رزمنده فومنی: نمیتوانستم‌ شهادت‌ برادرم را به مادرم بگویم/هنوز بغض آنروز درگلویم‌است

عباس حاجتی: آنهایی که با شعار آمدند با شعار نیز رفتند اما کسانی که با شعور آمدند با شعور رفتند همانطور که عده ای نیز با شعور ماندند؛ کسی که شعور انقلابی داشته باشد خواهد ماند.

رزمنده فومنی: نمیتوانستم‌ شهادت‌ برادرم را به مادرم بگویم/هنوز بغض آنروز درگلویم‌است

به گزارش خبرنگار سرویس ایثار و مقاومت هشت دی نیوز، به مناسبت هفته دفاع جانانه از ارزش ها و آرمان های مقدس امام و انقلاب اسلامی، گفتگویی را با چند تن از رزمندگان گیلان در دفاع مقدس با عنوان “علمدار امام خمینی(ره) و سرباز امام خامنه ای(مدظله العالی)” انجام دادیم که خلاصه آن از مقابل دیدگانتان می گذرد:

شناسنامه:

بسیجی عباس حاجتی ، رزمنده و جانباز در دوران دفاع مقدس متولد ۱۳۴۲ در شهرستان فومن ؛ مدت زمان حضور در جبهه حق علیه باطل در زمان دفاع مقدس ۷۰ ماه.

هشت دی نیوز: از چه تاریخی وارد جبهه های حق علیه باطل شدید و در چه مناطقی توفیق حضور داشته اید؟

از اواخر سال ۵۹ وارد جبهه شدم یعنی پس از گذشت ۵ تا ۶ ماه وارد جبهه شدم. اولین منطقه ای که وارد جبهه شدم آزاد سازی منطقه گیلان غرب بود و بعد هم آزاد سازی خرمشهر و بعد عملیات رمضان و در دیگر عملیات ها توفیق حضور داشته ام.

هشت دی نیوز: قبل از جبهه به چه کاری مشغول بودید و چرا در آن زمان در جبهه حضور یافتید؟

دانش اموز بودم و حدود ۱۶ سال سن داشتم. شروع سال تحصیلی بود و مشغول تحصیل بودیم که مدیر مدرسه وقت فردوسی فومن به ما که کمی جثه بزرگی داشتیم گفت جنگی بر ما تحمیل شده و اگر کسی مایل هست به جبهه اعزام شود، ما از انها ثبت نام می کنیم. دانش آموزان می توانند از اولیا خود رضایت نامه بیاورند تا ما آنها را بعد از آموزش نظامی به منطقه اعزام کنیم.

1263-hajati-fooman

هشت دی نیوز: در بند هایی جبهه را برای نسل امروز که فقط خاطرات جبهه ها را خوانده اند و آن را لمس نکرده اند، توصیف کنید.

حضرت امام خمینی (ره) جمله ای دارد و می فرماید همین جبهه ها هستند که انسان سازند و یا در جایی دیگر می فرمایند که که جبهه دانشگاه است

وارد عملیاتی شدیم . تکی وارد کردیم و فرار کردیم و پس از برگشت در پشت خط حاضر شدیم و به ما خرما و فرصت استراحت دادند. وضعیت پشتیبانی در جبهه خیلی ضعیف بود به نحوی که ما لباس برای حضور در میادین نظامی نداشتیم و با لباس خواب می جنگیدم غذایی درستی نداشتیم و به شدت اعتراض کردیم تا جایی که یکی از بین ما بلند شد و گفت: اگر ما جای گرم و نرم می خواستیم و غذای در شأن می خواستیم؛ خب در خانه های خودمان می ماندیم…

اینجا فردی حضور دارد که به صادرات فرش به آلمان فعالیت می کند، فردی ر ا-به اشاره- نشان داد که گفت این فرهنگی است و … و این شد که ما کم کم به خود

مان آمدیم و یک تحول اساسی در من به وجود آورد و من را از بعد صرفا مادی خارج کرد و توانستم ماهیت جبهه را تا حدی در همان لحظه درک کنم.

جنگ درون مایه های زیادی داشت، تحول در انسان ایجاد می کرد و باعث فعال تر شدن انسان می شد.

هشت دی نیوز: توصیه شما بعنوان رزمنده ۸سال دفاع مقدس به رزمندگان امروز عرصه دفاع از ارزشها چیست؟

جبهه در آن زمان عملیاتی بر روی زمین داشت اما امروز، جنگ جنگ اندیشه ها و اذهان است؛ یعنی استکبار مستعمر در آن زمان چون نتوانست با حیله های استعماری خود به کشور ضربه بزند با سلطه گرفت اذهان جوانان به وسله ماهواره ها، شبکه های مجازی و … بر اهداف پلیدشان، جوانان را برده خود می کنند.

کاری با جوانان می کند که نه اعتقاد نه اسلام نه ارزشها ههیچی برایش ارزش ندارد و کاملا فضای مسموم را در جامعه حاکم می کد. ما باید راهکار های میانبر با بکارگیری ابتکارات و نواوری فضای مسموم در جامعه را برطرف و اندیشه های ارزشی را حاکم بر جامعه کنیم.

ان چیزی که در جبهه گیر خودمان امد این است که اوج جوانی مان را در خدمت اسلام، امام، امت و وطن خود کردیم و از این حیث بسیار خوشحالم و هدفمان از اعزام به جبهه پیروی از رهبری به حکم رهبری جهت راندن دشمن از مملکت خود بودیم.

هشت دی نیوز: یه خاطره شیرین از نظر خودتان و هم نوعانتان برای مخاطبان این پایگاه خبری تحلیلی بفرمایید؟

سال ۶۲ بنده بعنوان فرمانده گروهان در حال اعزام به عملیات خیبر بودم که در حین رفتن کاروانی به ما متصل شد و پس از خوش امد گویی دیدم برادر من – شهید محمد حاجتی- هم در بین رزمندگان دیده می شود و ان را به گروهان خودم آوردم. عملیات شروع شد و اهدافی را که در منطقه تعیین شده بود را فتح کردیم. فردای آن روز عراق به ما پاتک زد و در همین حین شهید حجت نظری به من گفت اگر چیزی به تو بگویم ناراحت نمی شوی و من صراحتا در پاسخ به او گفتم: در این جنگ با این وسعت درگیری جای ناراحتی دیگری برایم نیست و آن هم بی مقدمه به من گفت: برادرت شهید شد و من چون فرمانده گروهان بودم در اوج ناراحتی به دلیل اینکه روحیه رزمندگان تضعیف نشود،گریه هم نتوانستم کنم و از خودم می پرسیدم چطور به مادرم خبر شهادتش را بگویم چون او را بعد از اینکه محمد طفل بود و پدرم مرحوم شده بود و به سختی او را بزرگ کرده بود؛ هنوز بغض آن روز در گلویم مانده است…

هشت دی نیوز: و کلام پایانی

مفاهیم دفاع مقدس را به شیرین ترین شکل و با بهره گیری از گنجینه های آن دوران چه از مناطق عملیاتی چه از رزمندگان در قالب ارائه راهکار درست به نسل جوان انتقال دهند.

سلام بر قافله سالار شهیدان

سلام بر فاتحان شاخ شمیران و حاج عمران

شلمچه و حلبچه، فاو و فتح المبین، دوکوهه،دوعیجی

سلام بر روزگاران پر شور و شعور

سلام بر آن مردان تکرار نشدنی، مردانی از جنس نور حماسه و ایثار، ان به خدا پیوستگان و از معراج برگشتگان تاریخ
سلام بر امام شهیدان که باعث شد انسان های زیادی بهشتی شوند…

آنهایی که با شعار آمدند با شعار رفتند اما کسانی که با شعور آمدند با شعور عده ای رفتند و عده هم با شعور ماندند. کسی که شعور انقلابی داشته باشد خواهد ماند.

ای آب ندیده ها و آبی شده ها

بی جبهه و جنگ انقلابی شده ها

مدیون شب حمله جانبازانید

ای بی سر و سفره آفتابی شده ها

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
فرشیداباذری
ازدیدن تصویررزمنده بسیجی برادرعزیزم عباس حاجتی ومصاحبه باایشان بسیارخوشحال شدم ایشان یکی ازنیروهای مخلص باصفا وخونگرم آن دوران بودند که خوشبختانه هنوزآن روحیات راحفظ نموده اندازصمیم قلب برایشان توفیقات الهی وسلامتی درکنارخانواده متدینشان آرزومندم .واقعا مردی عباس جان برادرکوچکت فرشید
علیرضا حاجی احمدی
دایی عباس تا حالا نمی دانستم که دایی محمد اینجوری شهید شده است همین که در کنارمی خدارو شاکرم
در حاشیه