به گزارش سرویس وبلاگستان ۸دی، مبنا در آخرین بروزرسانی خود نوشت:

چهارشنبه ای که گذشت، روز پایانی اولین دور مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و گروه E3+3 یا همان ۱+۵ خودمان، در دولت یازدهم بود. البته ما در این جا قصد نداریم به ماجرای این مذاکرات بپردازیم و خدای نکرده «وارد جزئیات آن شویم!» زیرا طبق توافق طرفین، مذاکرات، «محرمانه» بوده است و مثل این که دیگر خیلی خیلی محرمانه بوده است که بنده خدا خانم اشتون، از هر پنج جمله ای که در کنفرانس خبری اش می گفت، چهارتا و نصف آن، این بود که وارد جزئیات نمی شویم و این حرف ها!

ما کلاً می خواهیم از خیر «جزئیات محرمانه» ی این مذاکرات به قول طرفین مفید و جدی که گویا به طور غیر منتظره ای و بر خلاف ادوار گذشته(!)، زمان دور بعدی آن نیز اعلام شده است(حتی!)، بگذریم! البته انصافاً باید گفت تفاوت محسوسی در اظهارات مطرح شده در کنفرانس های خبری این دوره با دوره های قبل دیده شد. اگر یادتان باشد قبلاً طرف ایرانی حتی با پخش مستقیم جزئیات مذاکرات و قضاوت افکار عمومی در مورد آن، مشکلی نداشت، اما حالا چه شده است که طرفین به راحتی حرف از محرمانه بودن مذاکرات می زنند، خدا می داند!

البته قرار بر این نیست که کلاً بی خیال جزئیات شویم! زیرا در این فضای کلی و مبهم دیپلماسی، پرداختن به جزئیات، خیلی مقوله ی مهمی است! اما یادمان باشد که نه هر جزئیاتی! بلکه آن دسته از جزئیاتی که اجازه ی ورود به آن ها برای عموم آزاد می باشد و محرم و نامحرم ندارد! یعنی یک جورایی همان جزئیات سرگرم کننده و کم اهمیت دیگر!

ماجرا از این قرار است که پنج شنبه، ۲۵ مهرماه، داشتیم از تلویزیون جمهوری اسلامی، گزارش مذاکرات را می دیدیم. از قضا در همان حین، سررسیدی را هم تورق می نمودیم و مناسبت های مختلف را از نظر می گذراندیم تا، صادقانه بگویم، مضمونی برای نوشتن بیابیم که ناگاه چشممان افتاد به مناسبت روز ۲۵ مهر، یعنی همان روزی که آن را سپری می کردیم. دیدیم ۲۵ مهر، یعنی ۱۷ اکتبر مصادف است با «روز جهانی کمردرد»!

حال ما بودیم و تلویزیون جمهوری اسلامی و سررسید و روز جهانی کمردرد و… تصاویر دکتر ظریف که به خاطر «درد کمر»، روی ویلچر نشسته بود بنده خدا!

با خود گفتیم که نه، مثل این که دیگر از دره ی «انزوا» پر می کشیم و به آسمان «تعامل با جهان» می رسیم! یعنی راستی راستی داریم جهانی می شویم! در همه ی ابعاد موجود!

البته وای بر ما اگر بخواهیم از همزمانی تقریبی و جالب توجه این دو موضوع، استفاده ای غیر اخلاقی کنیم و داستان های مالیخولیایی ببافیم و توهم بزنیم! صرفاً جهت هر چه دورتر نگه داشتن اذهان جامعه ی جهانی از جزئیات محرمانه ی مذاکرات، تصمیم گرفتیم در اقدامی خیرخواهانه در قبال هیئت های دیپلماتیک ایران و ۱+۵، جزئیات بی اهمیت مذاکرات را فاش کنیم تا کسی هوس آگاهی از جزئیات اصلی و محرمانه به سرش نزند!

کاملاً مبرهن است که این، تنها تصادفی ساده بوده که منجر به انتشار تصاویر دکتر ظریف روی ویلچر، در روز جهانی کمردرد شده است. البته نه خدای نکرده از آن تصادف های فیزیکی، بلکه تصادف به آن معنای دیگرش که می دانیم. این نوع تصادف ها البته مسبوق به سابقه است. در دولت گذشته، روز اول مذاکرات بغداد مصادف شده بود با سوم خرداد، روز فتح خرمشهر.

همین طور کاملاً تصادفی این اتفاق افتاده بود!! و بعد البته استفاده ی دیپلماتیکی هم از این تصادف، شده بود. یعنی تصادفاً(!) هیئت ایرانی در بغداد، پایتخت عراق، یادی کرد از پیروزی جمهوری اسلامی ایران بر رژیم بعث عراق و دوستان غربی و شرقی اش، با همه ی سلاح های آن چنانی شان!

کلاً دیپلمات های ایرانی در مغتنم شمردن فرصت تصادف مناسبت های مختلف، متبحرند! بنابراین ما فکر می کنیم، احتمالاً از این تصادف جدید هم، دیپلمات های کشورمان، پشت میز مذاکرات استفاده ای کرده باشند! البته درباره ی محتوای چگونگی استفاده از این فرصت تصادفی دیپلماتیک، خبری در دست نیست! چون همان طور که گفتیم، مذاکرات، محرمانه بوده است.

تازه با تقارنی مهم تر و دقیق تر از تقارن قبلی هم مواجه شدیم: هم زمانی عید سعید قربان با روز پایانی مذاکرات، که اتفاقاً بسیار مسرور شدیم وقتی تبریک این عید را به زبان فارسی از دکتر ظریف، وزیر خارجه ی «جمهوری اسلامی ایران» شنیدیم! چون واقعاً دیگر داشتیم احساس غربت می کردیم با شنیدن آن همه جمله از ایشان به زبان بیگانه! و بعد یک دفعه با شنیدن زبان شیوای فارسی از جانب وزیر خارجه ی جمهوری اسلامی ایران، به وجد آمدیم!

این همزمانی عید سعید قربان با ایام مذاکرات را هم به فال نیک می گیریم! البته امیدواریم که به مناسبت این تقارن مبارک، حقوق ملت ایران، قربانی مجلس مذاکرات نشده باشد! به خصوص که در آن بخش فارسی دکتر ظریف هم، سخنان شیرینی راجع به حقوق ملت شنیدیم! اصولاً هدف تیم مذاکره کننده ی ایرانی از شرکت در این مذاکرات، احیای حقوق ملت، باید باشد. اما مثل این که تا اطلاع ثانوی، ملت سربلند، نامحرم می باشند! چون به هر حال هنوز ما مانده ایم و «جزئیات محرمانه ی مذاکرات»!