روشنفکران لطفا ناراحت شوید …

اینجا ایران!!! خوش آمدید به تمدنی که گاهی با چشمان باز خود را به خواب می زند خدا خیرتان دهد از برایش دعایی بفرمایید لطفا روزی ۳ عدد تا اطلاع ثانوی کافیست…

روشنفکران لطفا ناراحت شوید …

به گزارش وبلاگستان هشت دی، اندکی درنگ در بروزرسانی خود نوشت:

اینجا ایران!!! خوش آمدید به تمدنی که گاهی با چشمان باز خود را به خواب می زند خدا خیرتان دهد از برایش دعایی بفرمایید لطفا روزی ۳ عدد تا اطلاع ثانوی کافیست…

راه که می رود می فهمی یک چیزی آنرمال است لطفا به من توجه فرمایدش از ۱۰۰ متری داد می زند و بعضی ها را آنچنان درگیر خود می کنند که آدمی می ماند که اصلا چه بگوید…

توجیهات فروانی  داشت از اینکه را چرا حوا زن آدم شد چه برسد به نسل سوخته دهه شصتی های بیچاره!!! می گفت نافمان را با بحران زده اند از شیرخشکش که به یاد داشت تا تورم عزیز را؛که به این زودی ها خیال تک رقمی شدن ندارد. از یک وجب روسری که برسرش  سنگینی می کرد وهوس کرده بود هوایی لای موهایش برود هرچه بادا باد… عروسکی به کیفش آویزان به گمان اصلا از سر تنش هم گنده تر بود. بامانتوی گل من گلیش که دیگر کولاکی کرده بود با یک عدد شلوار سندبادی… می گفت تزم روشنفکریست. دوستش نیز موهایش را کوتاه کرده آن هم با ماشین ۴!!! دل ملت هم از برایش ریش ریش انگاری طفلک، ای جانم سرطان دارد…

این را نمی دانم کجای دلم بگذرام که دردی نوبر است، می گفت در پناه هم زیر یک سقف، هم زیستی مسالمت آمیزد داریم. لابد اسم این کارش میشود ازدواج سفید!!!

q200

روشنفکرانی را می شناسم البته کمی آن طرف تر از ما (تحصیلکرده، محقق، استاد دانشگاه، مدل، خواننده، فوتبالیست…) که  همه چیز های که ما در ایران برایش غرغر می کنیم ، بخدا همه را یک جا دارند اما در پی چیز دیگری مثل یک نماز جماعت یک روضه حضرت زینب(س)، کمی انسان شدن،کمی حجاب شاید یک روسری، ازآغوش مادر، مهر حضرت پدر طرد می شوند و جالب است چطور آن بانوی ژاپنی می آید مشهد می ماند ومی شود مادریک شهید ،یکی از تگزاس آن یکی از سانفرانسیسکو، سیدنی؛کلن و این آخری ازدانمارک هرکدام به نحوه ای زندگی در ایران سبب ساز آرزوهایشان می باشداما باز هم روشنفکرند…

یقینا چیزی اینجاهست که پایشان را برای بازگشت سست می کند ودلشان را گیر… تا جایی که آنقدر با فرهنگمان مچ می شوند که نامهایشان را تغییر داده اند سوزان امریکایی می شود صدیقه که زنان دهه ۵۰،۶۰ مان عارشان می شودبگویند من صدیقه ام ،بتولم، طاهره ام لابد اینان برای اینکه سوزان غریبگی نکند در این خاک که نامش ایران است نام فرزندانشان را نهادنند Elizabeth، Abigail ، Isabella، Emma فرهنگشان را بدین ترتیب برهنه به رخ سوزان ها می کشند. ارزان فروشی می کنند،آن طرف تر کلی هزینه اش را می پردازد که هوا لای موهایش نرود…

واین قصه همچنان به قوت خود باقیست…

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه