شهادت برادران "نامجو" در پرواز هرکولس سی-۱۳۰؛

احیاء کننده گیلانی دانشکده ارتش را بیشتر بشناسید/ از مکبری در مسجد قائمیه انزلی تا وزارت دفاع با حکم شهید باهنر + فیلم

تحول در زندگی شهید نامجو از آشنایی با امام خمینی(ره) شروع می شود، وی به اندازه‌ای با امام محشور بود که امام او را با نام کوچک “سید موسی” خطاب می‌کردند.

احیاء کننده گیلانی دانشکده ارتش را بیشتر بشناسید/ از مکبری در مسجد قائمیه انزلی تا وزارت دفاع با حکم شهید باهنر + فیلم

به گزارش هشت دی، شهید سرتیپ خلبان سید موسی نامجو از فرماندهان دلیر ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران با ارائه طرح‌های ابتکاری و مؤثر خود، نقش بسزایی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی و پیروزی نیروهای نظامی ایران در مقابل دشمن متجاوز ایفا کرد.

“سیدموسی نامجو” در انزلی متولد شد، پدر او حافظ قرآن بود و با روحانیت ارتباط خوبی داشت؛ به همین دلیل همیشه سیدموسی را با خود به مسجد می‌برد تا جایی که در ۵ سالگی مکبر مسجد قائمیه انزلی شد.

ورود به مدرسه در سن ۵سالگی

سید موسی با هوش و ذکاوتی که از خود نشان داد، مسئولان مدرسه ابتدایی را قانع کرد که او را در پنج سالگی به عنوان دانش آموز بپذیرند و شاگرد اول دبستان شد و با از گذراندن دوران تحصیلی ابتدایی و اول دبیرستان، در سال ۱۳۳۴ وارد دبیرستان نظام شد.

وی در سال ۱۳۳۷ با عنوان یکی از بهترین شاگردان، دیپلم ریاضی گرفت و وارد دانشکده نقشه‌برداری دانشگاه افسری ارتش (امام علی (ع)) شد و با مدرک لیسانس نقشه‌برداری، در سال ۱۳۴۰ از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل و به درجه ستوان دومی رسید. وی عضو هیئت علمی همان دانشکده شد و خیلی زود به عنوان استاد در این دانشگاه مشغول به تدریس شد.

افسرطلوعی: همسرم آموزگار زندگی من بود

شهید نامجو در سال ۱۳۴۹ با خانم افسر طلوعی ازدواج کرد. ثمره این ازدواج ۳ فرزند (۲ پسر و یک دختر) است. دو فرزند شهید نامجوی پزشک هستند و همسرش در مورد شهید نامجو می‏ گوید: «او آموزگار زندگی من بود»

ارتباط عاطفی بین امام و “سیدموسی” عامل تحول در زندگی شهید نامجو

تحول در زندگی شهید نامجو با آشنایی با امام خمینی(ره) شروع می شود و از آن به بعد مرتب به دیدار امام خمینی(ره) می‌رود و این مراوده ها در زندگی او تأثیر زیادی به جا گذاشت.

خواهر شهید نامجوی در خصوص نحوه آشنایی شهید نامجوی با امام خمینی(ره) می‏ گوید: «پدرم مسئول تعمیر مخابرات منطقه قلهک بود. یک روز به او اطلاع می‌دهند که تلفن فردی به نام آقای “روغنی”، که حضرت امام(ره) در منزل او به سر می‌بردند، اشکال پیدا کرده است. پدرم برای تعمیر خط آن‌ها به منزل آن آقا می‌رود و در آنجا با امام(ره)، که مرجع تقلید خودش نیز بود، روبه‌رو می‌شود. او پس از این ماجرا هر چند روز یک بار به زیارت امام(ره) می‌رفت و هر بار که برمی‌گشت از زندگی او برای ما تعریف می‌کرد و عشق و علاقه درونی خود را به امام(ره) به ما منتقل می‌کرد. این تعریف‏ ها در دل و جان ما هم آن‌چنان تأثیر گذاشت که سیدموسی از پدر می‌خواست که او را نیز به ملاقات امام(ره) ببرد، و همین زمینه نزدیکی او را با امام فراهم کرد و در همان دوران جوانی هر از چند گاهی به زیارت امام(ره) می‌رفت و این دیدارها در زندگی او تأثیر زیادی داشت. وی به اندازه‌ای با امام (ره) محشور بود که امام او را با نام کوچک “سید موسی” خطاب می‌کردند.»

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ شهید نامجو که آشنایی کاملی با دانشکده افسری داشت کوشید، ضمن حفظ و حراست دانشکده از ناآرامی‌های ایجاد شده در کشور، زمینه‌های تغییر و تحول انقلابی را در آنجا نیز فراهم کند. بنابراین با توجه به اقدامات انجام گرفته به وسیله وی، مسئولان امر تصمیم به انتصاب شهید نامجو به عنوان فرمانده دانشکده گرفتند.

زمان زیادی از انتصاب شهید نامجو به عنوان فرمانده دانشکده افسری نگذشته بود که تهاجم رژیم بعث عراق به سرزمین ایران اسلامی آغاز شد.

آغاز جنگ همزمان با بازگشایی دانشکده افسری

۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، روز آغاز سال تحصیلی در دانشکده افسری بود. در حالی که دانشجویان کلاس‌های صبح را پشت سر گذاشته و پس از صرف ناهار و ادای فریضه نماز برای شرکت در کلاس‌های بعد از ظهر آماده می‌شدند، صدای چند انفجار مهیب خبر از رویدادی مهم و در عین حال تلخ می‌داد. دقایقی چند لازم بود تا معلوم شود که صدای انفجار‌ها ناشی از حملات هوایی ارتش بعث عراق به فرودگاه مهر آباد و نقاط دیگر است. به دستور سرهنگ نامجوی کلاس‌های درس تعطیل شد و فقط پس از چند ساعت تصمیم برای اعزام دانشجویان دانشکده افسری به جبهه‌های نبرد برای مقابله با تجاوز دشمن گرفته شد.

نبوغ و سرعت عمل در تصمیم گیری های بزرگ

اعزام دانشجویان در فاصله زمانی دو روز از آغاز جنگ باعث افزایش روحیه نیرو‌های رزمنده موجود اعم از ارتشی، سپاهی و نیرو‌های مردمی شد و دانشجویان اعزامی که از دو بخش فارغ التحصیلان سال ۵۹ و سال سوم‌ها تشکیل می‌شدند، فرصتی یافتند که آموخته‌های خود را درمعرض تجربه قرار دهند و خود را نیز محک بزنند.

این حرکت دانشجویان نه تنها به عنوان برگ زرین افتخاری برای زندگی حرفه‌ای آنان به حساب آمد بلکه موجب سرافرازی و سربلندی ارتش جمهوری اسلامی ایران و رزمندگان سلحشور وغیور آن را نیز فراهم کرد.

اینها تنها گوشه‌ای از نتایج و آثار یک تصمیم صحیح، سریع و به موقع بود که ازنبوغ نظامی فرمانده‌ای مانند شهید نامجوی ناشی گردید.

پی ریزی هسته اولیه سپاه پاسداران

شهید نامجو مدتی به عنوان نماینده حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع نیز تعهد و لیاقت خود را به اثبات رسانید و البته ضمن حفاظت از دانشکده افسری، به فکر تأسیس یک ارتش مذهبی ملی افتاد. او سال‏ ها آرزو داشت یک ارتش مکتبی در کشور تشکیل دهد، بنابراین با شهید کلاهدوز و شهید محمد منتظری و شهید اقارب‌پرست هسته اولیه سپاه پاسداران را پی‌ریزی کردند و شهید کلاهدوز از ارتش جدا و مسئول سپاه پاسداران شد.

تدریس کتاب های شناخت امپریالیسم وتاریخ سیاسی معاصر در دانشکده افسری

وی در زمینه‌های آموزشی و به ویژه آگاهی‌های سیاسی نیز اقدامات مفیدی را در دوران تصدی‌اش به عنوان فرمانده دانشکده افسری انجام داد؛ دعوت از اساتید آگاه و انقلابی دانشگاهی برای ارتقای بینش سیاسی دانشجویان از جمله اقداماتی بود که شهید نامجو از همان ابتدای پذیرش مسوولیتش در دانشکده با جدیت تمام دنبال کرد. او به این هم بسنده نکرد و با سپردن مسوولیت تهیه کتاب‌هایی با عنوان «تاریخ سیاسی معاصر» به  سید جلال الدین مدنی برای تدریس در دانشکده افسری، گام بلند دیگری برداشت تا افسران آینده این مرز و بوم تاریخ سیاسی معاصر کشورشان را بهتر بشناسند و بدانند که دستکم در ۱۰۰ سال گذشته بر این مرز و بوم چه رفته است. درس دیگری با عنوان «شناخت امپریالیسم» نیز از جمله ابتکارات آموزش سیاسی شهید نامجو بود که با حضور اساتید مجرب تدریس می‌شد.

انتصاب به وزارت دفاع و دریافت حقوقی به اندازه سربازان

سرتیپ نامجوی در تاریخ ۲۷ مردادماه سال ۱۳۶۰ از طرف نخست‌وزیر، شهید باهنر به سمت وزارت دفاع منصوب شد که پس از کسب تکلیف از امام خمینی(ره) حاضر به قبول این سمت شد. وی پس از قبول مقام وزارت از دریافت حق مقام خودداری و تنها به حقوق سربازی بسنده کرد.

نحوه شهادت

در اوایل مهرماه سال ۱۳۶۰ بعد از پایان موفقیت‌آمیز عملیات ثامن‌الائمه، ۵ تن از فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه جهت تقدیم گزارش به امام خمینی(ره) عازم تهران می‌شوند و به این منظور یک فروند هواپیمای سی-۱۳۰ در ساعت ۱۸:۴۲ با ۴۰ نفر سرنشین و ۲۷ مجروح و ۳۲ نفر از شهدای عملیات ثامن‌الائمه از فرودگاه اهواز به مقصد تهران به پرواز درمی‌آید.

هواپیما در ساعت ۱۹:۵۹ روز ۷ مهرماه سال ۱۳۶۰ در ۲۷ کیلومتری فرودگاه مهرآباد تهران در جنوب غربی کهریزک دچار سانحه می‌شود و به علتی نامشخص هر چهار موتور هواپیما هم‌زمان خاموش می‌شوند. خلبان تلاش می‌کند هواپیما را در همان منطقه به زمین بنشاند. چرخ‌های هواپیما به وسیله دستگیره دستی باز می‌شود و هواپیما در زمین ناهموار فرود می‌آید و پس از طی مسافتی نزدیک به ۲۷۰ متر در نقطه‌ای متوقف و بال چپ هواپیما به زمین اصابت می‌کند. هواپیما متلاشی شده و آتش می‌گیرد که در نتیجه ۴۹ نفر از سرنشینان هواپیما از جمله سرلشکر سیدموسی نامجوی وزیر دفاع، سرلشکر فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، سرلشکر فکوری مشاور جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، سرلشکر کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سرلشکر جهان آرا فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر و آبادان شهید می‌شوند.

پیام امام خمینی(ره) به مناسبت این سانحه

امام خمینی(ره) در پی شهادت شهید نامجوی و همراهانشان پیامی را بدین شرح بیان کردند: «با کمال تأثر و تأسف خبر دلخراش سانحه هوایی یک فروند هواپیمای نیروی هوایی، که حامل شهدا و مجروحین جنگ اخیر بود و منجر به شهادت جمعی از خدمتگزاران به اسلام و ملت شهیدپرور ایران گردید، که در بین آنان تیمسار سرلشکر ولی‌الله فلاحی، تیمسار سرتیپ نامجوی، تیمسار سرتیپ فکوری و آقای کلاهدوز بودند، واصل گردید. اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از انقلاب با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند. امید است که پس از پیروزی شرافت‌آفرین برای ملت و پس از زحمات طاقت‌فرسا در راه هدف و عقیده، روسفید و سرافراز به پیشگاه مقدس ربوبی وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند.»

حضرت آیت الله خامنه ای هم در خصوص شهادت شهید نامجوی چنین می‏ گویند: “شهید نامجوی با شجاعت و تلاش خستگی‌ناپذیر خود دانشکده افسری را احیا کرد و با توجه به نقش دانشکده افسری نیروی زمینی در حفظ اصول و ارزش‌های انقلاب، توطئه‌های استکبار جهانی را خنثی کرد.”

شهادت دو برادر در پرواز هرکولس سی-۱۳۰

فرزند شهید نامجو در تشریح شهادت عمویش که همراه با پدر در پرواز هرکولس سی-۱۳۰، حضور داشت در گفتگویی اعلام کرد: «پدر به همراه برادرش سید رسول نامجو که مهندسی صنایع از انگلستان داشت در پرواز هرکولس به شهادت رسید. شاید کم‌لطفی تاریخ باشد که این اتفاق را مخابره نکرده‌اند. گفته‌می‌شود که عموی بنده مدیرعاملی چسب‌ملی را که از زیرمجموعه های شرکت ملی بوده‌ برعهده داشته‌است. این کارخانه به صورت اسمی چسب ملی نام داشت درحالی‌که در آن برهه مسئولیت تولید برخی ادوات نظامی بر عهده آن بوده‌است. رسول زمانی که انقلاب به ثمر نشست در انگلیس بود و در تشکل‌های اسلامی دانشجویان فعالیت داشت».

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه