شیوع بزن و بکوب خیابانی؛ گدایی یا پروژه امنیتی؟!

این زنگ خطری است برای مسئولان و متولیان فرهنگ در کشور که اگر دیر بجنبند ما دیگر حتی در جزیی ترین بخش های زندگی اجتماعی مان نیز مقلد غرب خواهیم شد…

شیوع بزن و بکوب خیابانی؛ گدایی یا پروژه امنیتی؟!

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از انصارحزب الله، این روزها دیگر دیدن گروههای حرفه ای موسیقی در سطح شهر تبدیل به یک پدیده عادی شده که همه به عنوان یک هنجار آن را پذیرفته و هر روز از کنار آن بدون تفاوت رد می شوند.

زمانی گداهای حرفه ای با یک ابزار نواخت موسیقی مثل آکاردئون یا تمپک و… داخل وسایل نقلیه می پریدند و پس از اجرای فالش قطعاتی از یک ترانه عهد بوق دشتی می کردند و می رفتند. هرچند گروههای چند نفره ای که این روزها در پاتوق های ثابت خود ، مشغول کسب درآمد به همان شیوه هستند اما نه ظاهرشان مثل آن گداهای فالش نواز است و نه سبک کارشان غیرحرفه ای است.

البسه مد روز و بعضا زیور آلات میلیونی مارک دار آویزان به سر و گردن و دستشان نشان می دهد حتی مثل گداهای نسل قبل هیچ اصراری به مظلوم نمایی و نمایش فلاکت ندارند.افراد خبره می گویند بعضی ابزار آلات موسیقی این افراد و تجهیزات جانبی آن چند ده میلیون قیمت دارد. حتی کلاهی که روی زمین گذاشته اند تا به سبک همکاران غربی خود پول دریافتی را در آن جمع کنند در رده گران قیمت ترین اقلام اینچنینی قرار دارد.

نگاهی به چهره نوازندگان نیز حکایت از اعتماد به نفس در انجام کاری دارد که با هیچ توجیهی انگیزه انجام آن کسب درآمد به نظر نمی رسد ، هرچند که طبعا این فعالیت ، قطعا درآمد روزانه یک مدیر عالی رتبه بهره مند از رانتهای دولتی را نیز نصیبشان خواهد کرد.

بنابراین وقتی یک گروه ۵- ۶ نفره که متوسط سنی آنها ۲۰- ۲۵ سال است و به نظر نمی رسد از نظر مالی در مضیقه باشند ساعتهایی از روز را بدون آنکه تهدیدی از سوی نهادهای انتظامی و امنیتی متوجه آنان باشد مشغول نواخت انواع موسیقی غربی در سطح معابر هستند یک ذهن هوشیار به این نتیجه می رسد که کاسه ای زیر نیم کاسه است.

موسیقی زیر زمینی و ایجاد حفره های ذهنی

دکتر مجید ابهری رفتارشناس و استاد دانشگاه درباره ظهور و بروز پدیده وارداتی گدایی مدرن و تکدی گری با ابزار آلات موسیقی در سطح خیابانها و شهرها توسط برخی افراد، می گوید: موسیقی جاز ، رپ ، متالیکا و هوی متال و دیگر سبکهای آزار دهنده موسیقایی غربی به خاطر اینکه بر روی یک خط مستقیمی در حرکت بوده و فراز و فرودی ندارند اثر نامطلوبی بر اعصاب و روان انسان می گذارند که در کنار سایر عوامل منفی مربوط به این سبک از موسیقی ها مسائل پزشکی و روانی نیز در درجه اول قرار دارند.

اگر ما روان شناسان و رفتارشناسان با چنین رویه ها و رفتارهایی مخالفیم به خاطر این است که اینگونه افراد ضمن گدایی با ابزار و آلات موسیقی، قصد گسترش نوعی از موسیقی غیر مجاز و آزار دهنده را دارند که گوش دادن به آن در مدت طولانی باعث ایجاد حفره های ذهنی و مغزی در شنونده گردیده و در نتیجه به افسردگی ، انزوا و خودکشی منجر می گردد.

گدایان نوازنده و ابعاد ۴ گانه

دکتر محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه و فعال رسانه ای در زمینه ظهور پدیده گروههای موزیسین حرفه ای در خیابان معتقد است افرادی که شبیه برخی از کشورهای اروپایی یا امریکا، با ایستادن کنار خیابان ظاهرا به شیوه مدرن مشغول گدایی به سبک غربی هستند چند نکته را به ذهن مخاطب هوشمند متبادر می کنند:

۱- در ساده ترین حالت و با حذف سایر فرضیات چنین اقدامی ترویج تنبلی ، تن پروری و تکدی گری است ، که این امر بخصوص برای جوانانی که دارای صحت و سلامت جسمی و بدنی هستند بسیار مذموم و زشت است و این سوال را پدید می آورد که اگر تکدی گری خلاف قانون است چرا این افراد توسط شهرداری جمع آوری نمی شوند؟ تا به امروز معمولاً گدایان کسانی بودند که لااقل به ظاهر دارای ناتوانی مالی و یا جسمی بودند و یا اینکه خودشان را به ناتوانی می زدند.

اما این گدایان و متکدیان مدرن کسانی هستند که با وقاحت تمام و در عین سلامت و توان لازم برای کار کردن، می آیند و سعی می کنند با تبلی و تن پروری و از راه تکدی گری ارتزاق بکنند. بنابراین مثل هرنوع از مظاهر تکدی گری دیگری می بایست شهرداری با آنها برخورد کند. مشخصا این موارد به دلیل زشت کردن چهره شهرها و نیز اقدام خلاف قانون سد معبر، لازم است با آنها برخورد جدی و عملی صورت بگیرد.

۲- بروز چنین اتفاقاتی نشان می دهد که فرهنگ غربی در همه عرصه ها و ابعادش حتی در زمینه گدایی کردن نیز در جامعه ما نفوذ کرده و در حال ترویج است و کسب در آمد هنگفت از این راه یعنی اینکه اگر حتی در حوزه گدایی هم از فرهنگ غرب پیروی کنید موفق تر خواهید بود.

۳- فرهنگ غربی در همه ابعادش ، حتی در این بعد، در حال ترویج و رایج شدن در کشور است و این زنگ خطری است برای مسئولان و متولیان فرهنگ در کشور که اگر دیر بجنبند ما دیگر حتی در جزیی ترین بخش های زندگی اجتماعی مان نیز مقلد غرب خواهیم شد.

۴- باعث تعجب است که وقتی تیم های مجرب ناجا در طول و عرض چند دقیقه سازندگان و بازیگران یک کلیپ رقص بین المللی در ایران را شناسایی و ظرف یک ساعت آنها را دستگیر می کند چطور به پدیده ای تا این اندازه مشکوک بی توجه هستند؟ چنانچه به نظر می رسد پس از بازداشت و یک بازجویی کارشناسی از این افراد حقایق قابل تاملی از سوی آنان قابل کشف باشد. مسئولان امنیتی باید در قبال این پدیده نوظهور که به شکل قارچ گونه ای درحال رشد است از خود بپرسند که انگیزه واقعی یک گروه حرفه ای از اجرای موسیقی راک و متال درخیابان چه می تواند باشد در حالی که حتی به شکل تصنعی هم وانمود نمی کنند که قصدشان از این کار صرفا گدایی است.

بازخوانی هشدار یالثارات

هشدار کارشناسان فرهنگی درحالی است که یالثارات پیش از این در نیمه آبان ماه سال ۹۲ نسبت به شیوع این پدیده هشدار داده بود .در آن گزارش که با عنوان : «اجرای کنسرت زنده در خیابانها! / دیسکوهایی که راهی پیاده‌روها می‌شوند» به عنوان سند مدعای خود مبنی بر امنیتی بودن این پدیده به گزارشی از پایگاه خبری ضد انقلاب «صدای آلمان» استناد کرده بود که طی گفت و گویی که با دو عکاس که حرفه شان عکاسی از مطرب‌هاست ، تصویری مربوط به «محسن نامجو» منتشر کرده بود که مقیم آمریکا است و تا کنون دوبار در اشعارش به مقدسات اسلامی و شیعیان توهین کرده است

این آوازه خوان شهریور ماه سال ۹۱ در اثر خودش با عنوان «۱۳/۸» ضمن تمسخر فرهنگ انتظار، اندیشه‌ مهدویت را انکار کرده و به این بهانه، امام زمان را مورد خطاب‌های موهنی قرار داده بود.وی همچنین در آن ترانه از اکبر گنجی ضد انقلاب فراری نام برده بود که چند سال پیش در مصاحبه‌ای تلویزیونی وجود امام زمان را انکار کرده بود. نامجو پیش از این نیز در ترانه‌های متعددی با لحن نامتعارفی به قرآن اهانت کرده بود.اما نکته محوری گزارش تصویری «صدای آلمان» این بود که این فرد زمانی سر چهار راه ولی عصر سه تار می‌زده و البته سند این حرف نیز عکسی بود که از سوی این دو عکاس به این پایگاه خبری داده شده بود!

یالثارات در آن گزارش هشدارگونه توصیه کرده بود که بهتر است مسئولین یک نگاهی به دوروبرشان و خودشان بیندازند و از هم بپرسند در جمهوری اسلامی ایران چه خبر است؟ یک زمانی گروه‌های زیر زمینی با ترس و لرز و هزار جور هماهنگی، در پارتی‌ها کسب درآمد می‌کردند اما حالا به این نتیجه رسیده‌اند که یکی دو ساعت اجرای روزانه زنده در معابر عمومی هم منفعت خیلی بیشتری دارد و هم خیلی کلاس!

درضمن دیگر خطراتی نظیر تماس همسایه‌های عاصی از سرو صدای پارتی به ۱۱۰ و بازداشت و سوء سابقه هم تهدیدشان نمی‌کند! چون احتمالا اگر هم به تور بازرسان شهرداری بیفتند با یک تذکر بساط خود را جمع و جور کرده و به نقطه دیگری می‌روند.
انتقال آوازه خوان‌ها از زیر زمین‌ها و پخش شدن آنها کف خیابان در حالی در شرف تبدیل به یک اپیدمی در بین جوانان شاغل در این صنف است که به خوبی می‌توان دورنمای تبدیل شدن این کار به یک حرفه پذیرفته شده در عرف جامعه و یا حداقل جوانان را دید.

عرفی که احتمالا با پیشرفته تر و مجهز تر شدن این گروه‌های موسیقی می‌تواند شامل تشکیل حلقه‌های دختر و پسری در گوشه و کنار خیابان‌ها و تبدیل پیاده روها به دیسکو‌های بی سرقفلی باشد تا «اهالی حال» به جای قایم شدن در ۷ سوراخ ، به راحتی در معابر عمومی به عشق و حال مشغول شوند.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه