درباره دوستی‌های‌ نامتعارف/ امکانِ دوستیِ زن و مرد، بدونِ هیچ حس و نیتِ عاطفی و جنسی، وجود دارد؟+ تصاویر

به واضح ترین شکلِ ممکن، نشان دهنده عمق تفاوتِ نگاهِ زنان و مردان به دوستی با جنس مخالف بود که نشأت گرفته از ذات زن و مرد است.

درباره دوستی‌های‌ نامتعارف/ امکانِ دوستیِ زن و مرد، بدونِ هیچ حس و نیتِ عاطفی و جنسی، وجود دارد؟+ تصاویر

به گزارش هشت دی نیوز به نقل از پارس نیوز، شاید شما هم آن کلیپ چند دقیقه ایِ جالب را که به تازگی در شبکه‌های‌ اجتماعی دست به دست شد دیده باشید؛ همان کلیپی که یک مرد جوانِ آمریکایی، در یکی از مراکز فرهنگی ایالت یوتا، طی مصاحبه‌ای‌ کوتاه، از زنان و مردانِ جوان می‌پرسید:«به نظرِ شما امکانِ دوستی زن و مرد، بدونِ هیچ حس و نیتِ عاطفی و جنسی، وجود دارد؟» و در اتفاقی معنادار، اغلب زنان جواب مثبت می‌دادند و همه مردان، خیلی صریح و رُک و قاطع، اعتقاد داشتند که با وجود تظاهر و ظاهرسازی‌های‌ رایج، به دلیل ساختار روحی و جسمی و جذابیت‌های‌ ظاهری زنان، چنین چیزی امکان ندارد! این کلیپِ ساده، به واضح ترین شکلِ ممکن، نشان دهنده عمق تفاوتِ نگاهِ زنان و مردان به دوستی با جنس مخالف بود که نشأت گرفته از ذات زن و مرد است. ممکن است این روزها عبارتِ «ما فقط دو تا دوستِ معمولی هستیم!» را از زبانِ خیلی از زنان و مردانِ دور و بر در توجیه ارتباطاتِ حقیقی و مجازیِ دوستانه و صمیمانه با نامحرم بشنویم و تعارف که نداریم، ممکن است حتی خودمان و همسرمان هم در توضیحِ یک ارتباطِ مبهم و تعریف نشده با نامحرم، به اصطلاحِ «دوستِ معمولی» یا «just friend» پناه ببریم. اما واقعیت این است که چنین ارتباطی، حتی اگر یک شروع معمولی هم داشته باشد، معمولی نمی‌ماند! شرایطِ اجتماعیِ این روزهای جامعه ما، درست یا غلط، اقتضا می‌کند زن و مرد، در محیط‌های‌ گوناگون و در قالب‌های علمی، کاری، خانوادگی و… به شکل حقیقی و مجازی با هم در ارتباط باشند و این ارتباط، به واسطه جذابیت‌های‌ ساختاری و طبیعیِ جسمی و روانیِ دو جنس، اگر مدیریت و کنترل نشود، ضمن زیر پا گذاشتن حدود شرعی، می‌تواند زمینه ساز بروز مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی فراوانی باشد. منتها به دلیل عدم آگاهی و گاهی هم با به ندانستن زدنِ خودمان، با این تصور که «می شود» و «می توان» یک ارتباطِ صمیمانه و مستمر با نامحرم را در یک سطح و عمقِ مشخص نگه داشت، به ورطه «دوستیِ معمولی» با نامحـرم می‌افتیم؛ یک دوستیِ معمولی که دیر یا زود، غیرمعمولی می‌شود!

nadoosti5

هشـدار! خطـرِ سقـوط به دره
دکتر امیرحسین بانکی، مشاور، دکترای فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، از چهره‌های‌ فعال و محبوب در عرصه مسائل جوانان است که با بیش از یک دهه پژوهش در زمینه ازدواج و ارتباطِ زن و مرد، از پایه گذاران پروژه‌های «آسان سازی ازدواج» محسوب می‌شود.

دکتر بانکی تألیفات ارزشمندی از جمله کتاب «مطلع مهر» دارد که با استقبال چشمگیر نسل جوان رو به رو شده است. سخنرانی‌های‌ جذابِ ایشان با لهجه دلنشین اصفهانی هم، طرفدارانِ زیادی دارد. این گفت وگو، در یک بعدازظهر زمستانی که ایشان برای زیارت امام مهربانی‌ها در مشهد مقدس حضور داشتند، پیرامون دوستی زن و مرد که این روزها با توجیه «ساده و معمولی بودن» شکل می‌گیرد، انجام شد.

nadoosti4

*جناب دکتر! شما به عنوان یک متخصص باتجربه که سال هاست مشغول ارائه مشاوره در زمینه ارتباطاتِ بین فردی هستید، فکر می‌کنید دوستی معمولی یا به قول امروزی‌ها just friend بدون هیچ نگاهِ جنسی بین زن و مرد، امکان دارد؟ به خصوص که این روزها، به واسطه گسترش شبکه‌های‌ اجتماعی و دسترسیِ اغلبِ زنان و مردان جامعه به چنین ارتباطاتی، ممکن است این موضوع، سوالِ اغلبِ افراد و چالشِ بزرگِ زوجین باشد. آیا با توجه به ساختار روحی و روانی زن و مرد، می‌توان یک رابطه دوستانه و صمیمانه، بدون هیچ نگاه و نیت عاطفی و جنسی با نامحرم، شبیه دوستیِ دو همجنس داشت؟

در مباحث علوم انسانی، ما با امکان و احتمال سر و کار داریم و مسائل مثل قطعیتِ دانشِ ریاضی یا فیزیک نیست. وقتی در علمِ ریاضیات می‌گوییم یک مسئله‌ای‌ غیرممکن است، یعنی واقعا غیرممکن است. اما در مباحث علوم انسانی، هیچوقت نمی‌توان چیزی را غیرممکن دانست؛ یعنی انسان‌ها آنقدر پیچیده عمل می‌کنند و در حوزه شخصیت‌های‌ انسانی، تنوع وجود دارد که دقیق ترین نظرات علمی، ممکن است در مورد «یک» انسان مصداق نداشته باشد!

nadoosti3

اما معمولا در این بحث ها، ضریب خطاها در نظر گرفته می‌شود. اینکه هر رفتار، چه میزان ریسک و خطر و آسیب دارد. درباره ارتباط سالم بین دو جنس، مثل ارتباطات کاری و علمی، معمولا انگیزه شروع ارتباط، آلوده به هیچ نگاه عاطفی و جنسی نیست ولی به واسطه تمایلِ دو جنسِ مخالف به یکدیگر که اصلا شالوده وجودشان مثل دو قطب مثبت و منفی آهن ربــا، بر مبنای نیازِ به هم آفریده شده، فضای رابطه به سمتِ کششِ بیشتر و پُررنگ و عمیق شدن پیش می‌رود. یعنی شما نمی‌توانید بگویید دو قطبِ آهن ربا را کنارِ هم می‌گذاریم ولی به هم جذب نمی‌شوند؛ این امکان ندارد. بنابراین معمولا در آغازِ ارتباط، هیچ حسِ خاصی وجود ندارد اما به مرور زمان، در روانِ «ناخودآگــاهِ» افراد، این کشش به وجود می‌آید.

*ناخودآگـاه؟

بله. «نا خود آگـاه» است. امروزه، تمام روانشناسان، نظریه ناخودآگاه را پذیرفته‌اند و اتفاقا با یافته‌های‌ دینی هم سازگار است. حرفِ این نظریه این است که بیش از نود درصد برداشت‌های‌ ما در ناخودآگاهمان اتفاق می‌افتد و چون نسبت به آن آگاهی نداریم، قضاوتی هم درباره آن نداریم، و دخالت و مدیریتی هم رویش نداریم. مثلا شما الان دارید به بحث‌های‌ من گوش می‌دهید و با خودآگاهتان، حواستان جمعِ حرف‌های‌ من است، لذا بعضی را می‌پذیرید و بعضی را نمی‌پذیرید. اما وقتی من در خلالِ حرف هایم، دست هایم را مدلِ خاصی تکان بدهم، آرام آرام، بی اینکه متوجه باشید، روی ذهن شما اثر می‌گذارد و بعدها موقع صحبت با فرد دیگری، دست هایتان را شبیه من تکان می‌دهید. این، شکلِ ساده انتقال ناخودآگاه مطلبی از من به شماست که به علتِ ناآگاهی، قضاوت و تسلطی هم رویش ندارید. ارتباطِ دوستانه بین دو جنس مخالف هم، دقیقا به همین شکل است. یعنی ظاهرِ ماجرا که توسط خودآگاهِ افراد کنترل می‌شود، شکل و قالبِ کاری و علمی دارد اما در ناخودآگاه، دیتاهای عاطفی و جنسی رد و بدل می‌شود. اما دو طرف، نه آگاهی دارند و نه توجه! و این احساس متاسفانه درست زمانی آشکار می‌شود که دیگر قابلِ مدیریت نیست! یعنی وقتی شما به شدت به طرف مقابلتان وابسته شدید!

یک ارتباط کاری را در نظر بگیرید که ظاهری معمولی دارد اما وقتی طرفتان چند روز سرِ کار نمی‌آید، کلافه می‌شوید و مدام سراغش را می‌گیرید و تازه آن لحظه است که متوجه وابستگی تان می‌شوید و با وجود ناراحتی و سرزنشگریِ درونی، دیگر نمی‌توانید خودتان را جمع کنید، چون دیگر دست خودتان نیست. مثالی که می‌توان برای درکِ بهتر زد، حرکتِ خودرو یا دوچرخه، در سرازیری است. که در اوایلِ مسیر، حرکت و سرعت، تحتِ کنترلِ شماست اما کم کم توانِ ترمز و توقف را از دست می‌دهید و ناخواسته مرزها را رد و به دره سقوط می‌کنید. روابط دوستانه زن و مرد هم به همین شکل است؛ ولــو اینکه مرز و حد و حدودی هم برایش تعریف و تعیین کنیم، وقتی شروع می‌شود، دیگر قابل مدیریت و کنترل نیست. لذا ما از غیرممکن به مفهومِ ریاضیِ قضیه حرف نمی‌زنیم ولی نوعا ارتباطات مستمر بین زن و مرد، کم کم آنقدر عمیق می‌شود که مرزها را هم رد می‌کند. اینگونه است که مثلا دو همکلاسی یا دو همکار که روزِ اول، به واسطه اختلافاتِ واضح طبقاتی، اخلاقی، شخصیتی و ظاهری، حاضر نبودند حتی به هم فکر کنند، با گذشت زمان آنقدر به هم وابسته می‌شوند که حاضر نیستند با فرد دیگری ازدواج کنند.

nadoosti1

*خب چه اشکالی دارد در مواردی که هر دو طرفِ ماجرا مجردند، به واسطه این ارتباط و وابستگی، با هم ازدواج کنند؟

ازدواج، مهم ترین انتخابی است که خداوند برای انسان قرار داده است. انتخابِ پدر، مادر، فرزندان و… دستِ ما نیست. فقط انتخابِ همسرمان دستِ ماست که اتفاقا سرنوشت سازترین انتخابِ زندگیِ ما هم هست. تمام روحیه و افکار، اخلاق، زندگیِ دنیا و آخرتمان در پرتو این انتخاب شکل می‌گیرد و اگر در این انتخاب اشتباه کنیم، کل زندگی مان تحت الشعاع قرار می‌گیرد.

طبیعتا نباید یک چنین انتخابی را در فضایی لغزنده و به اجبارِ وابستگی، انجام داد. متاسفانه فضای اینگونه ارتباطات، یک چنین کاری با جوانان می‌کند که براساسِ جبرِ درونی، دست به انتخاب می‌زنند. با علم به اینکه طرف، به لحاظِ اجتماعی، خانوادگی، اعتقادی و شخصیتی، هم کفو و همتایشان نیست، صرفا به خاطر وابستگی و دشواریِ دل بریدن، ازدواج می‌کنند. اینگونه است که شمار و آمار ازدواج‌های‌ اجباری ما در این سال ها، بیش از ازدواج‌های‌ اجباریِ پیشینیان و گذشتگانمان است. یعنی درصدِ زیادی از ازدواج‌های‌ ما، اگر قرار بود به شکلِ طبیعی و سنتی رخ بدهد، هرگز شکل نمی‌گرفت اما طرفین در محیط‌های‌ کاری، علمی و جمع‌های‌ دوستانه، آنقدر به هم وابسته می‌شوند که «مجبور» به ازدواج با هم می‌شوند و قاعدتا، بعد از ازدواج هم دچار اختلاف می‌شوند و ضریب طلاق بالا می‌رود.

nadoosti

*و تازه این ازدواج‌های‌ اجباری، خوش بینانه ترین اتفاقی است که می‌توان برای چنین ارتباطاتی در نظر گرفت. چرا که به واسطه دیده‌ها و شنیده ها، درصدِ خیلی کمی از این ارتباطات، به وصال و باهم ماندن و ازدواج ختم می‌شود.

دقیــقا. مشکل بزرگ تر همین جاست که نود درصدِ این دوستی ها، با وجود مجرد بودنِ دو طرف، به ازدواج منجر نمی‌شود و در چنین حالتی، بیشترین آسیب متوجه خانم است. چرا که خانم ها، بیشتر و عمیق تر از مردان دچار دلبستگی و وابستگی می‌شوند و جدایی، آسیب‌های‌ سختی به روح و روانشان وارد می‌کند. مهم ترین دلیلِ عملی نشدنِ ازدواج اینگونه افراد هم، به «تفاوتِ نگاه به رابطه» برمی گردد. اصلا مردها، با دوستی با خانم ها، به دنبالِ جایگزینی برای ازدواج هستند: «چون من الان امکان و حال و مسئولیت پذیریِ ازدواج را ندارم اما نیاز به جنسِ مخالف دارم، دوستی می‌تواند جایگزینِ مناسبی برای برآورده کردنِ نیاز من باشد». اما خانم ها، آن هم خانم‌های‌ ایرانی، وقتی با مردی وارد رابطه دوستانه می‌شوند و به طرف، اجازه ورود به حریم خصوصی شان را می‌دهند، تصور می‌کنند این دوستی، مقدمه ازدواج و با هم بودنِ همیشگی است: «دوستیِ ما، یک جور نامزدیِ غیر رسمی است!». در صورتی که مردها ابدا چنین نگاهی ندارند و بارها پیش آمده است که در جلسات مشاوره، از زبانِ آقایان می‌شنوم که: «اگه می‌خواستم ازدواج کنم که باهاش دوست نمی‌شدم!»؛ در واقع مردان، زنان را دو دسته می‌بینند، آن‌ها که لایق دوستی اند و آن‌ها که لایق ازدواجند!

nadoosti6

* جمع‌های‌ دوستانه، متشکل از چند دختر و پسر چه آسیب هایی دارد؟

درست است که ابتدای امر به شکلِ یک جمع هستند اما کم کم این جمع، زمینه ساز شکل گرفتن خلوت‌های‌ دونفره می‌شود. ضمن اینکه احتمالِ به وجود آمدنِ عشق‌های‌ مثلثی و فضای عاطفیِ رقابتی هم در اینگونه جمع ها، بسیار زیاد است.

* دلیلِ ارتباطاتِ دوستانه مردان و زنانِ متاهل با زنان و مردانی غیر از همسرشان چیست؟

ما دو دسته متاهل داریم. یک گروه، آن‌ها که با انتخاب شریک زندگی شان به آرامش رسیده‌اند و رابطه خوبی با همسرشان دارند. این‌ها کمتر می‌لغزند و ضریبِ خودنگه داری شان بالاست، مگر اینکه آدم‌های‌ هوس باز و تنوع طلبی باشند. دسته دوم، آن‌ها هستند که هنوز خیالشان از انتخاب و چگونگیِ شریک زندگیشان راحت نیست و رابطه قابل قبولی با همسرشان ندارند و طبعا ازدواج، مصونیتی برایشان ایجاد نکرده است. معمولا رابطه‌های‌ خارج از چارچوب، در بین دسته دوم دیده می‌شود.

* جریان چیست که شرع و عُرف و تمام روانشناسان و مشاوران، مدام تاکید می‌کنند که ارتباط با نامحرم، آخر و عاقبتِ خوشایندی ندارد ولی آدم‌ها آنقدر نمی‌پذیرند تا اینکه سرشان به سنگ می‌خورد؟

چون همه فکر می‌کنند قصه عشق و رابطه شان، خاص و استثناست. پای حرفشان که می‌نشینی و از پایانِ تلخِ ارتباطاتِ دوستانه و صمیمانه با نامحرم مثال می‌آوری، سریع می‌گویند: «نه. ما فرق داریم!». یادم نمی‌رود یک بار سرِ یکی از کلاس ها، از همین تفاوتِ نگاهِ دختران و پسران به رابطه حرف می‌زدم. یکی از خانم ها، بعد از کلاس آمد و گفت: «من حرف‌های‌ شما رو قبول دارم، اما شهابِ من اینطوری نیس!». من هم گفتم ممکن است شهابِ شما اینطور نباشد اما قاعده بر این است. یک سال و نیم بعد، همین دخترخانم آمد سراغ من و گفت: «اخیرا یک خودکشی ناموفق داشتم و تازه از بیمارستان مرخص شدم!» گفتم: چطور؟ گفت:«آخه فهمیدم شهاب هم همین طوریـه!»

هست از پس پرده گفت وگوی من و تو/ چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من

nadoosti7

در مکان‌ها و موقعیت‌های مختلف چطور رفتار کنیم؟
می خواهی بروی خرید کنی، قدمی بزنی و هوایی بخوری، بروی دانشگاه پی درس و مشقت، بروی محل کارت و کار کنی، با دوست و همسایه و آشنا رفت و آمد داشته باشی و اجتماعی بودنت را نشان بدهی، برای همه این‌ها باید با آدم هایی از آن یکی جنس که می‌شود جنس مخالف در ارتباط باشی. اصلا مگر می‌شود با هیچ زن یا مردی روبه رو نشوی، می‌شود کسی را نبینی و زندگی متعادلی در این عصر و زمانه داشته باشی. همه این‌ها را می‌دانیم و قبول است، اما می‌خواهیم ببینیم در همه این شرایط میزان و حد تماس های مان با نامحرم چگونه است و چه طور می‌شود کنترلش کرد. کاری ندارد، فقط کافی است با خودمان روراست باشیم، وجدان مان را هم بیدار نگه داریم.

فروشگاه
وارد فروشگاه می‌شوی تا خرید خانه را انجام بدهی، یا می‌روی که برای خودت یا همسر و فرزندت لباسی تهیه کنی، آقا یا خانم فروشنده سعی می‌کند از همه احساسات و عواطفش برای تبلیغ اجناسش و همراهی با شما استفاده کند، شما هم مشعوف شده اید و درگیر صحبت و درددل با او می‌شوید و متوجه می‌شوید که دقیقا همین مانتویی را که شما انتخاب کرده اید برای خانمش برده، یا همین مایکروفر را عمه اش خریده و استفاده کرده و یا شیشه پاک کن منتخب شما، همان شیشه پاک کن محبوب مادرش است و سر حرف باز می‌شود و بقیه ماجرا.

میزان ارتباط: 
چند دقیقه

محل ارتباط:
پشت دخل فروشگاه

چطور مدیریت کنیم: 
شما یک بار در روز و یا در ماه و یا درسال و شاید یک بار در عمرتان آقا یا خانم فروشنده را می‌بینید، پس نیازی نیست نگران احساسات، عواطف و نگاه او به خودتان باشید، کافی است خوش برخورد و مودب باشید ولی صمیمی نشوید و حرف‌های غیر ضروری نزنید، تا حد امکان از چانه زدن‌های طولانی هم خودداری کنید.

دانشگاه
وقتی می‌روم دانشگاه سرم را می‌اندازم پایین و می‌روم به سمت تابلو، کلاسم را که پیدا کردم می‌روم تو و کنار دوستانم می‌نشینم، کلاس خوب است بچه‌ها تکه هایی می‌اندازند که همه می‌خندیم و خوش می‌گذرد، استاد همراه است. بعدش هم انجمن علمی رشته مان است که این روزها حسابی مشغولش هستم. می‌خواهم امسال گروه ما حسابی بترکاند. بچه‌ها همه خوبند، گاهی حرف های مان طولانی می‌شود، حتی یک بار یکی از بچه‌ها گفت قرار است حرف های مان را ببریم یک کافی شاپ دنج که من می‌شناسم!

میزان ارتباط: 
چند ساعت در هفته

محل ارتباط: 
در کلاس- آزمایشگاه و کارگاه‌های درسی- گروه‌های علمی- کانون‌های دانشگاه- بسیج و انجمن‌های مختلف

چطور مدیریت کنیم: 
درست است که ما در طول روز چند ساعت را با همکلاسی‌های مان می‌گذرانیم ولی می‌شود تمام این زمان‌ها را مدیریت کرد. اگر قرار است درس بخوانیم، فقط درس بخوانیم و لازم نیست به حواشی و مسائلی که مربوط به دنیای خصوصی خودمان و دیگران است بپردازیم. انجام فعالیت‌های مذهبی، علمی و تحقیقاتی و فرهنگی در صورتی می‌تواند به رشد ما کمک کند که خودش مانعی برای مان نباشد. لازم است به خودمان مسلط باشیم و اعتماد به نفس داشته باشیم و تلاش کنیم در روابط با جنس مخالف به حداقل‌ها اکتفا کنیم. شادابی روحی و دوستی‌های‌ مان را به جمع‌های هم جنس منتقل کنیم.

شبکه‌های‌ اجتماعی
وایبر، لاین و تلگرام که هستم، به فیس بوک هم زیاد سر می‌زنم، اینستاگرام هم خیلی باکلاس است دوستش دارم. در طول روز یکی دو ساعتی را پای شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانم. بعضی‌ها را اصلا تا حالا ندیده ام ولی دوست‌های خوبی برایم هستند. هر روز صحبت می‌کنیم گاهی ساعت‌ها حرف می‌زنیم برای هم عکس می‌فرستیم و از حال و هوای مان می‌گوییم.

میزان ارتباط: 
از یک تا چندین ساعت در روز

محل ارتباط: 
در فضای مجازی و گاهی هم حقیقی!

چه طور مدیریت کنیم: 
بعضی از افرادی که ما در شبکه‌های اجتماعی با آن‌ها در ارتباط هستیم اصلا برای مان وجود واقعی و خارجی ندارند، پس نمی‌شناسیم شان و لازم نیست بیشتر از حد لایک و دیس‌لایک با آن‌ها صمیمی شویم. با آدم‌های حقیقی دنیای مجازی مان هم بهتر است همان چارچوب‌های واقعی را ادامه دهیم، نامحرم، نامحرم است و فقط فضا عوض شده است. سعی کنید پست‌های فضای مجازی تان عمومی باشد و تا حد امکان مسائل خصوصی تان را در معرض عموم قرار ندهید تا مجبور به توضیح و ادامه ماجرا نباشید. در گروه‌های وایبری، تلگرام، وی چت و لاین سعی تان بر ارتباط حداقلی و بنا به ضرورت باشد و در گروه‌های ناشناس عضو نشوید و فعالیت نکنید.

محل کار
محل کار ما طوری است که کسی به کسی کاری ندارد، هر کسی می‌آید و می‌رود و کارش را انجام می‌دهد. همه با هم رابطه خوبی داریم. یک بار در هفته برنامه صبحانه دسته جمعی داریم که خیلی خوش می‌گذرد. جلسه‌های کاری مان با حضور مدیر بخش مان است و شوخی و خنده اش کمتر است.

میزان ارتباط: 
چند ساعت در روز

محل ارتباط:
در زمان کار- اوقات فراغت از کار- جلسات

چطور مدیریت کنیم: کافی است تکلیفمان با خودمان مشخص باشد، مثلا شعارمان این باشد: من می‌خواهم کار کنم. از خلاقیت و توانایی ام استفاده کنم و بهره مالی ببرم. زندگی من جای دیگری است. درست است که کار برایم لذت بخش است ولی لازم نیست همه زندگی ام را اینجا تعریف کنم. حالا که شعارتان مشخص شد پس سعی کنید در محیط هایی کار کنید که حداقل ارتباط بین خانم‌ها و آقایان را داشته باشد. تا جایی که ممکن است بهتر است یک اتاق مجزا برای خانم‌های کارمند وجود داشته باشد. در هنگام کار روی موضوع مورد نظرتان تمرکز کنید، لازم نیست به کسی زیادی محبت کنید، احترام جای خودش را دارد ولی محبت بی جا مانع کسب است. ناهارتان را سر میزی میل کنید که همجنسان تان آنجا باشند. اگر محل تجمع مشترکی در محل کارتان هست تا حد ممکن در زمان شلوغی به آن قسمت رفت و آمد نداشته باشید. بدانید و آگاه باشید روزی هر کسی در دست خداوند است و رئیس شما، معاون شرکت یا هر کسی دیگر را که قصد دارد با روابط غیر کاری برای موقعیت کاری شما تلاش مثبتی انجام دهد نادیده بگیرید.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه