سینمایی که نه عباس است و نه رستم!

سینمای روشنفکری جمهوری اسلامی که عباس کیارستمی یکی از نمادهای آن است، نه عباس است و نه رستم، نه معتقد به صیانت از ارزش ها و آرمان های اسلامی است و نه متعهد به دفاع از ایران و ایرانی و اعتلای جامعه ایرانی.

سینمایی که نه عباس است و نه رستم!

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از فارس، با وجود تمام ادعاهای مطرح شده در باب ایران دوستی و بشر دوستی ای که نه تنها عباس کیارستمی، بلکه عموم هنرمندان روشنفکرنما داعیه آن را دارند؛ نه تنها تاکنون هیچ نامه و بیانیه ای در دفاع از مردم شریف، نجیب و مظلوم ایران از ایشان منتشر نگردیده، بلکه هیچ فیلم، تئاتر، نمایشنامه، فیلم کوتاه و مستندی از ایشان در ارایه ی چهره واقعی مردم ایران و هیچ اثر یا کلامی در پشتیبانی از حرکت های ضداستعماری و ضداستکباری و ضد نظام سلطه در جهان یا دفاع از مردم مظلوم منطقه، از این هنرمندان لطیف الطبع در جشنواره های خارجی به نمایش درنیامده و ظهور و بروز نداشته است و نهایت حرکت ایشان به چیزی شبیه کمپین کشتار را متوقف کنید (Stop killing your fellow beings)، آن هم پس از سال ها اعتراضی که نسبت به خاموشی این جریان صورت می گرفت، منتهی می شود و البته که جشنواره هایی نظیر جشنواره بین المللی فیلم مقاومت و یا همایش افق نو، از سطح این کارگردانان و هنرمندان بین المللی پائین تر بوده و نباید برای حضور در آن سر و دست شکاند تا در نهایت رسانه های حامی این جریان مرتجع حاکم بر عرصه فرهنگ و هنر، با افتخار از حضور کمرنگ هنرمندان ایرانی در همایش هایی نظیر افق نو، سخن بگویند.

برخلاف آنچه که یکی از ۵+۱ کارگردان امضاء کننده بیانیه «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» مطرح می کنند که: «متاسفانه این روزها بساط اقرارگیری و تفتیش عقاید راه افتاده که شایسته جامعه ما نیست»؛ این تفتیش عقاید نیست، بلکه باید مشخص شود ه ر فرد، گروه یا جریانی چگونه در ۳۵ سال گذشته به وظایف و تکالیفش در قبال مردم و کشور عمل کرده و میزان ستایش-ها و تکریم ها نیز باید متناسب با خدمات افراد باشد. چطور سینماگری که خود از پایه گذاران سینمای روشنفکری و جشنواره ای و استاد این حوزه است، به خود اجازه می دهد در یک کشور خارجی مردم ایران را بسیار ناامید معرفی کند و از طرف دیگر بگوید من نمی توانم چهره مخدوش ارائه شده از ایران را اصلاح کنم؟

– «.. به خصوص من در مورد شاعران سیاسی یک اعتقاد به خصوصی دارم و اون که لااقل در ۵۰ سال گذشته که ما (دارای) شاعری، شعر ایرونی، شعر معاصر بودیم خب چیزایی می شد دید که … خب خیلی دلچسب نبود، شاعر اجتماعی ایرونی، شاعر سیاسی ایرونی به نظر من نمی تونست وقوف کامل بر … یا تسلط کامل بر مسائل سیاسی پیدا کنه، اون جهان بینی رو نمی شه داشت وقتی که تو اونقدر درون گرا هستی، وقتی از حساسیت های ویژه خودت استفاده می کنی چه جوری می تونست اون نگاه، نگاه جهان شمولی هم باشه، پولیتیک به ظاهر ساده میاد، خیلی به ظاهر ساده است ولی هر چقدر که می گذره پیچیدگی اش برای ما بیشتر می شه، و اون که چه تصمیم گیری های عجیبی راجع به بشر امروز میشه، هیچ نوع اختیاری واقعا نداری، این ناامید کننده نیست، هست، ولی از یک جهت هم میگه که حواست به خودت باشه، خودت رو داغون نکن راجع به یک سیاست پیچیده ای که تو توش تاثیر کمتری میتونی بزاری، راجع به تو تصمیم گیری شده قبلا، باز می گم از دل تاریخ ایرون …(میاد) … ما، یک واژه شعر و شعار، دو کلمه فارسیه که خیلی به هم نزدیکه و بسیار از هم دوره … ما در یک شرایطِ، یعنی ملت ایرون الان در شرایط روحی اونقدر ناامیدی هستند که متأسفانه تفکیک شعار از شعر براشون دشواره و گاهی شعار رو به شعر ترجیح می دن، من کاملا درک می کنم موقعیت رو، برای اینکه الان فکر می کنم که برای ایرونی شعار بیشتر رضایت بخشه تا شعر»

این درحالی است که جریان سینمایی راه افتاده از سوی ایشان یکی از عواملی جدی و اصلی سرخوردگی جوانان، معضلات عجیب و غریب فرهنگی و اقتصادی امروز جامعه است. مگر نه این است که عدم تبیین مؤلفه های فرهنگ زندگی اسلامی نظیر همت برای کار و تولید سازنده، قناعت، ساده زیستی، انفاق، ایثار، وجدان کاری، پاک دستی اقتصادی، تلاش برای رونق وضع عمومی، پرهیز از اسراف و …. در کنار دامن زدن به مصرف گرایی، ستایش زرق و برق زندگی مادی غرب، نمایش آثار و تولیدات مروج فرهنگ غربی، پرستش نظرات و آراء فیلسوفان و نظریه پردازان غربی و مواردی از این دست باعث شده تا در میانه دهه عدالت و پیشرفت، امنیت فرهنگی جامعه و به تبع آن امنیت اقتصادی و اجتماعی آن مورد چالش و در آستانه بحران قرار گرفته باشد. نتیجه آنکه امروز رسانه-هایی چون سینمای غیر متعهد جشنواره ای با عدم شناسایی وظایف و تکالیف فرهنگی خود در برابر ملت و نظام اسلامی و با عملکرد ضعیف و غیرمسئولانه نه تنها مصالح و منافع فرهنگی که امنیت ملی آن را نیز با تهدیدات گوناگون مواجه کرده اند.

عمده رسانه ها در جمهوری اسلامی هرچند در گفتار معتقد به مبانی و ارزش های اسلام و انقلاب هستند اما نتیجه عمل آنها برخلاف مصالح و منافع فرهنگی ملت و نظام اسلامی است. رسانه هایی که برخی از آنها محل فعالیت عناصر غرب گرا و خود باخته بوده و با بی مسئولیتی در برابر مصالح جامعه از طریق سمپاشی و زهر افشانی رسانه ای در مسیر طرح ریزی های نظام سلطه جهت ایجاد استحاله از درون در جمهوری اسلامی فعالیت می کنند.

مگر نه اینکه هنرمندان مسئول اصلی دمیدن روح امید و خودباوری در افراد یک ملت هستند، همچنان که در طول تاریخ چنین بوده و امروز نیز در بسیاری از کشورها، مگر کشورهایی که هنرمندانشان خود را برتر از مردم می پندارند، چنین است:

– «خوب، شما مى‌توانید سازنده‌ى اخلاق باشید؛ عکسش هم ممکن است. شما مى‌توانید در نسل جوان این کشور صبر، امید، شوق، انگیزش، سلامت، نجابت و همه‌ى چیزهایى که یک جامعه‌ى پیشرفته نیاز دارد، القاء کنید. مى‌شود هم به جاى امید، نومیدى القاء کرد؛ مى‌شود به جاى شوق، رکود القاء کرد. خوب، این کشور، در یک چنین شرایطى است؛ این کشور مى خواهد پیش برود، این کشور مى‌خواهد حرکت بکند؛ ما این چیزهایى که حالا شما در زمینه‌ى فناورى هسته‌اى و پیشرفت هاى علمى مى‌شنوید، اینها فقط بخشى از بسیارِ آن چیزى است که در کشور اتفاق افتاده. بحمداللَّه جوان و استعداد هم که زیاد داریم، ما احتیاج داریم به امید، به شوق، به کار، به اعتماد به نفس، به کم کردن تکیه‌ى بر بیگانگان – به فرهنگشان، به رفتارشان، به بخشنامه‌هاى فکرى و فرهنگی شان – ما به اینها احتیاج داریم؛ به جوشیدن از درون، به استخراج گنجینه‌هایى که در میراث فرهنگى ما هست. این جوان اگر بخواهد این‌طور تربیت شود، به حضور شما در صحنه احتیاج دارد؛ یعنى شما باید وارد میدان بشوید تا این اتفاق بیفتد؛ من این را مى‌گویم. من مى‌گویم الآن کلید دست شماست. من شأن سینما را این مى‌دانم. من مى‌گویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادى دست شماست؛ شما مى‌توانید این نسل را یک نسل پیش رونده، امیدوار، پُر شوق، معتقد به خود و معتقد به ارزش هاى اسلامى و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همین‌طور مى‌توانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برنده‌ى افتخارات گذشته و زیر سؤال برنده‌ى افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید.(بیانات رهبر معظم انقلاب، ۲۳/۰۳/۱۳۸۵)»

با این وجود استاد کیارستمی به عنوان یکی از اساتید این جریان پس از ۳۵ سال اکنون می گویند: «اما اصلا نمی‌دانم چرا باید پوزش بخواهم و از چه کسی باید پوزش بخواهم.»، براستی ایشان چرا باید پوزش بخواهند؟ برای اینکه جریانی را پایه گذاری کرده اند که نسبت به منافع و مصالح فرهنگی جامعه اش بی توجه است؟ جریانی که با پیروی از راه حل شخصی جناب کیارستمی که اتفاقاً در همین جلسه جنجال برانگیز مایه مباهات ایشان است، دیگر نگران بازگشت سرمایه ی فیلم های تلخ و ناامید کننده شان نیستند. عباس کیارستمی در بیش از دو دهه با ساخت فیلم در خارج از کشور و اکتفاء به درآمد اکران خارجی، مسیر نوینی روبروی سینمای روشنفکری و جشنواره ای داخل ایران گشود، به طوری که در جشنواره سی و دوم فیلم فجر، حتی از بسیاری از کارگردانان جوان و تازه کار، به صراحت اعلام می کردند که به علت عدم استقبال مردم از فیلم های جشنواره ای و به اصطلاح هنری، بر روی اکران در خارج از کشور و بازگشت سرمایه از این طریق حساب باز کرده اند. به این ترتیب از این پس هنری سازان و روشنفکران با سیاه نمایی و ساخت فیلم های تلخ، هم به زعم خودشان واقعیت جامعه را به مخاطب داخلی منعکس خواهند کرد و هم از طرف دیگر، سودشان را از بازار بین المللی بدست خواهند آورد. ارائه پوستر عمده فیلم های جشنواره سی و دوم به زبان انگلیسی نیز، مؤید این مطلب می باشد.

جای تأسف اینجاست که برخی متولیان امر سعی می کنند جریان روشنفکری هنری را حامی دفاع مقدس نشان دهند، جریانی که اساتید آن، پس از ۷۰ سال زندگی در ایران، تفاوت جنگ و جهاد را فهم نکرده و چون سینماگران اروپائی پس از دو جنگ باطل جهانی که ده ها میلیون کشته داد، نگاه ضد جنگ پیدا کردند، ایشان نیز مخالف جنگ هستند، در حالی که در ۳۵ سال گذشته فرصت تأمل پیرامون تفاوت مفاهیم جنگ و دفاع نداشته اند. افرادی که مبارزه نظام اسلامی علیه نظام سلطه را به دعوای بزرگترها بر سر شارژ آب و برق تعبیر می کنند، البته با مرور صحبت های قبلی ایشان درباره اینکه یک شاعر به عنوان یک هنرمند، نمی تواند بر روی مسائل سیاسی اشراف داشته باشد، می توان به علت بیان چنین تعبیری پی برد:

– « ایرونی ها خیلی آمریکایی ها رو دوست دارند، این یک واقعیتی است، و برای اینکه بدونین باید به ایران سفر کنید، حساب دولت ها از هم جداست، واقعا دولت ها و ملت ها … دولت ها شبیه بزرگترهان که گاهی سر شارژ گاز و ساختمونا، شارژ آب و برق و اینها کله همدیگه رو می کنن اما بچه ها زیر راه پله دارن بازی شون رو می کنند …»

بدتر آنکه مسئولان رسمی خود را موظف می دانند توضیح دهند که این استاد بین المللی بارها تأکید کرده که دوست دارد با شیوه خودش جلوه هایی از دفاع مقدس را ترسیم کند. در اینجا دو سوال مطرح است که شیوه مدنظر ایشان چیست و دیگر آنکه پس از ۳۵ سال هنوز زمان ترسیم این جلوه ها فرا نرسیده است؟ مگر نه اینکه ایشان عنوان می کنند که: «راستش من نفهمیدم چرا باید به بدیهیات پاسخ بدهم؛ مگر کسی می‌تواند مدعی باشد که آنها حماسه نیافریدند. … اظهار علنی این چیزها به‌قول شما ریا محسوب می‌شود، چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. آن رزمنده‌ها کار انسانی خودشان را انجام دادند و من چرا باید حرکت آنها را زیر سؤال ببرم. همین الآن هم خجالت می‌کشم وقتی می‌گویم نسبت به اینها مدیونم.»، حال مگر وظیفه بدیهی تمام هنرمندانی که در دوران دفاع مقدس شاهد جانفشانی رزمندگان اسلام بوده اند، این نبوده که هرچند به مقدار کوچک دین خود را به آن بزرگواران اداء نمایند، پس چطور به این وظیفه انسانی، ملی و میهنی عمل نشده است و تنها باید به بیان دوست داشتن اکتفاء کرد؟

– «امروز، همه از تصویر این صحنه های معنوی انسانی عاجزند و اینجانب که به نویسندگان و گویندگان و تحلیل گران و هنرمندان و نقاشان و همه و همه پیشنهاد می کنم تا همیشه و به خصوص در این هفته آنچه در توان دارند، در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم این سلحشوران عظمت آفرین و ملت ایران و اسلام بزرگ نمایند، برای آن است که به گوشه-ای از وظیفه اسلامی، انسانی، ملی، میهنی هرچند کوچک خود عمل نماید، و الّا خداوند شکور است که نام این عظمت آفرینان را در جهان، بلند و مقامشان را در ملکوت اعلا به نمایش می گذارد.(صحیفه نور ، ج۱۸، ص۱۲۳)».

البته استاد کیارستمی از کودکی! طبعی هنرمند دارند و برای نمونه قل دادن یکساله یک توپ روی پله ها کاری هنری است، اما آیا هنگامی که وظیفه و مسئولیتی سنگین بر دوش انسان سنگینی می-کند، باز هم می تواند به چنین اموری بپردازد؟

– «من الان حدود یکساله که دارم یک فیلم کوتاه می سازم و یک توپ رو توی پله ها قل میدم میاد پائین، یکساله دارم روی این کار می کنم … اگر یادتون باشه اولین فیلمم با قل دادن یک توپ شروع شد، بنابراین من چهل ساله که دارم یک بازی رو همین طوری ادامه می دم … خوشحالم یک بزرگتر بالا سرم نیست، مگر نه نمی دونستم چه جور جوابش رو بدم »

از طرف دیگر شیوه جناب استاد چیست؟ باز هم بدیهتاً این شیوه را باید از نگاه ایشان به هنر استخراج کرد، در اینصورت هنر مد نظر ایشان که همطراز بازی های کودکانه و پوچ است، چگونه می تواند انعکاس دهنده ی مفاهیم والای موجود در دفاع مقدس مردم ایران باشد؟

– «(در پاسخ به سوال: «وقتی دارید کار هنری درست می کنید، هدفتون چیه؟ به چه چیزی می خواهید برسید؟»)- : «به هیچی واقعا … نمی دونم … اگه کاری که می کنیم، معتقد باشیم که کار هنریه، بر می گردیم به دوران کودکی و بازی های کودکانه و اینکه بازی های کودکانه هیچ وقت هدف ندارند، کار هنر، کار پوچه، در واقع جزء ضرویات مردم نیست، زندگی مردم رو نمی چرخونه، بنابراین اونا این شانس رو دارن که بازی های کودکانه شون رو از سر بگیرن و بازی های کودکانه هدفمند نیست، به مجرد اینکه هدف پیدا می کنه از دایره هنر خارج می شه … ممکنه یک هدف های ناخودآگاه در ذهنشون باشه که حتما هست، ولی به مجرد اینکه این هدف ها رو با آگاهی تون می یارید به نظرم مسیرتون عوض می شه، این سوال رو بهتره از سیاستمدارا بکنیم و پیغمبرا که دیگه دستمون بهشون نمی رسه، اونا برای بشر یک الگویی داشتن برای خوشبختی شون، که متاسفانه یا خوشبختانه هنرمندا این رو ندارند، هدفمند نیست.»

صحبت در این باره بسیار است و پیش از این نیز بارها بدان پرداخته شده است، اما معلوم نیست مسئولان و متولیان حوزه رسمی فرهنگ، هنر و رسانه جمهوری اسلامی چه زمانی به این نتیجه می رسند که هنر متعالی و متعهد از هنر بی تعهد و غیر مسئولی که یکی از عوامل اصلی ایجاد چالش های پیچیده فرهنگی و اقتصادی در جامعه است، جدا بوده و نباید بیش از آنچه که ظرفیت این جریان هاست به آنها بها داده شده و بیت المال هزینه استمرار حاکمیت آنها بر این عرصه باشد.

پس در پایان می توان گفت سینمای روشنفکری جمهوری اسلامی که عباس کیارستمی یکی از نمادهای آن است، نه عباس است و نه رستم، نه معتقد به صیانت از ارزش ها و آرمان های اسلامی است و نه متعهد به دفاع از ایران و ایرانی و اعتلای جامعه ایرانی، چه در داخل و چه در خارج از کشور؛ که اگر جز این بود آثار هنری و محصولات فرهنگی تولید شده توسط این جریان در ۳۵ سال گذشته به صیانت از عناصر فرهنگ زندگی اسلامی ایرانی، اعتلای فرهنگ جامعه، ایجاد شوق و امید، تقویت روحیه خودباوری، دمیدن روح اقتدار و استقلال، آشنا کردن نسل های نوجوان و جوان با تاریخ ایران و تاریخ انقلاب و دفاع مقدس و مواردی از این دست می انجامید.

پس باید دانست ایالات متحده زمانی که تصمیم گرفت وارد مسابقه تسلیحاتی فضایی با شوروی شود؛ والت دیزنی با پخش انیمیشن ها و کارتون هایی بسیار در کنار یک مجموعه فعالیت های هدفمند، کودکان آمریکایی را به گونه ای پرورش داد که عمده آنها می خواستند اولین انسانی باشند که بر روی ماه قدم می گذارد. هنر کارکردهای فراوانی در جامعه سازی، تمدن سازی و اعتلاء و پیشرفت و اقتدار یک جامعه دارد که هنرمندان روشنفکر جمهوری اسلامی در رشته های مختلف یا حاضر نیستند این کارکردها را ببیند، یا تمایلی به استفاده از آنها ندارند و دلیل آن مشخص است، چرا که هر پیشرفتی که در جامعه ایرانی صورت بگیرد، به پای نظام اسلامی نوشته خواهد شد و جشنواره های خارجی از این بابت به کسی جایزه نمی دهند.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه