این همانی غلط صلح حدیبیه با نرمش قهرمانانه!

صلح در سیاست خارجی رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ وقت قاعده نبود، بلکه استثنایی بر جهاد بوده است.

این همانی غلط صلح حدیبیه با نرمش قهرمانانه!

به گزارش ۸دی نیوز، حجت السلام احمد پناهیان، در شب بیست و سوم ذی القعده و شب زیارتی مخصص امام رضا(ع) در هیأت رهپویان غدیر تهران، به تشریح وضعیت سیاسی کشور، سفر هیأت ایرانی به نیویورک و مذاکره با آمریکا پرداخت.

خلاصه ای از این سخنرانی را در ادامه می خوانید:

امام؛ مربی عبودیت جامعه

خدا به امام رضا علیه السلام حیات با برکتی عنایت کرد. ایشان از این دارایی و جایگاه اجتماعی عالی ترین استفاده را برای رسیدن به مقصد امامت کردند. مقصد امامت چیست؟ امام حافظ دین و صراط مستقیم است. امام امت را به سمت پذیرش ولایت و حاکمیت خدا هدایت می کند. او مأمور است تا جامعه را بر اساس عبودیت و بندگی خدا تربیت کند. مقصد و هدف نهایی امام رضا علیه السلام این است. حال ایشان در این غربت و تنهایی محض چگونه به این هدف برسد؟ حضرت در عصر خودشان دو جایگاه پیدا کردند. جایگاه اجتماعی و علمی در میان مردم و ولایتعهدی. هر چند جایگاه دوم با اجبار مأمون بوده است اما بالاخره یک جایگاه سیاسی است.

مبارزه با طواغیت و جباران، قاعدۀ سیاسی اسلام

ایشان از این فرصت استفاده کرده و حقانیت و جایگاه امام را تبیین کردند و تقیه را برداشتند. کمی که این اعتبار ایجاد شد، پرچم حقانیت را برافراشتند. این ویژگی ممتاز و خاص امام رضا علیه السلام در دوران حیات شریفشان بود. نداشتن یاران بسیار باعث نشد که حضرت مبارزه را رها کند و این یک قاعده الهی در رفتار سیاسی ایشان است که تنها بودن دلیلی برای مبارزه نکردن نیست. حضرت از جایگاهی که در بین مردم داشت و شرایطی که مأمون با قصد سوء فراهم کرده بود، بهترین استفاده را کرد.

افراد زیادی در زمانی که هنوز هارون حاکم بود به امام رضا علیه السلام می گفتند با این وضعیت و شرایط خطر شما را تهدید می کند و همان بلایی را که بنی عباس سر پدرت آوردند، بر سر تو هم می آورند. امام رضا علیه السلام از همان دورۀ بعد از شهادت موسی بن جعفر علیه السلام بلافاصله مبارزه را با همان اعتبار معنوی خویش شروع کردند. به امام گفتند: «إِنَّکَ قَدْ شَهَرْتَ نَفْسَکَ بِهَذَا الْأَمْرِ وَ جَلَسْتَ مَجْلِسَ أَبِیکَ وَ سَیْفُ هَارُونَ یُقَطِّرُ الدَّم‏» ، تو در جایگاه پدرت نشسته ای و بی پروا خودت را در بین مردم به همان جایگاه مشهور کردی، در این صورت شمشیر هارون الرشید خون شما را هم خواهد ریخت. یعنی آقا با هارون کنار بیا و سازش کن و دم از حقانیت جایگاهت نزن!

حضرت رضا علیه السلام به محمد بن سنان پاسخ دادند: «جَرَّأَنِی عَلى‏ هذَا مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: إِنْ أَخَذَ أَبُو جَهْلٍ مِنْ رَأْسِی شَعْرَهً، فَاشْهَدُوا أَنِّی لَسْتُ بِنَبِیٍّ. وَ أَنَا أَقُولُ لَکُمْ: إِنْ أَخَذَ هَارُونُ مِنْ رَأْسِی شَعْرَهً، فَاشْهَدُوا أَنِّی لَسْتُ بِإِمَام‏». دلیلی که در این کار به من جرأت داده است، همان سخن پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمود: اگر ابوجهل توانست مویی از سر من کم کند، شهادت بدهید من نبی نیستم. الان نیز من همان را می گویم که اگر هارون توانست مویی از سر من کم کند، من امام نیستم! اصل و اساس نظام سیاسی اسلام ثابت است. مبانی اندیشه دینی در حوزه سیاست تغییر و تبدیل ناپذیر است. به اقتضای زمان تغییرات جزئی در شیوه ها داشت، اما اساس و بنیان آن تغییر نمی کرد. مثلا در دوران رسول الله صلی الله علیه و آله مبارزه با طاغوت به عنوان یک اصل اساسی بود.

اصل جهاد؛ استثنای صلح

صلح در سیاست خارجی رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ وقت قاعده نبود، بلکه استثنایی بر جهاد بوده است. رهبر معظم انقلاب در درس خارج فقه شان نیز به این نکته تصریح کرده اند و طبق نظر همه علما بر اساس آیات و روایات این یک اصل اساسی است.

در نظام اسلامی مبارزه با سلطه گر و کافر حربی جزء اصول اساسی است. به امام رضا علیه السلام می گویند اگر مبارزه کنی، کشته می شوی! مثل حرفی که امروز در نظام اسلامی می گویند در حالی که امروز ما در اوج قدرتیم. تمام تلاش شان را هم در این سی و چند سال به کار برده اند ولی هنوز دست برنداشته اند و از هیچ یک از اقداماتشان ابراز ندامت نکرده اند.

نرمش قهرمانانه؛ فن مبارزۀ دیپلماتیک

وقتی کسی در تشک کشتی قرار می گیرد، نرمش قهرمانانه را به کار می بندد تا حریف را به خاک بمالد نه این که پیروزی در مبارزه را به او واگذار کند. اما سیاستمداران ما در این کشتی و مبارزۀ عرصۀ دیپلماسی به جای نرمش قهرمانانه خودشان در مقابل حریف به خاک نشستند.

دلیل ذوق زدگی و شعف زیاد آقای وزیر امور خارجه و برقراری جلسۀ خصوصی با طرف آمریکایی یا علت آن گفتگو یا اصرار بر این که ما برای دیدار وقت نداشتیم والا دیدار می کردیم چیست؟ وقتی دشمن شما می خواهد از حربه دیدار استفاده کند و این همه قبل و حین سفر تلاش می کند، اینجا دیگر کوتاه آمدن شما چه معنی دارد؟ ما خیلی مسائل را داریم که تا حل نشود دیدار و مذاکره انجام نمی دهیم. نرمش یعنی همان ادبیات مخصوص دیپلماسی که باید قهرمانانه باشد!! یعنی در نظر داشته باشی تا با این فن هوشمندانه و به موقع پشت دشمن را به خاک بمالی و دشمن را به باخت بکشانی و نخواهی مساوی یا برد برد کنی! مگر این که در دشمنی تردید داشته باشید؟! چه کسی است که در دشمنی آمریکا تردید کند؟ مگر رهبر معظم انقلاب نفرمودند مراقب خصومت حریفتان باشید. آمریکایی ها در این جریان مطلقا از خصومت قبلی خود دست برنداشته اند.

استکبار ستیزی، راه مطمئن انقلاب اسلامی

امام رضا علیه السلام فرمود وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله دعوتش را علنی کرد، می دید که ابوجهل ها، مشرکین و یهود هستند، اما فرمود اگر ابوجهل توانست مویی از سر من کم کند، من پیغمبر نیستم. چه قدر در این جواب عزت و اطمینان است! مدیر جامعه دینی چنین نگاهی در ارتباط با دشمن دارد. امام رضا علیه السلام هم می فرماید اگر هارون توانست مویی از سر من کم کند، من امام نیستم. یعنی من به راه خودم مطمئنم. ما در نظام اسلامی به راه خود مطمئنیم. اگر از روز اول فریاد استکبار ستیزی را بلند کردیم، می دانستیم درست عمل می کنیم.

امام رضا علیه السلام با اینکه کسی را نداشت، اما از کوچک ترین فرصت استفاده کرد تا دشمن را به چالش بکشد و تاریخ اسلام را یک گام به جلو ببرد و امت را رشد دهد. زیرا تربیت جامعه توسط امام فقط با سخن نیست، با فعل نیز هست. سخن امام رضا علیه السلام یعنی اگر من الان تشخیص داده ام که علنی دعوت کنم، درست تشخیص داده ام.

مشکل ما با آمریکا چیست؟

اگر می گوییم ولی فقیه پا در جای پای امام معصوم می گذارد و بر اساس قانون الهی حکومت می کند، نمی توانیم در عمل و ایده اثبات کنیم به ولی فقیه مانند امام معصوم اعتماد نداریم. وقتی او می فرماید سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، یعنی سال حماسه آفرینی سیاسی و حماسه آفرینی اقتصادی. لذا در عرصه دیپلماتیک هم باید حماسه بیافرینیم. بعضی رفتارهای این سفر حماسه آفرینی نبود.

این که بگوییم جریان هسته ای آغاز است و ما همه مسائل را حل می کنیم، معنایش چیست؟ یعنی مشکل ما با آمریکا در این سی و چند سال عدم تدبیر سیاسی و مشکل دیپلماسی بوده است؟ یا مشکل ما خوی استکباری و سیری ناپذیری آمریکا بوده است؟ اشغال عراق و افغانستان، دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، گسیل انواع سلاح به سوریه برای به زانو درآوردن یک ملت چه ربطی به جمهوری اسلامی داشته است؟! چرا شعار مرگ بر آمریکا جهانی شده است؟ رهبر معظم انقلاب تصریح کرده اند: «آن روزی که آمریکا دست از استکبار بردارد، آن روزی که از دخالت های بیجا در امور ملت ها دست بردارد، برای ما هم دولتی مثل بقیه دولت ها خواهد شد. اما تا روزی که آمریکایی هنوز به طمع برگشتن به ایران و تجدید روزگار گذشته و عوض کردن تاریخ و عقب بردن زمان باشند و بخواهند بر کشور ما مسلط بشوند با هیچ وسیله ای نخواهند توانست ملت ما را به عقب نشینی وادار کنند. این را بدانند».

مشکل ما با آمریکا اندیشه سیاسی ما نبوده است، حتی مشکل مان شیوۀ سیاسی هم نیست بلکه ایمان و عزم و اراده ما برای رساندن جهانیان به سعادت و عزت حقیقی و محو نظام سلطه است. مشکل ما با آمریکا قلدری مآبی و جنایتگری اش نه علیه اسلام، بلکه انسانیت است!

هویت سیاست تعاملی؛ ضدیت با سلطه گران!

خود آمریکایی ها این قدر که شما خوش بین شده اید، خوش بین نیستند. آنها صریحا گفتند ادبیات ایرانی ها عوض شده ولی باید ببینیم عملشان چه طور است. طبق فرمایش حضرت آقا در ۱۴ خرداد، امام قدس سره در حوزۀ سیاست خارجی چند محور را مد نظر داشتند. فرمودند: «ایستادگی در مقابل سیاست های مداخله گر، برادری با مسلمین، ارتباط برابر با همه کشورها به جز کشورهایی که تیغ بر کشور گشوده اند».

طبق مبانی امام که آقا هم همان را دنبال می کنند، ما دنبال رابطه با آمریکا نیستیم. «مبارزه با صهیونیسم، مبارزه با ظالمان، کمک به مظلومین». این ها جزء اصول محوری سیاست خارجی ماست. همه این ها را که جمع کنید، همان اصلی می شود که ایشان چند سال پیش فرمودند، سیاست تعاملی ضد نظام سلطه. سیاست تعاملی یعنی نرمش و دیپلماسی ولی باید ضدیت با نظام سلطه در آن برجسته باشد.

برافراشتن پرچم صلح با تاکتیک نرمش قهرمانانه!

این که ما به این خطاهای فاحش رسیدیم، یک جهت آن هم فضای داخلی کشور است. بعضی از این سیاست مداران در دو جریان پرچم صلح بلند کرده اند. یک عده می گویند الان روز صلح امام حسن علیه السلام است. یک عده هم می گویند خیر! الان روز صلح حدیبیه است!

وقتی چنین موجی تمام سایت ها را پرکند، شاید برای دیپلمات های ما هم امر مشتبه شود و فکر کنند قاطبه ملت ایران همین طور فکر می کنند. کسانی که جام زهر نوشیدن امام برایشان اهمیت ندارد می گویند همان طور که حضرت امام حسن علیه السلام صلح کرد، امام هم قطعنامه را امضا کرد لذا شما هم باید جام زهر را بنوشید. آدم انتظار دیگری هم جز ذلت دربرابرکفر حقیر و ذلیل شده از اینها ندارد.

آیه ۶۱ سوره اعراف را انتخاب می کنند که اگر مشرکین آمدند که با شما در سلم و آشتی در آیند، شما هم در سلم و آشتی درآیید، منتها این آیه تفسیر دارد. این «سلم» را امام صادق علیه السلام تفسیر می کنند که یعنی بیایند و تحت امر شما قرار گیرند. تازه طبق آیۀ بعدی آن هم به شرطی که وقتی تحت امر شما قرار گرفتند، خدعه نکنند.

اما آمریکا نه تنها خدعه کرد بلکه خصومتش را هم در این موضوع آشکار و روشن ادامه داد. تهدیدها و تحریم ها هنوز باقی است اما می گویند سر میز مذاکره بنشینیم. این همان رابطۀ گرگ و میشی است که امام فرمود. این ها که قبح ادعا و ذلت تفکر و اندیشه شان مسلّم است. امام حسن مجتبی علیه السلام یاوری برایش باقی نمانده بود اما امروز که آن گونه نیست. امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به همین آیه می فرماید: «فَلَمَّا قَوِیَ الْإِسْلَامُ وَ کَثُرَ الْمُسْلِمُونَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُم‏» . یعنی آیه صلح بااین آیه نسخ می شود.. خدای متعال بعد از تغییر شرایط می فرماید که مطلقا دعوت به سلم و صلح نکنید، چون شرایط عوض می شود. وقتی اسلام قوی شده و مسلمین زیاد شده اند، دیگر خدا اجازه صلح نمی دهد. طرح این موضوع بیشتر عوام فریبی است.

صلح و مهادنه از منظر فقه اسلامی

تمام فقها هم بالاتفاق گفته اند در جامعه اسلامی امام مسلمین است که تصمیم می گیرد جنگ کند یا صلح و اعلام صلح و جنگ فقط و فقط در اختیار رهبر جامعۀ اسلامی است. اعلام صلح توسط او نیز وابسته به مصالحی است که موارد آن فقط ضعف مسلمانان و ناتوانى آن‏ها از ایستادگى در برابر کفار، یا امید مسلمان شدن کافران و یا به‏ دست آوردن مال از آنان نیست، بلکه با توجه به شرایط خاص هر زمانى، مى‏ توان مصالح دیگرى در نظر گرفت و با توجه به آن‏ها به صلح تن داد که باز هم تشخیص آن مصالح فقط و فقط در اختیار امام مسلمین است نه کس دیگری.

این همانی غلط صلح حدیبیه با نرمش قهرمانانه!

مانند این که عده ای هم ادعا کردند که نرمش قهرمانانه همان صلح حدیبیه است و الان در همان شرایط و مصالح قرار داریم در حالی که صلح حدیبیه شرایطی داشت. خدای متعال می فرماید: «لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّهٌ بِغَیْرِ عِلْم‏» ، اگر مردان و زنان مؤمن در مکه نبودند که جانشان در خطر بود و شما این ها را نمی شناختید و زیر دست و پا از بین نمی رفتند، نمی گفتم صلح کنید! علت صلح حدیبیه این بود.

در آیه دیگر می فرماید: «وَ لَوْ قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً» . من مشکلی با جنگ شما با مشرکین و کفار ندارم. یک وقت فکر نکنید چون ضعیف بودید، گفتم صلح کنید اگر بنا بود در همین جریان حرکت به سمت مکه با کفار جنگید، این ها پا به فرار می گذاشتند. ولی و یاری هم نداشتند. منتها نفس جنگیدن به خاطر حفظ جان مؤمنین و مؤمنات نباید صورت می گرفت.

پیامبر با این مسلمانان حرکت کرد و هر کدام هم فقط سلاحی فردی برداشته بودند. پیامبر نیز در زیر درخت از اینها پیمان گرفت «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ ما فی‏ قُلُوبِهِم‏» . پیامبر از همه پیمان گرفت که اگر بنا شد، جنگی باشد، هستید؟ همه بیعت کردند و گفتند تا پای جان می جنگیم. بنا به جنگ نبود و اصلا جنگ شروع نشد.

در میان مبارزه حرف صلح حدیبیه جایی ندارد

اما آیا الان آمریکا نمی جنگد؟ این همه سال خصومت خود را به ما نشان نداده؟ ما وسط مبارزه ایم. در میان مبارزه حرف صلح حدیبیه جایی ندارد. اصل در دین جهاد اسلامی است. صلح، استثنایی بر قاعده اصلی جهاد است. چون اگر جهاد نباشد با چه چیز می توان دین را در عالم ظهور داد «ظَهَرَ بِهِ الدِّین‏» . مگر دشمنان دین خواهند گذاشت؟ با چه چیزی می توان با دشمنی مبارزه کرد «بِهِ یُدْفَعُ عَنِ الدِّین‏». بعضی گفتند که وظیفه رهبر جامعه اسلامی این است که جامعه را به جایی برساند که وقتی دید پیروز می شود، اقدام به جنگ کند. والا اگر احتمال شکست دهد نباید دعوت به جنگ کند. یعنی شما با اساس انقلاب اسلامی مشکل دارید؟ چون وقتی امام دعوت به مبارزه با طاغوت کرد، هیچ چیزی دلیل بر پیروزی امام نبود. قبح این نظر در این است که آن را به پیغمبر و ائمه معصومین علیهم السلام نسبت می دهند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و یارانش چگونه می جنگیدند؟

پیغمبر صلی الله علیه و آله کجا این گونه بود؟ وضعیت چند تا از جنگ های رسول خدا صلی الله علیه و آله را می گویم. در جنگ بدر تعداد مسلمانان ۳۱۳ نفر بود و تعداد کفار ۹۵۰ نفر که بیشتر هم ذکر شده. در جنگ احد مسلمانان ۷۰۰ نفر و کفار ۳۰۰۰ نفر. ساز و برگشان هم به همین میزان کمتر است. در جنگ احزاب هم کفار ۱۸ هزار و تا ۲۴ هزار نفر هم گفته اند و مسلمانان ۳۰۰ نفر. در جنگ حنین مسلمان ها ۱۲ هزار نفر و کفار تا ۳۰ هزار نفر. در جنگ تبوک مسلمان ها ۳ هزار نفرند و کفار از ۴۰ تا ۷۰ هزار نفر ذکر شده اند.

یکی از خلفا به علی علیه السلام درباره عده و عُده ایرانی ها حرف زد و این که نباید با آن ها بجنگیم، چون نمی توانیم پیروز شویم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَمْ یَکُنْ نَصْرُهُ وَ لَا خِذْلَانُهُ بِکَثْرَهٍ وَ لَا بِقِلَّه» ، هیچ وقت پیروزی و شکست مسلمانان به خاطر زیادی عده و توان و ساز برگ نیست. «وَ هُوَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی أَظْهَرَهُ وَ جُنْدُهُ الَّذِی أَعَدَّهُ وَ أَمَدَّهُ حَتَّى بَلَغَ مَا بَلَغَ وَ طَلَعَ حَیْثُ طَلَعَ وَ نَحْنُ عَلَى مَوْعُودٍ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ وَ نَاصِرٌ جُنْدَه‏»، اصلا ما در جنگ با کفر و استکبار روی عده و ساز و برگ حساب نمی کنیم. ما در جنگ با کفار روی نصرت و وعده خدا حساب می کنیم، چون دین خداست. «فَإِنَّا لَمْ نَکُنْ نُقَاتِلُ فِیمَا مَضَى بِالْکَثْرَهِ وَ إِنَّمَا کُنَّا نُقَاتِلُ بِالنَّصْرِ وَ الْمَعُونَه»، ما زمانی که پای رکاب پیغمبر صلی الله علیه و آله بودیم، هیچ وقت روی تعدادمان حساب نمی کردیم. نگاه می کردیم ببینیم خدا چه قدر در میدان آمده است.

نصرت خدا در انقلاب اسلامی را ندیدید؟!

شما نصرت خدا را در جنگ و فتنه ۸۸ ندیدید؟ همراهی مردم در ۹ دی، ۲۲ بهمن و در همین انتخابات اخیر را ندیدید؟ ما در این نزاع با جهان استکبار همیشه نصرت الهی را داشتیم. اگر ولایت فقیه یعنی ولایت رسول الله و اگر آرمان های ما همان آرمان های انبیاست که حضرت امام و مقام معظم رهبری فرمودند که همین است، لذا نتیجه ای هم که خدا شامل حال ما کرده، نتیجه ای است که شامل حال پیغمبر اکرم و امتش کرده است. انقلاب اسلامی ما پیروز شد چون امام به نصرت خدا اعتماد کرد. در جنگ ما ذلیل نشدیم چون رزمنده های ما به خدا اعتماد کردند.

امتحان بزرگی که گذشت!

یا در جای دیگر نسبت های مختلفی دادند که رسول الله صلی الله علیه و آله از همان ابتدا که وارد صلح حدیبیه شد، برای صلح برنامه ریزی کرده بودند . طبق چه سندی؟ پس بیعت تحت شجره چیست که خدا می فرماید من از قلوب آن ها اطلاع دارم و آنها راست گفته اند و اگر بنا به جنگ باشد شما پیروزید.

این سفر امتحان بزرگی بود، هم برای کسانی که با ادبیات آرمانی و اسلامی و ولایی صحبت می کنند و هم برای کسانی که با این ادبیات صحبت نمی کنند و اعتماد زیاد و بی رویه به دشمن که بارها او را امتحان کرده اند، دارند. ما برای به سامان رسیدن امر هسته‌ای مان نباید از اصولمان عقب نشینی کنیم. ما وقتی خدا را با خودمان دیدیم هیچ وقت نباید در دعوت دشمن مان به سلم و آشتی گام برداریم.

خدعۀ آمریکایی مذاکره!

حال چرا آمریکاییها به این قصه رو آوردند؟ چون راه دیگری ندارند. چون در افکار عمومی متهم اند و دیگر نمی توانند ایران هسته ای را انکار کنند. چیزی را که به طور طبیعی باید بپذیرند، منتش را بر سر ما می گذارند و به عنوان یک امتیازی که به ما داده اند، آن را به رخ ما می کشند. این امتیاز نیست. ما به چه قیمتی می خواهیم عزت و قدرت جامعه اسلامی را پایین بکشیم؟!

هنوز در بیداری اسلامی چشم امید مسلمان و غیر مسلمان به ایران اسلامی مقتدر در مقابل آمریکاست. آمریکایی ها خوب می دانند که الان باید از موضوع مذاکره و حل و فصل امور استقبال کنند و خودشان پیش قدم شوند تا با استفاده از این خدعه، در داخل کشور چند دستگی و اختلاف به وجود بیاید. دلیلش هم واضح است، خود آنها اعتراف می کنند که ما در برابر قدرت ایران نمی توانیم کاری انجام دهیم و سیاست های ما تحت تأثیر سیاست های رهبری این قیام عظیم است.

مسئولین دولت برای این خطاهای فاحش باید از ملت عذرخواهی کنند. بله! در جریان سخنرانی یا بیان بعضی مواضع جمهوری اسلامی خوب عمل کردند، اما بعضی رفتارها و عقب نشینی ها قابل توجیه نیست. هر انسان عزتمند و آزاده ای در جهان اسلام هم که دیده، مکدر شده است. دیپلماسی انقلاب اسلامی باید در شأن انقلاب اسلامی باشد. ماهیت انقلابمان هیچ وقت از یادمان نرود. ماهیت نظام ما انقلابی است، یک نظام برخواسته از مبارزه با ظلم و استکبار و نفی زور و تزویر است.

منبع: جهان

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه