ماییم و نوای بی نوایی…

داستان جدیدی نیست! تا بوده همین بوده و تا هست همین هست! از برنامه نود یاد گرفتم «اشتباهات داوری هم جزئی از فوتبال است!» برهمین اساس می توان گفت ناملایمتی ها و اتهامات شاخ دار زدن هم جزئی از این مسیر است!

ماییم و نوای بی نوایی…

به گزارش وبلاگستان هشت دی، آشیان در بروزرسانی خود نوشت:

در مملکت اسلامی ، همه آزادند الّا بچه حزب اللهی ها!

«شهید سید مرتضی آوینی»

65062433654191766935

اندر حکایات بچه حزب اللهی بودن!

داستان جدیدی نیست! تا بوده همین بوده و تا هست همین هست! از برنامه نود یاد گرفتم «اشتباهات داوری هم جزئی از فوتبال است!» برهمین اساس می توان گفت ناملایمتی ها و اتهامات شاخ دار زدن هم جزئی از این مسیر است! بچه حزب اللهی انتظار ندارد به پاس دغدغه هایش از او تجلیل شود. همین که محکوم میشوی به تندروی، همین که همیشه عده ای سعی در تخریب تو و عقایدت دارند، همین که برای ارتباط دادن تو و اعمال خبیثانه مشتی از خدا بی خبر، از آسمان به ریسمان می بافند، یعنی “بعضی ها” از وجود تو و دغدغه هایت احساس خطر می کنند! یعنی شدی بلای جان همان “بعضی ها”! چه تجلیلی قشنگ تر از این؟!

در این روزگار، دیگر کمتر کسی جرأت می کند نسبت به صحنه های منکری که میبیند، متذکر شود! پا در این مسیر که می گذاری باید خیلی چیزها را به جان بخری! علی خلیلی را که یادتان هست؟ رسم دنیاست دیگر! بچه حزب اللهی بودن هزینه دارد!

998

وقتی که معیارها عوض می شوند…!

باید کسانی که دلسوزند، نگذارند معیارهای الهی در جامعه عوض شود. اگر معیار تقوا در جامعه عوض شد، معلوم است که انسان با تقوایی مثل حسین بن علی (ع) باید خونش ریخته شود. اگر زرنگی و دست و پاداری در کار دنیا،  پشت هم اندازی و دروغگویی و بی اعتنایی به ارزشهای اسلامی ملاک قرار گرفت، معلوم است که کسی مثل یزید باید در رأس کار قرار گیرد و امثال عمرسعد و شمر و عبیدالله به ریاست برسند. اگر جوان بسیجی را، جوان مؤمن را، جوان با اخلاص را- که هیچ چیز نمی خواهد جز اینکه میدانی باشد که در راه خدا مجاهدت کند- در انزوا انداختیم، آن وقت همه چیز دگرگون خواهد شد. عبرت گیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشه گیر شود.

اگر خاموش بنشینیم آن وقت…

اگر امروز من و شما جلوی قضیه را نگیریم، ممکن است پنجاه سال دیگر،ده سال دیگر یا پنج سال دیگر، جامعه اسلامی ما کارش به جایی برسد که در زمان امام حسین (ع) رسیده بود. مگر اینکه چشمان تیزی تا اعماق را ببیند، نگهبان امینی راه را نشان دهد، مردم صاحب فکری کار را هدایت کنند و اراده های محکمی پشتوانه این حرکت باشد. آن وقت البته، خاکریز محکم و دژ مستحکمی خواهد بود که کسی نخواهد توانست در آن نفوذ کند. والّا اگر رها کردیم، باز همان وضعیت پیش می آید. آن وقت این خون ها، همه هدر خواهد رفت.

مواظب باشید!

البته جوان حزب اللهی هم باید باهوش باشد. باید چشم هایش را باز کند و نگذارد کسی در صفوف او رخنه کند و به نام امر به معروف و نهی از منکر، فسادی ایجاد نماید که چهره حزب الله را خراب نماید. باید مواظب باشید. تجربه های این چند سال نشان داده، تا نیروهای مؤمن و حزب اللهی برای انجام کاری به میدان می آیند، یک عده عناصر بدلی و دروغین با نام این ها در گوشه ای فساد ایجاد می کنند تا ذهن مسئولین را نسبت به نیروهای مؤمن و حزب اللهی و مردمی چرکین کنند. مواظب باشید!

خواص و عوام

در هر جامعه ای، از یک دیدگاه مردم به دو قسم تقسیم می شوند:یک قسم کسانی هستند که بر مبنای فکر خود، از روی فهمیدگی و آگاهی تصمیم گیری می کند. یعنی کسانی که که وقتی عملی انجام می دهند، موضع گیری ای می کنند و راهی را انتخاب می کنند، از روی فکر و تحلیل است. راهی را می شناسند و در آن راه- که به خوب و بدش کار نداریم- گام برمیدارند. اینها خواص هستند. قسم دیگر کسانی هستند که نمی خواهند بدانند چه راهی درست و چه حرکتی صحیح است، تابع جوّ هستند و تحلیلی ندارند. یک وقت مردم می گویند «زنده باد!» این هم نگاه می کند و می گوید «زنده باد!» یک وقت مردم می گویند «مرده باد!» نگاه می کند و می گوید «مرده باد!» اینها عوام هستند.

و اما «خواص» طبعا دو جبهه اند: خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل. شما از خواص طرفدار باطل چه توقعی دارید؟ بدیهی است توقع این است که بنشینند علیه حق و علیه شما برنامه ریزی کنند. لذا باید با آن ها جنگید. با خواص طرفدار باطل باید جنگید، این که تردید ندارد!

شما جزء کدام دسته اید؟

ببینید شما جزء کدام دسته اید؟ اگر جزء گروه عوامید، به سرعت خودتان را از آن گروه خارج کنید، بکوشید قدرت تحلیل پیدا کنید، تشخیص دهید و به معرفت دست یابید. اگر جزء خواصید- که البته هستید- پس حواستان جمع باشد. باید معلوم شود که در هر زمان، طبقه خواص، چگونه باید عمل کنند تا به وظیفه شان عمل کرده باشند. از همین خواصی که گفتیم، اگر یک نفرشان بخواهد کار خوبی انجام دهد، ممکن است چهار نفر دیگر از خود خواص پیدا شوند و بگویند: «آقا مگر تو بیکاری؟! مگر دیوانه ای؟! مگر زن و بچه نداری؟! چرا دنبال این کارها میروی؟!» کما اینکه در دوره مبارزه هم می گفتند. اما آن یک نفر باید بایتد. یکی از لوازم مجاهدت خواصی این است که باید در مقابل حرف ها و ملامت ها ایستاد. تخطئه می کنند، بد می گویند، تهمت می زنند؛ مسأله ای نیست.

بچه حزب اللهی بودن هزینه دارد!

عزیزان من! حرکت در راه خدا همیشه مخالفینی دارد. خدای متعال وعده داده است که اگر کسی او را نصرت کند، او هم نصرتش خواهد کرد، برو برگرد ندارد! البته شهادت ها هست، سختی ها هست، رنج ها هست، اما پیروزی هم هست: « وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ» نمی فرماید که نصرت می دهیم، خون هم از دماغ کسی نمی آید، نه! می کشند و کشته می شوند؛ اما پیروزی به دست می آورند. این سنت الهی است. وقتی که از ریختن خونمان ترسیدیم، از هدر شدن پول و آبرو ترسیدیم، بخاطر خانواده و دوستان ترسیدیم، بخاطر منغّض شدن راحتی و عیش خودمان ترسیدیم، بخاطر حفظ کسب و کار و موقعیت حرکت نکردیم؛ معلوم است دیگر! ده تن امام حسین هم سر راه قرار بگیرند، همه شهید خواهند شد!

برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری

پروردگارا! رزق این روزهای زندگیم را “صبر” ، “صلابت” و “بصیرت” زینبی مقدر بفرما…

……………………………………………………

پی نوشت:

«اللهم ادخل على اهل القبور السرور»

کاش عزاداری برای مرحوم پاشایی را از پدرش یاد میگرفتیم!

این حقش نبود!

همین!

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
صراط گمنامی
ان شالله که عامل یاشیم..
در حاشیه