دلیل این دلبستگی و وابستگی به گوشی ها و تبلت های مان چیست؟/ تنهایی مجازی را چاره کنیم

ریشه های این پدیده چیست؟ چه اتفاقی در درون انسان امروزی رخ داده است که به سیستم عامل ها بیشتر از نزدیکانش اعتماد دارد؟

دلیل این دلبستگی و وابستگی به گوشی ها و تبلت های مان چیست؟/ تنهایی مجازی را چاره کنیم

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از پارس، این روزها برای بسیاری از ما که نمی توانیم زندگی مان در دنیای مجازی را مدیریت کنیم فناوری با همه محاسنش و خدماتی که در راستای زندگی اجتماعی مان دارد به خاطر همان نبود مدیریت، زمینه ساز تنهایی بیشتر شده است. تنها بودنی که معلوم نیست چقدر دامنه داشته باشد. اسپایک جونز در درام علمی – تخیلی «او»، که مدت ها قبل اکران شد، آینده ای را به تصویر می کشد که در آن تمامی احساسات انسانی توسط ماشین قابل تولید است. دنیایی که در آن حتی می توان اسیر یک سیستم عامل هوشمند شد. رابطه ای که هر چه در آن پیشرفت می کند، هوش و درک سیستم عامل که در فیلم سامانتا نام دارد نیز بالاتر می رود. سوالی که در طول تماشای فیلم برای مخاطب پیش می آید این است که آیا جایگزین شدن یک رابطه ماشینی با روابط عاطفی که بر پایه احساسات عمیق و پیچیده انسانی است نتیجه مطلوبی خواهد داشت؟ سوالی که فیلم با زیرکی از جواب دادن به آن طفره می رود و پاسخ را به مخاطب واگذار می کند. شاید این فیلم تصویر تاریکی باشد از آینده تنهایی عمیق انسان مدرن و آینده ای که خیلی هم دور به نظر نمی رسد. آدم هایی که به جای معاشرت و محبت به یکدیگر، مشغول و دلبسته گوشی ها و تبلت های اسمارت و برنامه ها و اپلیکیشن های هوشمند هستند.

ریشه های این پدیده چیست؟ چه اتفاقی در درون انسان امروزی رخ داده است که به سیستم عامل ها بیشتر از نزدیکانش اعتماد دارد؟ دلیل این دلبستگی و وابستگی به گوشی ها و تبلت های مان چیست؟ از کی معاشرت های مجازی جایگزین معاشرت های حقیقی شد؟ از کی تصمیم گرفتیم رابطه های حقیقی را فدای رابطه های مجازی کنیم؟ چگونه می توان استفاده از فناوری های ارتباطی را مدیریت کرد؟

تنهایی مجازی را چاره کنیم!

شبکه  های اجتماعی در فضای مجازی، جهان گسترده  ای از مناسبات انسانی را پیش  روی ما گشوده  اند. با یک کلیک می  توانیم در کوتاه  ترین زمان ممکن با یک دوست، آشنا یا فامیل احوال پرسی کنیم، از او عکسی دریافت کنیم یا ویدئوی جالبی را برایش بفرستیم. مرزهای کشورها در شبکه  های اجتماعی انگار حذف شده  اند؛ عصر ما عصر ارتباطات فرا مرزی است و این برای همه خوشحال  کننده است. اما این خوشحالی یک روی سکه است و روی دیگر سکه به ما هشدار می  دهد که از شیوه  های جدید ارتباطات در فضای مجازی چگونه استفاده کنیم؟ آیا این فناوری ها به کسب  وکار ما و تامین معاش خودمان و خانواده  مان کمکی می  کند یا از سر تفنن به این فضاها سرکشی می کنیم؟ غرق  شدن در فضای مجازی تا چه اندازه ارتباطات انسانی را برای ما حفظ کرده است و چه مقدار ارتباطات با نزدیک  ترین دوستان، اقوام و بستگانی که به هر دلیل در این فضا نیستند را از دست داده  ایم؟ همه این پرسش  ها به ما می  گویند که در استفاده از ارتباطات نوین الکترونیک در فضاهای مجازی باید روند پایداری را دنبال کنیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم.

صندوقچه مادربزرگ
در میان صندوقچه  های مادربزرگم می گردم. عکس های قدیمی و بوی پارچه  ها مرا به حال و هوای آن زمان باز می  گرداند؛ گذشته  های شیرین. اما انگار این روزها چیزی را گم کرده  ام. در میان هیاهوی رهگذران، در پس نگاه  های خسته و بی  تفاوت؛ شاید خودم را، شاید در حصار روزمرگی، اطرافیانم را؛ آن ها که روزگاری شادی دل  و مرهم غم  هایمان بودند. در قرنی که مردمش ترجیح می  دهند با یک کلیک غم  ها و شادی  هایشان را در قالب اسمایل ها و فقط از طریق امواج انتقال دهند و از رویارویی با نزدیکان خود گریزانند انسان مدرن به دنیای خود پناه می  برد؛ دنیایی که تاثیرات رسانه  ها و فناوری، آن را به یک دهکده جهانی بدل کرده است و اهالی آن در کمترین زمان ممکن از آنچه در اطرافشان می  گذرد مطلع می  شوند، در حالی که فراموش شده  اند.

دریافت انرژی مثبت
به گفته مارشال مک لوهان «انسان ها در جوامع اولیه، ارتباطات صمیمانه  تری داشتند. ارتباطات رودررو برقرار می  شد و در این رابطه  ها حواس انسان نقش اساسی داشت».

به راحتی می  توانیم نمونه بارز این گفته را در زندگی گذشتگانمان بیابیم. وقتی که پای صحبت پدربزرگ  ها و مادربزرگ  ها می  نشینیم و به خاطرات شیرینشان گوش می  سپاریم، خانه  هایی مملو از مهر و محبت را می  یابیم که ساکنان آن میزبان مهمانان ناخوانده می  شدند و خنده و شادی فضا را پر می  کرد و برقراری ارتباط چهره  به  چهره و دریافت انرژی مثبت در مواجهه با دیگران از غم ها می  کاست. به گفته روانشناسان، هر اندازه ارتباطات انسانی به صورت واقعی و آمدوشد و مواجهه و گفت  وشنود باشد، نقش و تاثیر بیشتری در کاهش آلام روحی و افزایش انرژی و نشاط آدمی دارد. دیدوبازدید یا صله ارحام که در میان نسل های پیشین، بیشتر برقرار بود از یک  سو باعث افزایش نشاط و انرژی می  شود و از سوی دیگر همدلی و نشاط جمعی را افزایش می دهد. به نقل از روایات معتبر مذهبی، صله ارحام باعث گشایش در روزی و تامین معاش هم می  شود. بدیهی است که دیدوبازدیدها، فرصت  های تازه  ای به افراد مستعد برای دستیابی به فرصت  های تازه ازجمله شغل، ازدواج و بهبود زندگی می بخشد.

وقتی فناوری تنهایی زدایی می کند
با این که از راه  اندازی اولین اپراتور تلفن همراه در ایران فقط ۲۰ سال می گذرد اما گسترش و در واقع جهش فناوری ارتباطات و از جمله رواج انواع تلفن و تبلت های هوشمند، عملا میان نسل نو و نسل  های گذشته شکاف ایجاد کرده است. به مصداق مثل معروف «عیب وی جمله بگفتی، هنرش نیز بگو» گسترش ارتباط الکترونیک فراتر از مرزها به افزایش ارتباط میان آدم ها، ملت  ها و نژادهای گوناگون بسیار کمک کرده است و این به سود صلح جهانی است. البته در بسیاری کشورها با فرهنگ سازی مناسب میان ارتباطات مجازی و مناسبات واقعی انسان  ها تعادل برقرار شده است. به این ترتیب می توان با بهره گیری از آیین  ها و سنن مفید، تعادل ضروری میان ارتباطات مجازی امروز و روابط سنتی کهن برقرار کرد.

نوتیفیکیشن  ها منتظر می  مانند؛ عجله نکنیم
پدران و مادرانی که به کمک وسایل پیشرفته ارتباطی می  توانند تصویر عزیزانشان را روی صفحه اینترنت ببینند و با آن ها گفت وگو کنند در زندگی واقعی نیز نیازمند رفت و آمد و تماس بیشتر با بستگان و آشنایان خود هستند و این یک نیاز عمومی است. حال که ما نیز مثل مردم دیگر مناطق جهان وارد جهان ارتباطات الکترونیک شده  ایم، باید به گونه  ای فرهنگ سازی کنیم که هویت فرهنگی و آداب و سنن مفید ما فراموش نشوند. زندگی کوتاه  تر از آن است که تصور می  کنیم. گاهی هم باید به خودمان یادآوری کنیم: نوتیفیکیشن  ها تا ابد منتظرمی  مانند؛ عجله نکنیم.

پای صحبت مردم درباره این که آیا فناوری ما را تنهاتر کرده است؟
کنارهم هستیم اما انگار غریبه هستیم

نویسنده کتاب «تاکسی نگاری» که مجموعه ای است شامل گفت وگوهای مردم با هم در تاکسی ها، در مقدمه کتابش می نویسد: «مادامی که مردم یک شهر در تاکسی و اتوبوس با هم حرف می زنند، فارغ از این‌که چه می گویند، به معنای این است که هنوز روابط انسانی در آن شهر حیات دارد؛ یعنی هنوز آدم های شهر همدیگر را می بینند؛ یعنی هنوز سطحی از اعتماد هست، همدلی دور نیست، هم زبانی ممکن است.» این روزها اما اغلب مردم در تاکسی و اتوبوس و مترو، حتی در مهمانی ها و جمع های دورهمی و خانوادگی، بیشتر از این که با هم معاشرت کنند، در حال معاشرت با تلفن های همراهشان هستند. همسرمان، همکارمان، همکلاسی هامان، خانواده مان و خلاصه اغلب اطرافیانمان نود درصد مواقع در حال سر و کله زدن با تلفن های هوشمندشان دیده می شوند. بازی ها، سرگرمی ها، ارتباطات مجازی، اپلیکیشن های جذاب و شبکه های اجتماعی، این روزها بیشترین سهم را در زندگی هامان به خود اختصاص داده اند و بیشترین وقت را از ما می گیرند؛ حتی وقت هایی را که باید صرف عزیزان مان شود. حتما برای شما هم پیش آمده که بعد از یک روز شلوغ، درست زمانی که کنار همسر، دوست یا خانواده تان نشسته اید و دلتان می خواهد کمی گفت وگو کنید، هنوز کلمه اول را نگفته، نوتیفیکیشن ها شروع می شوند و کلام تان ناتمام می ماند. کنار همیم اما به برکت تلفن های همراه، با هم غریبه ایم.

گیر افتادن حباب های شخصی
لیلی ۲۵ ساله در این باره می گوید: همه مان در حباب های شخصی مان گیر افتادیم. دنیای پیرامونمان حباب ماست. حبابی که مجموعه ای است از دغدغه هامان. در حباب مان غرقیم و فقط خودمان و مسائلمان را می بینیم؛ انتظار داریم بقیه هم ما را ببینند و بفهمند؛ غافل از این که آن ها هم درگیر حباب شخصیِ خودشانند. درگیر خودخواهی های خودشان؛ سخت است من حال و هوای حبابم را نادیده بگیرم. سخت است من از حبابم بزنم بیرون و خودم را جای تو بگذارم. سخت است قصه های هم را بشنویم. این روزها وقت گذاشتن برای همدیگر سخت شده است. ترجیح می دهیم به جای سرک کشیدن در احوالات بقیه، در خلوت خودمان و با سرگرمی های مجازی مان مشغول و دلخوش باشیم.

بدون نیاز به هویت واقعی
امیر ۳۴ ساله، می گوید: در رابطه های مجازی، همه چیز تحت کنترل است. نیاز نیست هزینه و انرژی و زمان زیادی بگذاری. نیاز نیست از هویت واقعی ات مایه بگذاری. طرف مقابل همیشه در دسترس است؛ حتی وسط یک جلسه کاری هم می توانید پیام بدهید و حرف بزنید. آدم ها متنوع اند و توقع خاصی هم ندارند. این رابطه ها مسئولیت آور نیستند.کافی است هر وقت خسته شدی، اکانتت را دیلیت کنی!

امان از بی اعتمادی و بدبینی
فاطمه ۳۰ ساله معتقد است بی اعتمادی و بدبینی عمیق آدم ها نسبت به هم، دلیل وقت گذرانی شان با امکانات تلفن های هوشمند است، چون این طوری آسیب کمتری می بینند: حداقل مطمئنم گوشی ام دروغ نمی گوید و از پشت خنجر نمی زند!

حرف هایی که ته می کشد
ستاره می گوید: مرد و زن نمی شناسد. انگار همه برای تجربه انواع سرگرمی ها و برنامه ها و شبکه های اجتماعی تلفن همراه، دچار حرص شده اند. متاسفانه همسر من هم این مدلی است. می ترسد از بقیه عقب بیفتد. بارها حرف زده ایم که اگر نیتش ارتباط است، خب عضویت در یک شبکه کافی است؛ این همه دوستان رنگارنگ مجازی که دیگر اسمش ارتباط سالم و معقول نیست.

چه رابطه اجتماعی برای آدم مهم تر از رابطه با زن و بچه؟ ولی نمی پذیرد. همسر من در طول روز آن قدر در شبکه های مختلف با این و آن معاشرت کرده است که وقتی به من می رسد حرف هایش ته کشیده. خیلی وقت ها من و بچه خوابمان می برد و او تا نیمه های شب مشغول چت با دوستانش است.

تنهایی من یک انتخاب است
نسیم معتقد است این روزها یکی از دلایل مهم آشفتگی آدم ها، گشت و گذار در شبکه های اجتماعی است: وقتی عکس و مطلبی از خوشبختی های بقیه می بینیم با خودمان می گوییم: چرا من نه؟ اگر هم عکس و مطلبی درباره مشکلات شان ببینیم باز می گوییم: چرا همه اینجور؟ در هر حال این شبکه ها آدم را به موجودی غمگین و ناراضی و ناشکر تبدیل می کنند.

جواد ۳۶ ساله هم به نکته مهمی اشاره می کند: حالا دیگر به واسطه اینترنت و شبکه های اجتماعی، دنیا خیلی کوچک و قابل دسترس شده است. من گوشه نشیمن خانه ام، کنار بخاری نشسته ام و به راحتی می توانم با کسی از آن سر دنیا گپ و گفت داشته باشم. خب این خیلی جذاب و سرگرم کننده است.

ترجیح می دهم با امکانات تلفن همراه و شبکه های اجتماعی مشغول باشم تا آدم های دور و بر. تنهایی من جبر نیست؛ یک انتخاب است. یک آپشن که با کمال میل پذیرفتمش و ازش راضی ام.

چه کسی حفره تنهایی مان را پر می کند؟
مهشید سلطانی، کارشناس ارشد فلسفه، پژوهشگر و مفسر قرآن درباره تنهایی انسان معاصر در گفت وگو با ما می گوید: ما آدم ها برای معاشرت به دنبال هم سنخ خودمان هستیم؛ یعنی کسی یا کسانی که به لحاظ فکر، اعتقاد، دغدغه و تجربه های زیستی، با ما قرابت و نزدیکی داشته باشد. دنیایش شبیه دنیای ما باشد. دردش، شادی اش، ایده ها و آرزوهایش از جنس ما باشد. چنین کسی می تواند حفره تنهایی مان را پر کند و وقتی دلمان می گیرد، وقتی حوصله مان سر می رود، وقتی نیاز به معاشرت و ارتباط داریم به سراغش می رویم. منتها از آنجا که به دلیل سرعت بالای تغییرات، دنیای آدم ها هم به شدت متنوع و متفاوت شده است، هم سنخ هایمان کمیاب و انگشت شمار شده اند. اینگونه است که مثلا زن و شوهری سال ها با هم زندگی می کنند، یا اعضای یک خانواده ساعات زیادی از روز را در کنار هم سپری می کنند ولی چون دنیاهایشان با هم متفاوت است، انگیزه ای برای معاشرت با یکدیگر ندارند؛ در واقع با هم بیگانه اند. در این جور مواقع آدم ها احساس می کنند چاره ای ندارند جز فرو رفتن در لاک تنهایی و پناه بردن به ارتباطات مجازی با صاحبان نمایه ها و اکانت هایی که ظاهرا غریبه و دور از دسترس اند، اما در واقع به لحاظ تفکر به آن ها نزدیک اند. هر آدمی مشتاق است با هم سنخ و هم صنف خودش خلوت کند. عاشق ها با هم، تاجرها با هم، استادان علوم با هم و… و وقتی این هم سنخ، این همدل، این همراه را دور و بر خودش و به شکل واقعی پیدا نکرد، به سراغ خلوت خانه مجازی اش می رود. شاید برای گذر از این پدیده، دو راه وجود داشته باشد؛ اول تربیت اندیشه و احساس؛ به این معنا که تلاش کنیم فاصله های فکری و احساسی که ما و عزیزانمان را از هم دور کرده است از بین ببریم که نیازمند انگیزه و انعطاف و گذشت است. دوم توجه به ارزش خلوت و تنهایی. انسان تنها موجودی است که خلوت دارد. خلوت می تواند بستر اندیشه و رشد و تعالی باشد. نقل به مضمون یکی از فرمایش های امام سجاد(ع) این است که: اگر دنیا تاریک شود و همه غریبه شوند، اما قرآن باشد، احساس تنهایی و وحشت نمی کنم. این نشان دهنده این است که اولا اهل بیت چون هم سنخ قرآن هستند، تنهایی هاشان را با قرآن پر می کنند؛ ثانیا خلوت می تواند زمینه ای برای چشیدن معجزه قرآن و مهربانی اهل بیت(ع) و عظمت خداوند باشد. خلوت هامان را دریابیم و از آن استفاده کنیم اما نه به هر شکلی.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه