پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
از جفتکپرانی کامرون تا فرش قرمز برای انگلیسیها/ نتیجه اعتماد به دشمن بی اعتمادی مردم است
رهبر معظم انقلاب: این بدحالتی است که انسان ببیند در داخل خطوط سیاسی، با خطّ مقابل خودشان خصمانه رفتار کنند؛ اما مرزهای خودشان را به روی دشمن باز بگذارند!
به گزارش ۸دی نیوز به نقل از فرهنگ نیوز، دولت متخاصم و ددمنش بریتانیا، دولتی است که جنایت علیه بشریت و حتی شهروندانش همچون صفحه سیاهی در کتاب تاریخ است. کشتار مردم بیگناه و بومی آمریکا، کشتار مردم هند شرقی، سرکوب ملتهای مختلف در طول جنگ جهانی دوم، راهاندازی قحطی بزرگ در ایران، کشتار مدافعان حریم آزادی در سراسر جهان بهویژه ایران، عراق، سوریه، فلسطین، مصر، ایرلند، ولز، اسکاتلند و دهها کشور دیگر، اجرای احکام وحشیانه علیه شهروندان خود همچون واقعهٔ بیرمنگام سیکس و… بخشی از رفتارهای خصمانهٔ دولت درنده بریتانیاست. دولتی که عدم پایبندی به تعهدات همواره سرلوحهٔ رفتارهای وحشیانهاش در طول تاریخ بوده است. در این نوشتار به بررسی چرایی رفتار متناقض بریتانیا در دیدار با سران جمهوری اسلامی ایران میپردازیم.
گفتمان مستکبرانه و اغواگرایانه در برابر گفتمان حق جو و عدالتطلب انقلاب اسلامی، گفتمانی است که استکبار بهویژه جریان استعمارگر انگلیس آن را انتخاب کرده است. گفتمانی که در آن فریب و نیرنگ رویکردی اصلی است و در آن توجه به منفعت استکباری بر تمامی منافع ارجح است. بر همین اساس پس انقلاب اسلامی نقش دستگاههای پیر استعمار به ویژهام آی سیکس، بهعنوان دستگاه اطلاعات برونمرزی دولت بریتانیا در کشور، نقش فعالتری شد. کشوری که بیش از دو قرن خاندان مختلفی را به خدمت دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی خود گماشته بود این بار منفعلانه و غیرقابلتصور از شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران، رفتار متناقضی را در پیش گرفت. حمایت از صدام حسین در جنگ تحمیلی، حمایت از تجزیهطلبهای حاشیهٔ مرزی بهویژه جریانهای تروریستی موسوم به خلق عرب و… بخشی از این رفتارهای متناقض و خصمانه علیه ملت مسلمان ایران اسلامی است.
اما آنچه مهم است عدم ارتباط در سطح سران میان جمهوری اسلامی ایران و دولت بریتانیا پس از انقلاب اسلامی بود. ارتباطی که پس از موضعگیری خصمانهٔ انگلیس در چند سال گذشته و رفتار دانشجویان و بهتبع آن موضع ضد استکباری مجلس، بهشدت کاهش یافت. درواقع ارتباط انگلیس با جمهوری اسلامی ایران پس از فرمان تاریخی امام خمینی(ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی و نیز حمایت ملکهٔ انگلیس از این فرد هتاک، خودبهخود هرروز کاهش مییافت. اما هیچگاه و هیچ فردی به دنبال ارتقای رسمی رابطه با این دولت استعماری نبود. دولتی که ملت مسلمان ایران با تاریخ استعماری او در چند سال اخیر بهشدت آشنایی دارند و از روی کار آمدن پهلوی اول و دوم به دست او باخبرند.
بر همین اساس ایجاد ارتباط با این دولت اشتباه راهبردی و در تناقض آشکار با اصول گفتمان انقلاب اسلامی است. اشتباهی که متأسفانه توسط مسئولین دولت یازدهم و بدون توجه به برنامهریزی اصلی در سطح سران برقرار گردید و در پی آن بهجای کاهش تنشهای فیمابین دو دولت، رویکردی ددمنشانه و غیرواقعی از سوی دولت بریتانیا لحاظ شد و جمهوری اسلامی ایران را برخلاف واقع متهم به بدترین صفات حاکمیتی نمود.
اما سؤالی که پیش میآید چرایی چنین رفتار خصمانهای از سوی دولت بریتانیا با جمهوری اسلامی ایران است؟ نظام اسلامی ایران بر دارندهٔ تفکری است که از قرآن مجید و سنت اهلبیت(ع) گرفتهشده است. تفکری که محاسبات عقلانی، توجه به ارزشهای انسانی، شکلدهی به قوای داخلی، حفظ انسجام و مقابله با جریان استعماری، ظلم ناپذیری و ظالم نبودن بخشی از آن است.
در برابر چنین گفتمانی، گفتمان غیرعقلانی و تفاخر طلب غربی است. گفتمانی که هر جا در مقابل او ایستادگی ایجاد شود بهشدت با او برخورد نموده و دست به اقدام اغواگرایانه خود میزند تا بتواند محاسبات عقلانی و حساس یک نظام را نابود سازد.
در همین راستا حضرت امام خمینی (ره) در مورد پاسخ به سؤالی که در مورد دولت انگلیس میشود، اینچنین میفرماید:
« نظریات ما، بدبختیهای شرق عمدتاً ـ و ایران خصوصاً ـ از این سه دولت امریکا، انگلیس و شوروی است؛ و اینها هستند که رضاخان و محمدرضا را بر ما مسلط کردند؛ و ما میخواهیم از زیر سلطهٔ آنها بیرون بیاییم. ملت قیام کرده است برای خروج از سلطه. چیزی را که یک ملت خواست، عملی خواهد کرد.»(۱/۰۸/۱۳۵۷)
ایشان در جای دیگر در مورد انگلیس و دیدگاه مردم ایران نسبت به این دولت بیان میدارد: «ما فعلاً امریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شمارهٔ یک مردم خود میدانیم؛ البته امریکا از همه بدتر است.» (۱۶/۱۰/۱۳۵۷)
این دیدگاه کاملاً برگرفته از محاسبات دقیق امام راحل نسبت به استعمار پیر است. دولتهایی که انزجار عمومی را در سراسر جهان برای خود خریداری نمودند و با ورود به مسائل کشورهای مختلف، ایجاد کودتاهای ننگین، رفتار خصمانه نسبت به ملتهای مظلوم و دفاع از آپارتاید، تاریخ خود را به افکار عمومی عرضه کردند. تاریخی که بامطالعهٔ آن میتوان فهمید هیچ فایدهای از رابطه با کشورهای استکباری، عاید جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود.
اما آنچه باید به آن توجه داشت، شناخت تاریخ دقیق کشورهای استعماری است. خوشبین نبودن رهبر معظم انقلاب به مذاکرات و یا مسائل اینچنینی برداشت دقیق ایشان از اهداف استعمارگران است. رفتاری که در آن تمام تلاشش ضربه زدن، نابودی، مستهلک کردن نظام و درنتیجه نابودی و نیستی حیات انقلاب اسلامی است.
در برابر چنین رفتاری، توجه به عناصر درونی، حفظ انسجام، توجه به کشورهای مشترک المنافع و راهبردی در منطقه و… میتواند راهگشای مسائل مختلف باشد. بر همین اساس دو گفتمان مختلف که یکی نماد اسلامیت و الهی بودن حکومت است و دیگری نماد استکبار و شیاطین، هیچگاه قابلیت برابری و همسویی در یک راهبرد را ندارد و بهعبارتدیگر هیچگاه برد اسلام با برد شیطان هماهنگ نخواهد بود. چیزی که تجربه به انسانها نشان داده و سخنرانی دیوید کامرون در اجلاسیهٔ سازمان ملل در چند روز گذشته مؤید آن بوده است.
کامرون در سخنانی در اجلاس امسال گفت: « ایران باید فرصت داشته باشد تا نشان دهد میتواند بخشی از راهحل منطقه (در مبارزه با داعش) باشد و نهبخشی از مشکل. صبح امروز من با رئیسجمهور روحانی دیدار کردم، ما اختلافنظرهای شدیدی داریم. ایران از گروههای تروریستی حمایت میکند، برنامه هستهایاش، رفتارش با مردمش، همه اینها باید تغییر کند. »(۱)
اما در پایان نگاهی به سخنان ۱۵ سال پیش رهبر حکیم انقلاب اسلامی، درباره اعتماد به دشمن خالی از لطف نیست:
«ملت، اسلام را می خواهد. ملت، حاکمیت و اقتدار اسلامی خود را می خواهد. به دشمن و ایادی او اعتماد نکنید. این بدحالتی است که انسان ببیند در داخل خطوط سیاسی، با خطّ مقابل خودشان خصمانه رفتار کنند؛ اما مرزهای خودشان را به روی دشمن باز بگذارند! من این را نمی پسندم؛ این را ملت نمی پسندد؛ به جرأت می توانم بگویم که این را خدا هم نمی پسندد.»
«گفته می شود «خودی» و «غیر خودی». حالا خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم، نه؛ آحاد ملت همه خودیند. اما جریانات سیاسی، بله؛ جریان خودی داریم، جریان غیرخودی هم داریم. خودی کیست؟ خودی آن است که دلش برای اسلام می تپد؛ دلش برای انقلاب می تپد؛ به امام ارادت دارد؛ برای مردم به صورت حقیقی – نه ادّعایی – احترام قائل است. غیر خودی کیست؟ غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه می گیرد؛ دلش برای بیگانه می تپد؛ دلش برای برگشتن امریکا می تپد. غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه دوستانه با امریکا بود. به امام اهانت می کرد؛ اما برای امریکا اظهار علاقه می نمود! کسی به امام اهانت می کرد، ناراحت نمی شد؛ اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت می کرد، ناراحت می شد! اینها غریبه اند. … فلسفه این انقلاب، آزادی است – آزادی بیان و آزادی فکر – اما طوری نباشد که حرف و خواست و تحلیل و جهتگیری دشمن را بر همه حرفهای دیگر مقدّم کنند؛ آن را اصل و ملاک قرار دهند. کسی که با دشمن دوست شد، دوست دیگر نمی تواند به او اعتماد کند.»(۲)
نکتهای که باید مسئولین بیشتر و بهتر به آن توجه داشته باشند و دست از تعامل منفعلانه با نگاهی ملتمسانه و با دست پایین با استکبار گران بردارند و با اجرای دقیق سیاستهای ابلاغی، رشد و ارتقای عناصر غیور داخلی را در دستور کار خود قرار دهند، تا شاید بتوانند آسیبها و تهدیدات داخلی و بیرونی را رفع کنند.
بر همین اساس توجه به مسائل ذیل حائز اهمیت است:
الف) عدم اعتماد به غرب بهویژه آمریکا و انگلیس
نداشتن اعتماد و بدبین بودن نسبت به رویکردهای خصمانهٔ دولت بریتانیا و آمریکا، راهبردی است که میتواند دولتمردان سیاسی بهویژه وزارت خارجه را هوشیار نماید و موضعگیری آنان را در مورد تعهدات این کشورها بدبین نماید.
ب) توجه به انسجام درونی و تقویت عناصر داخلی
یکی از مهمترین نکاتی که بایستی در چند سال آینده به آن توجه داشت تقویت درونی نظام از تمامی تهدیدات بیرونی است. توجه مسئولین و وزرای دولت نسبت به این موضوع میتواند بسیاری از مشکلات بهویژه مشکلات اقتصادی را برطرف نماید. سیاستهای مهم اصل ۴۴ و نیز اقتصاد مقاومتی بخشی از این اقدامات است که در صورت صرف توان اجرایی در این زمینه بازخوردهای بیشتری نسبت به آن عاید نظام اسلامی خواهد بود.
ج) پاسخگویی مناسب به جریان استکبار و تهاجمی شدن موضوعات
آمریکا، بریتانیا و نیز بسیاری از کشورهای غربی که مدعی شعارهای حقوق بشری هستند، خود بزرگترین ناقضین حقوق بشر در سراسر جهان هستند. بررسی عملکرد آنان و نیز رویکرد تهاجمی داشتن به این مسائل میتواند پاسخی مناسب به هتاکی این افراد، نسبت به احکام و دستورهای الهی باشد. پاسخی که در آن استدلال، آشکارسازی حقایق نظام اسلامی و نیز افشای جنایت استکبار بخشی از آن است.
درنهایت آنچه مهم است افزایش قدرت دیپلماسی رسانهای و تقویت وزارت خارجهٔ جمهوری اسلامی ایران در راستای مبارزه با استکبار است، نه آنکه این وزارت خانه منفعلانه در این زمینه موضعگیری نماید و از حقوق مسلم ملت ایران غفلت شود.
نظرات