امروز؛ فیلمی با سه تفسیر متفاوت/ استفاده از نمادهای دو بانوی بزرگ عالم+ تصاویر

موضوع فیلم امروز، «حکم نکردن» است و فیلمساز سعی دارد مخاطبش را به این تجربه برساند.

امروز؛ فیلمی با سه تفسیر متفاوت/ استفاده از نمادهای دو بانوی بزرگ عالم+ تصاویر

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از مشرق، فیلم امروز (۱۳۹۲) ساختۀ سیدرضا میرکریمی محصول شبکه تلویزیونی آی.فیلم است. این فیلم از چهارشنبه اول مرداد در چهارده سینمای تهران اکران شد و در مدت نوزده روز، به فروش ۳۶۳ میلیون تومانی رسیده است. فیلم امروز، به تازگی در برخی سینمای شهرستان‌ها اکران یافته است.

«امروز» بیش از همه یک تله فیلم در موضوع حکم نکردن دربارۀ دیگران است، هرچند که بن‌مایه‌های نمادین (سمبولیک) هم دارد و حتی می‌تواند فیلمی در تمجید از مقام مادر تلقی شود. فیلم امروز، داستانِ زن بارداری را تصویر می‌کند که یک راننده تاکسی ناخواسته به ماجرای او وارد می‌شود.

 

 

خلاصه داستان

یونس (پرویز پرستویی) یک رانندۀ تاکسی است. او در همان ابتدای فیلم یک مسافر دربستی را که در حرف زدنش با تلفن، بدزبان است از اتومبیلش پیاده می‌کند. به وقت توقف او برای ناهار، یک زن چادری باردار  بی‌خبر سوار تاکسی می‌شود و یونس او را به بیمارستان می‌رساند. زن که نامش صدیقه عزیزی (سهیلا گلستانی) است از وی می‌خواهد تا وقت پذیرش نیز حضور داشته باشد تا گمان نبرند او تنها است. یونس نیز اجابت می‌کند. کادر بیمارستان او را شوهر زن قلمداد می‌کنند هرچند که او کاملاً سکوت کرده و چیزی نمی‌گوید. اما خانم مجد (شبنم مقدمی) سوپروایزر بیمارستان تا حدّی ماجرا را می‌فهمد. یونس تا صبح فردا در بیمارستان می‌ماند….

679959_833

معرفی کارگردان

سیدرضا میرکریمی متولد سال ۱۳۴۵ در زنجان، تحصیل کردۀ رشتۀ گرافیک در دانشگاه تهران است. او فیلمسازی حرفه‌ای را در میانۀ دهه هفتاد با دو مجموعه تلویزیونی آغاز کرد؛ آفتاب و عزیز خانم، و بچه‌های مدرسه همت. نخستین فیلم سینمایی‌اش، کودک و سرباز (۱۳۷۸) در چندین جشنواره داخلی و خارجی برنده جایزه شد ولی فرصت اکران نیافت. اما دومین فیلمش زیر نور ماه (۱۳۷۹) مورد اقبال عوام و خواص قرار گرفت. فیلم سوم او، اینجا چراغی روشن است (۱۳۸۱) به دلیل زبان گنگش در نقد جامعه کنونی مورد توجه واقع نشد. مردم و منتقدان از سه فیلم بعدی او استقبال کردند؛ خیلی دور خیلی نزدیک (۱۳۸۳)، به همین سادگی (۱۳۸۶) و یه حبّه قند (۱۳۹۰). هفتمین فیلم میرکریمی ـ امروز ـ ساده‌ترین فیلم او تاکنون بوده است، که حتی نماهای زیبای فیلم کم‌اقبال «اینجا چراغی روشن است» را نیز ندارد.

679954_634

میرکریمی بجز در فیلم اولش، در نگارش فیلمنامۀ بقیه فیلم‌هایش مشارکت داشته است. فیلم امروز، دومین همکاری شادمهر راستین با میرکریمی است. آنها قبلاً فیلمنامۀ به همین سادگی را نوشته بودند.

میرکریمی برای فیلم‌های اینجا چراغی روشن است و به همین سادگی، برندۀ سیمرغ بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر شده است.

نقد و نظر

آخرین ساختۀ میرکریمی، فیلم غریبی است. ظاهراً جناب کارگردان مثل فیلم سومش (اینجا چراغی روشن است) حرف‌هایی داشته که نمی‌توانسته صریح بگوید و لذا این زبان مغلق را برای فیلم خود برگزیده است. در خصوص اینکه این فیلم چه می‌خواهد بگوید نمی‌توان به قطعیت سخن گفت. و لذا برای کشف راز و رمزهای فیلم باید قصه را چند باره، مرور کرد.

یک راننده تاکسی به نام یونس که احتمالاً از رزمندگان سابق و مجروحان دفاع مقدس است زنی در آستانه زایمان را به بیمارستان می‌رساند. زن از یونس درخواست می‌کند برای اینکه متوجه تنهایی‌اش نشوند تا وقت پذیرش با او بماند. نام زن، صدیقه است و در شناسنامه‌اش نام مردی درج نشده. صدیقه در راه با موبایل یونس به فردی به نام یعقوبی زنگ زده بود اما موفق به صحبت نشد. اما ساعتی بعد یعقوبی از سر کنجکاوی، زنگ می‌زند و یونس را شوهر صدیقه گمان می‌برد و می‌پرسد: چه وقت از سفر برگشتید؟ یونس می‌گوید: «امروز». و سپس نام فیلم، بعد از ۳۵ دقیقه درج می‌شود.

در ادامۀ گفت‌وگو می‌فهمیم که یعقوبی، مددکار است و صدیقه مددجو، احتمالاً در بهزیستی. صدیقه در مورد خودش اطلاعات چندانی نمی‌دهد و یونس هم چیزی نمی‌پرسد. گونۀ چپ او زخمی است و دکتر به یونس خبر می‌دهد که دنده راستش نیز دو ماه قبل شکسته و او در این مدت به پزشک مراجعه نکرده است. دو سه اشاره نیز از خود صدیقه می‌شنویم. او به پرستار می‌گوید که این زایمان سوم من است و الآن بچه‌ای ندارم. یونس قبل از عمل به ملاقات او می‌رود. زن می‌گوید: چقدر خوب است که تو چیزی نمی‌پرسی چون ممکن بود نتوانم راست بگویم. او ‌ترس دارد که دخترش نیز همچون وی، بدون ‌مادر بزرگ شود. قبل از رفتن به اتاق عمل، صدیقه به پرستاری که دستبند نام او را به مچش می‌بندد می‌گوید: ولم کنید! من دیگر فرار نمی‌کنم!

679953_750

چند تفسیر از معانی فیلم

فیلم امروز را می‌توان مصداق آن شعر مولوی دانست که «هر کسی از ظن خود شد یار من». به هر حال، برای معانی این فیلم چند احتمال می‌توان برشمرد:

 

الف. حکم نکنید!

۱. موضوع فیلم امروز، «حکم نکردن» است و فیلمساز سعی دارد مخاطبش را به این تجربه برساند که دربارۀ دیگران قضاوت نکند حتی اگر خطای او محرز باشد. صدیقه در مظان اتهام شدید است؛ زن بارداری که در شناسنامه‌اش نام شوهر دیده نمی‌شود. او به مددکار بهزیستی گفته که شوهرش به سفر رفته ولی احتمالاً مجبور به دروغگویی شده است. زیرا به یونس چنین چیزی نمی‌گوید و حتی ابراز خوشحالی می‌کند که او در این باره چیزی نمی‌پرسد.

همه در بیمارستان در خصوص این زن جوان و مرد مسنّ، قضاوت می‌کنند. خانم مجد سرپرستار بیمارستان که تجربۀ مداوای مجروحان دفاع مقدس را نیز دارد در ابتدا موضوع همسر صیغه‌ای را بیان می‌کند و به یونس می‌گوید: این کشور، بهشتِ مردانی مثل تو است. او در نوبت دوم حدس می‌زند که یونس فقط راننده باشد و لذا حقوق او را یادآور می‌شود که شما آزاد هستید که بروید. مجد در مرحله سوم با سکوتش به بردن بچه و پروندۀ او از بیمارستان کمک می‌کند. در طرف مقابل، پزشک مرد است که یونس را مضروب می‌کند و او را مقصر می‌داند و…

679957_746

یونس، قهرمان قصه و مرد ایده‌آل فیلم است. ما از همان ابتدا با مرام و شخصیت فعال او آشنا می‌شویم؛ او در تاکسی‌ گل گذاشته است، تاکسی‌مترش کار می‌کند، اضافۀ لیوان آبش را به گلدان بیمارستان می‌ریزد و برگ‌هایش را هرس می‌کند، در وقت نوشیدن چای قند را نصف می‌کند، از صدیقه سؤالی نمی‌پرسد و بر وی حکم نمی‌کند و ظن بد نمی‌برد. یونس حتی از خود دفاع نمی‌کند و در نتیجه، اتهامات ضرب و جرح صدیقه را با سکوتش بر خود می‌خرد. مضافاً که او هزینۀ بیمارستان را نیز با مبلغی که راننده کمکی (حسام محمودی فرید) برایش آورده پرداخت می‌کند. آنچه او فهمیده آن است که این زن چادری بایست آبرومند باشد لذا از او حمایت می‌کند حتی به این قیمت که به او تهمت بزنند. او از ملامت دیگران نمی‌هراسد. و شگفتا که قرآن مجید این را از اوصاف مؤمنان دانسته است: «یجَُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخََافُونَ لَوْمَهَ لَائمٍ» (مائده/ ۵۴).

مطابق این تفسیر، جناب کارگردان می‌خواهد یک مرد ایده‌آل به ما معرفی کند؛ کسی که در تهران «امروز» بی‌تفاوت نیست و مددکار ضعیفان است. یونس می‌لنگد. احتمالاً جانباز است و در دوران جنگ در همین بیمارستان بستری بوده است، چون راه‌های فرعی بیمارستان را به خوبی می‌شناسد.

وجه دیگر همین تفسیر، آن است که فیلمساز یک راننده تاکسیِ نمونه به ما معرفی کرده است. خیلی مرسوم است که رانندگان تاکسی به سمت مسافران دربستی بروند و از سوار کردن فقرا امتناع ورزند. اما یونس نه تنها از صدیقه کرایه نگرفت و حتی یک روز خود را مصروف به او کرد و برای او کتک خورد بلکه هزینۀ عمل جراحی‌اش را نیز با قرض کردن از همکارش پرداخت نمود. این شخصیت یونس به شخصیت حاج کاظم در فیلم آژانس شیشه‌ای (۱۳۷۶) پهلو می‌زند. او نیز یک مسافربر بود که با فروش اتومبیلش به مدد دوست زمان جنگش رفت.

ب. تفسیر نمادین از زنان برگزیده

تفسیر دوم آن است که فیلم را سمبولیک بدانیم. به این ترتیب صدیقه (سهیلا گلستانی) را می‌توان نمادی از حضرت صدیقه کبری(س) یا حضرت مریم(س) تلقی کرد. هر دوی این اشارات در فیلم وجود دارد.

 

اشاراتی به حضرت فاطمه زهرا(س):

۱. صورت زخمی و پهلوی شکستۀ صدیقه

۲. سقط شدن دو جنین قبلی‌ او

۳. چادری بودنش

۴. نام صدیقه

 

 

اشاراتی به حضرت مریم(س):

۱. قرائت آیهای از سورۀ مریم در رادیوی اتومبیل به وقت سرویس شب کارگران: ﴿یَا اُخْتَ هَارُونَ مَا کاَنَ أبوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ مَا کاَنَتْ اُمُّکِ بَغِیًّا (مریم/ ۲۸). (وقتی حضرت مریم با عیسای نوزاد به بیت المقدس رفت یهودیان به او گفتند:) ای خواهر هارون! پدر و مادرت که بدکار نبودند.

۲. یونس بعد از اینکه از طریق دکتر به گذشته زن آگاه می‌شود با تأکید برای او «گل مریم» می‌خرد.

۳. شوهر نداشتن صدیقه

به هر حال در این زن، نشانه‌هایی از دو بانوی برگزیدۀ همۀ اعصار گنجانده شده است. در کنفرانس مطبوعاتی جشنواره فجر جناب میرکریمی در جواب سؤال راقم که به نشانه‌هایی از حضرت صدیقه اشاره کرده بودم گفت: من این نشانه‌ها را آگاهانه استفاده کرده‌ام و آنها را دوست دارم.

679960_156

ج. در وصف مقام مادر

تفسیر سوم این است که این فیلم به شأن والای مادر می‌پردازد، کسی که رنج و درد بسیاری متحمل می‌شود تا فرزندش را به دنیا آورد. بیشترین اشارات فیلم در این خصوص، میان یونس و صدیقه در اتاق درد گفت‌وگو می‌شود. مثلاً این جمله صدیقه: آیا مردها می‌فهمند نگرانی مادر یعنی چه؟ و یونس جواب می‌دهد نه! و سپس خاطرۀ سینما رفتن خود در کودکی و نگرانی مادرش را بازگو می‌کند. آقای یعقوبی (مددکار بهزیستی) نیز همین وجه از شخصیت صدیقه را هویدا کرد: در زمانه‌ای که همه به دنبال سقط کردن هستند او نگران بچه خود است.

به این ترتیب درد و دل‌های نگهبان بیمارستان با یونس نیز جایگاه خود را می‌یابند. سخنان او نقدگونه‌ای است بر وضعیت زنان مدرن امروز. نگهبان، از ناسازگاری زنش می‌گوید که او زیر باد کولر می‌نشیند و به من فرمان می‌دهد. در نهایت هم خبر داد که هشت ماه است که همسرش غذا درست نکرده. حتی خانم مجد (سرپرستار بیمارستان) هم می‌تواند در این رده، دسته‌بندی شود. زیرا که به کودکش توجه ندارد و یونس به ناچار در نقاشی کردن کمکش می‌کند و حتی به وقت خواب بر رویش ملحفه می‌اندازد.

679956_181

و اما بعد

این سه تفسیر متفاوت از فیلم امروز، با یکدیگر تعارض ندارند و هر سه می‌توانند درست باشند. ولی بهتر بود جناب فیلمساز وحدت موضوع را رعایت می‌کرد تا مخاطب دچار تعدد مضامین نشود.

برخی ممکن است مفاهیم مطرح‌شده در فیلم را بپسندند ولی ساختار بطیء آن را نه. انتقاد اصلی بنده بر این فیلم به کم بودن شخصیت‌های آن و اندک بودن درام فیلم برمی‌گردد. جناب میرکریمی در جشنواره به منتقدانش می‌گفت: فیلم به همین سادگی (۱۳۸۵) نیز در ابتدا استقبال نشد ولی بعد به عنوان یک اثر کلاسیک جا افتاد. (نویسنده هر دو اثر، میرکریمی و شادمهر راستین هستند). به نظر راقم فیلم امروز، از آن دسته نخواهد بود. زیرا از شخصیت و درام کافی برخوردار نیست و تئاتری بودن (محدود بودن لوکیشن) و ریتم بطیء قصه از حوصله تماشاگر عام، خارج است.

تماشای «امروز» چندان راحت نیست و فیلمساز به قاعدۀ فیلم‌های قبلی‌اش ما را در رنجی که می‌برده شریک کرده است. اما تماشای این فیلم تلویزیونی ـ تئاتری، حوصلۀ بیشتری از آثار قبلی کارگردان می‌خواهد. زیرا اطلاعات را به کندی و اندک اندک به مخاطب انتقال می‌دهد و تکرار هم نمی‌کند. و لذا باید خصوصاً به صداهای فیلم توجه کرد چونکه حجم بسیاری از اطلاعات از همین طریق منتقل می‌شوند. و این برای یک فیلم سینمایی بد است که در آن صداها بیشتر از تصاویر اهمیت داشته باشند. مضافاً کهاین فیلم محصول شبکه تلویزیونی آی.فیلم است و صداهای فیلم معمولاً در تلویزیون به خوبی شنیده نمی‌شوند.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه