بعد از شنیدن خبر شهادتش منافقین بین خودشان شیرینی پخش کردند!

گروهک های ضد انقلاب بارها برای ترورش نقشه کشیدند ولی هیچ وقت به هدفشان نرسیدند یکی از آنها مستقیم به خود من گفته بود اگر محمد را بگیریم تیکه بزرگش گوشش است و من هم در جواب بهشان گفتم شما هیچ غلطی نمی توانید بکنید!

بعد از شنیدن خبر شهادتش منافقین بین خودشان شیرینی پخش کردند!

گفتگوی اختصاصی خبرنگار سرویس مقاومت و ایثار ۸دی نیوز با سیده نساء هاشمیان سیگارودی از نویسندگان در حوزه ایثار و شهادت همسر سردار شهید محمد اصغریخواه فرمانده گردان امام حسین(ع) و امام رضا (ع) لشکر ۲۵ کربلا و گردان کمیل لشکر قدس گیلان.

هشت دی نیوز: در چه سالی با شهید اصغری خواه ازدواج کردید؟ و از یادگاران این شهید هم برای ما بگویید.
خانم هاشمیان: ما در سوم بهمن ۱۳۵۹ در اوج مخالفت های خانواده ام و در نهایت سادگی و به دور از هر گونه تشریفات کذایی ازدواج کردم که یادگاران شهیدم دو فرزند یکی پسر به نام سجاد و دیگری دختر به نام سوده بوده که هم اکنون از افتخارات زندگی ام هستند.

هشت دی نیوز: شهید اصغری خواه چند وقت بعد از ازدواج به جبهه اعزام شدند؟ شما مخالف نبودید؟ خانواده چطور؟
خانم هاشمیان: چند روز بعد از عقد من رفتم قم دنبال درسم و او هم به جبهه اعزام شد. من و خانواده ی محمد هیچ گاه او را از رفتن به جبهه منع نمی کردیم و من همیشه مشوقش بودم.

هشت دی نیوز: وضعیت خانواده شهید از نظر تعداد خواهر و برادرها و نیز از نظر مالی چگونه بود؟
خانم هاشمیان: شهید اصغری خواه دو برادر و چهار خواهر داشت و خانواده شان از نظر مالی زمان ازدواج در حد متوسط بودند.

15902-61223
هشت دی نیوز: از دوران حضور شهید و نحوه برخورد او با خانواده چه خاطراتی دارید؟
خانم هاشمیان: ایشان فوق العاده خانواده دوست بودند و با هر کسی در سطح خودش برخورد می کردند او با بزرگان بزرگمنشانه و با کودکان برخورد کودکانه داشتند. محمد معمولا در کنار خانواده بذله گو بود طوری که خواهرانش که در آن زمان در مقطع ابتدایی بودند آرزو می کردند که برادرشان به منزلشان برود تا بخندند.

هشت دی نیوز: سطح تحصیل و سن شهید در زمان شهادت و زمان اعزام به جبهه چقدر بود؟
خانم هاشمیان: ایشان زمان ازدواج بیست سالش تمام نشده بود و دیپلم داشت چون بعد از انقلاب در دانشگاهها بسته شده بود دانشگاه نرفت و جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد ولی بعدا در دانشگاه امام حسین (ع) تهران قبول شده ولی نرفت. شهید اصغری خواه موقع شهادت بیست و هفت سالش بود.

هشت دی نیوز: شهید اصغری خواه ساکن کدام محله شهر بود؟ و از فعالیت های قبل و بعد از انقلاب توضیح دهید.
خانم هاشمیان: محمد اهل روستای فتیده شهرستان لنگرود بود. زمان انقلاب داخل روستا و شهر لنگرود از فعالان سیاسی بود . با انجمن اسلامی محل فعالیت داشت. و بیشتر نقش رهبری نیروها را داشت.

هشت دی نیوز: فعالیت های سیاسی شهید در قبل و بعد از انقلاب چگونه بود؟
خانم هاشمیان: قبل از انقلاب تشکلی داشتند که بر علیه رژیم شاه مبارزه می کردند و بعد از انقلاب هم حضور مستمر در راهپیمایی ها و هدایت مردم از روستا به شهر را انجام می داد. به طوری که چندین مرحله در تعقیب و گریز ساواک بود. یکی از همکارانم بعدها به ما گفت در یک مرحله ساواک دنبالش کرده بود و وارد حیاط شان شده بود و تا ساعاتی مورد پذیرایی صاحب خانه قرار می گیرد و تا تاریکی شب در منزل آنها ماند. مادرش تعریف می کرد که محمد در ایام انقلاب غسل شهادت می کرد از منزل خارج می شد. یعنی از همان زمان آمادگی کامل برای شهادت داشت.

محمد فوق العاده مورد غضب گروهک ها بود. گروهک منافقین به شدت از چهره اش وحشت داشتند مخصوصا منافقینی که در روستایشان زندگی می کردند چون روستایشان منافق خیز بود و معمولا با آنها درگیری لفظی داشت.

زمانی که وارد سپاه شد این برخوردها قانونمند شد به گونه ای که بعد از شنیدن خبر شهادتش منافقین بین خودشان شیرینی پخش کردند. شهید اصغری خواه آسایش گروهک های ضد انقلاب را بر هم می زد و آنها هم بارها برای ترورش نقشه کشیدند ولی هیچ وقت به هدفشان نرسیدند یکی از آنها مستقیم به خود من گفته بود اگر محمد را بگیریم تیکه بزرگش گوشش است و من هم در جواب بهشان گفتم شما هیچ غلطی نمی توانید بکنید.

آن سالها بنده مدیر مدرسه بودم که دبیر جبر و مثلثات مدرسه منافق بود وقتی محمد رو دیده بود استکان چای تو دستش خشک شده بود. وقتی فهمیده بود محمد همسر مدیرش است وحشت زده شده بود. محمد از او اسلحه گرفته بود و او از گروه توابین بود.

هشت دی نیوز: میزان تقید شهید به واجبات و حتی به مستحبات چگونه بود؟
خانم هاشمیان: شهید اصغری خواه خیلی مقید به واجبات بود. همین باعث شد که خدا با او معامله کند. او با قرآن فوق العاده مانوس بود خصوصا در جبهه ها.

هشت دی نیوز: خود شهید برای علاقمند کردن اطرافیان به فرایض دینی چگونه عمل می کرد؟
خانم هاشمیان: او با رفتارش اطرافیانش رو جذب خودش می کرد. کمتر حرف می زد. محمد بیشتر اهل عمل می کرد. مخصوصا تو خا نواده ما که خیلی تو خط جبهه و جنگ نبودند. معمولا با حرف آنها می خندید. در نهایت تمامی اعضاء خانواده من که مخالف ازدواج من با ایشان بودند جذب رفتارش شدند.

هشت دی نیوز: ارتباط شهید با پدر و مادرش چگونه بود؟
خانم هاشمیان: ارتباطش با پدر و مادرش بسیار محترمانه و در عین حال با آنها صمیمی بود.

هشت دی نیوز: بهترین هدیه ای که به شما داده بود چه بود؟ به چه مناسبت؟
خانم هاشمیان: در بعد معنوی بهترین هدیه اش یک پسر و یک دختر برای من بود اما در بعد مادی یک رادیو ضبط شهاب را بعد از عملیات نصر ۴ به من هدیه داد.

 

هشت دی نیوز: علاقه امام (ره) و نیز سایر مراجع و علما چگونه بود؟
خانم هاشمیان: او فوق العاده عاشق امام بود و در مسائل شرعی از مراجع تبعیت می کرد.

هشت دی نیوز: در چه مقاطعی شهید را از همیشه خوشحال تر می دیدید؟
خانم هاشمیان: وقتی در کنار رزمندگان بود. او در سفر خیلی خوش سفر بود و سعی می کرد کاری کند به همه ی اطرافیانش خوش بگذرد.

هشت دی نیوز: صمیمی ترین دوستان شهید در محله و در جبهه چه کسانی بودند؟
خانم هاشمیان: در ابتدای ازدواج مان در محل با آقای اصغر پورباقر دوست صمیمی بود. و در جبهه و سپاه با شهید حسن رضوانخواه – شهید حسین املاکی – عابد پور رفیق بود.

2341662102542091369111992472048285247131209

هشت دی نیوز: چند بار به جبهه اعزام داشتند و چند بار مجروح شدند؟

خانم هاشمیان: تعداد اعزام هایش را نمی دانم ولی همیشه خود را از جبهه دور نگه نمی داشت و متصل بود. او جانباز اعصاب و روان بود.

هشت دی نیوز: نحوه رسیدگی خانواده و خود شهید به مجروحیتش چگونه بود؟
خانم هاشمیان: چند سال تحت درمان بود. چند بار در بیمارستان پورسینا بستری شد. وقتی که حالش بد میشد همیشه علاقه داشت فقط من کنارش باشم. این باعث آرامش او می شد. خجالت می کشید و به من سفارش کرده بود وقتی حالم بهم می خورد نگذارم کسی کنارش باشد و یا دورم جمع شوند. مادرش پشت در می ماند و فقط گریه می کرد.

هشت دی نیوز: از آخرین دیدارتان با شهید چه خاطراتی دارید؟
خانم هاشمیان: عذر می خواهم ولی پاسخ این سوال را نمی توانم بدهم چون یادآوری آن خیلی اذیتم می کند.

هشت دی نیوز: بعد از شهادت، شهید چقدر در زندگی شما حضور دارد؟
خانم هاشمیان: من فکر می کنم حضور شهید در زندگی افراد فرقی نمی کند. خانواده یا دیگران بستگی به حالات خود افراد دارد. بعد از شهادتش هر گاه به او نزدیک شدم او هم به من نزدیک می شد و گاهی مشکلاتم را مستقیم و غیر مستقیم حل می کرد. حضور او را همیشه در زندگی ام احساس می کنم.

هشت دی نیوز: حرف پایانی؛
خانم هاشمیان: حرف پایانی ام این است که مرور خاطرات جنگ فرهنگ ظلم ستیزی و مقاومت را تقویت می کند. تاریخ دفاع مقدس هر از چند گاهی باید بازخوانی و بازگو شود. تا اینکه روحیه دشمن ستیزی در نسل های آینده رنگ کهنه گی نگیرد و به فراموشی سپرده نشود. پاسداری از هفته دفاع مقدس در واقع نکوداشت جاودانه است. هیچ امنیت و آرامشی حاصل نمی شود و هیچ امنیتی پایدار نمی ماند مگر آنکه روحیه مقاومت و جهادی در بین نسل ها و عصرها تداوم پیدا کنه. جوانان حتی برای یک لحظه نباید غفلت کنند. حماسه حماسه سازان را به وادی فراموشی نسپارند چرا که دشمن ما بیدار است.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه