با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما مردم مومن و روزه دار استان گیلان و تشکر ویژه گروه سردبیری پایگاه خبری لاهیجان،رودبنه از مردم همیشه در صحنه لاهیجان که با حضور گسترده خود در مراسم احیای شب های قدر و راهپیمایی روز قدس ثابت کردید که در راه خود همچنان ثابت قدم و استوار خواهید ماند و پیشاپیش فرارسیدن عید سعید فطر و اولین روز از ماه شوال را به همه شما عزیزان تبریک می گوئیم، امید داریم که مورد رحمت الهی قرار گیریم.

به گزارش ۸دی نیوز، چندی است که این شهر مورد توجه سیاسیون مطرح کشوری ونوچه های آنها قرار گرفته به طوری که رفت و آمدهای زیادی به این شهرستان سرسبز صورت می گیرد.

بعد از درج خبری با موضوع شیخ فتنه در خیابان های لاهیجان رویت شد، گویا خیلی از افراد در شهرستان دنبال این موضوع بودند که شیخ فتنه کی بوده و چطور اومده لاهیجان و با چه افرادی نشست و برخواست داشته.

دوستان عزیزی که پیامک دادید، زنگ زدید یا حضوری از ما آدرس و اسم شیخ فتنه رو خواستید ، اگر می شد ما معرفی ش می کردیم، نمیشه. چرا؟ اونم نمیشه گفت.
…

شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی/ خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی

بگذریم، اگر با این خبر ما رو متهم به این نظریه جدید ، عالمانه همراه با تدبیر نکنید که ای افراطی های تندروی خشن بی سواد، میخواین به زور مردم رو به بهشت ببرید، براتون میگیم چی شده.

در یکی از شرکت های تعاونی وابسته به اداره ت- ر در شب های قدر، زمانی که همه مردم مشغول عبادت و راز و نیاز بودند مجمع عمومی سالیانه برگزار شده!

شاید پیش خودتون بگید بنده های خدا حتما خیلی قانون مدار بودند. شاید…

ولی حضور ۲ نماینده از ت- ر در این مراسم که تا ساعات ابتدایی صبح هم طول کشید جای بسی نگرانی داره . این اتحادیه همونی که انتخابات یک ماه قبلش توسط اداره بازرسی استان مورد ایراد قرار گرفته بود.

دو سه شب پیش گر از کیسهٔ ما دزدیدند / دو سه روز دگر از جیب شما می‌دزدند

شنیده های دیگر حکایت از این داستان تلخ داره ؛ اونم اینه که در یکی از روستاهای دورافتاده دهستان آهندان که که زیر پونز نقشه لاهیجان قرار گرفته و نامش بسیار شبیه یک اثر تاریخی اصفهانه، ساعات دو شب به بعد ماشینی میره تو دل جنگل و چوب بار میزنه و در اوج خونسردی بارش رو میبره میفروشه.

مردم روستا هم دستشون به جایی بند نیست.

…

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست/مدرک دیپلمم اینجاست ولی کار کجاست؟

شاهدان عینی به ما خبر دادند که، یکی از دانشگاه های آزاد در شرق گیلان، محل امنی شده برای افرادی که خیلی دلشون مدرک میخواد.

کاردانی ، کارشناسی ، ارشد و … برو بالا

میگن که خیلی ها هم تو اون دانشگاه تونستند با دیپلم بیان تو و با خرج پول های زیاد با سلسله مراتب کارشناس بشند.

میگی نه ؟ نمیشه ! پس بخونید

معاون اجتماعی فرماندار به همراه خواهرزاده آقای نماینده همون شهر میرن تو این دانشگاه ثبت نام می کنند. پایان ترم میشه استاد بنده خدا نه اینا رو تو کلاس می بینه نه سر جلسه امتحان، برگه ها رو که بهش میدند می بینه که دو تا دانشجوی جدید داره که به جای جواب دادن به سوالات اومدن سوالات رو دوباره نوشتن جای جواب که صفحه سیاه بشه.عجب کار جالبی!

استاد هم به جفتشون میده پنج.

ولی مدیر گروه میگه : رئیس عشق نرم افزار کفته اگه شما صفر هم بدی ما خودمون نمره قبولی رو بهشون میدیم و برو درست رو بده،آخه هرچی باشه طرف معاون فرمانداره ، کم نیست که.

میگن که خیلی ها از این دانشگاه معاون و کارمند بیرون اومدند. خدا رو چه دیدی شاید ما هم روزی از این دانشگاه دکترا گرفتیم و شدیم نقل مجالس !

آقایی که رئیس دانشگاه شدی و هرجا میری به مدرکت خیلی مینازی ،لااقل ارزش علم رو حفظ کن.

…

یک عالمه راز در دلت بود ، نبود؟ / دنیــای نیــــاز در دلت بود، نبود؟

حالا این خوبه ، شاهدین ما در یکی از دانشگاه های دیگه ی شرق گیلان که خیلی هم بزرگه ، خبر آوردند که این دانشگاه با داشتن رئیسی توانمند و هیبتی عظیم ، توسط یکی از نزدیکان آقای نماینده اداره میشه و تمامی دستورات در مواقع حساس و نیمه حساس رو این فرد به آقای رئیس دیکته می کنه!

خدا کنه این موضوع صحت نداشته باشه و یا اگر صحت داره اون آقای خوش چهره ، دست از این کار خیلی بدش برداره بهتره.

ولی شواهد ، برخودها و حضور همیشگی این آقای خوش خنده در کنار آقای رئیس جدید و رئیس سابق و عدم دوستی با رئیس سابق تر، همون رئیسی که تو جلسه تودیعش نامه ی این آقا رو که شب قبل به ایمیلش رسیده بود رو خوند،این حدس ما رو به یقین تبدیل کرده.
بالاخره دانشگاه بزرگ شرق گیلان با این همه توان بالقوه ست دیگه ، چشم های زیادی دنبالشه.

تیتر با شما…

شواهد و شنیده ها از یکی از روستاهای شهر روبنه این گونه حکایت میکنه که مردم این روستا چیزی شبیه به عروسک کوچک رو چند روز روی آب می بینند و بیخیالی طی مسیر می کنند.

مردم روستا به خیال اینکه این جسم سفید رنگ ، حتما عروسکیه که روی آب قرار داره اهمیتی بهش نمیدند تا اینکه چند تا جوون که برای شنا تو رودخونه بودند به این جسم به ظاهر عروسک نزدیک میشند و میبینند که عروسک داستان ما ، جسم بی جان نوزادی ه که تو آب افتاده و مرده.

حتی زانو به پایین پاهاش هم توسط لاک پشت ها و ماهی ها خورده شده بوده. حالا این نوزاد ناخواسته مال کی بوده و چرا اینطوری شده رو باید پرس و جوی بیشتر کرد اما این کارشون قابل تامل و بسیار غیر انسانی بوده.

…

دیروز مرا برد به اجلاس مهمی/می خورد چنان موز که انگار ندیده!

شنیده ها دیگر حکایت از این موضوع داشته که قرار بوده  برادر”ص” از دوستان اسنفدیار رحیم مشایی در دولت تدبیر و امید! فرماندار یکی از شهرهای شرق گیلان شود.

همان آقایی که توسط فرماندار جدید شهر محل خدمت قبلیش ، از ورود به محوطه فرمانداری نیز منع شده و خودرویش نیز از جلوی خانه اش با جرثقیل به پارکینگ فرمانداری منتقل شد آن هم در حالی که بنده خدا سفر حج رفته بوده.

برادر “ص” همان فردی است که در اظهار نظری دیگر گفته بود که هرگز اجازه نمی‌دهم مصالح شهرستان رامسر به استان گیلان انتقال داده شودو ما باید از فرصت رحیم مشایی که در بدنه دولت است نهایت استفاده را داشته باشیم. حال این فرد در دولت تدبیر چه جایگاهی دارد و با این پیش زمینه نسبت به استان گیلان چرا به این گزینه تبدیل شده بود ، ما هم نمی دانیم.