خداحافظ نوغان‌کاری ایران، سلام پیله‌های چینی/ نوغانداران گیلانی چکار کنند؟!!

رییس جهادکشاورزی استان گیلان در این‌باره می‌گوید: وسعت توتستان‌های گیلان که مهم‌ترین استان تولیدکننده ابریشم است، در ۱۰سال گذشته حدود ۲۸درصد کاهش یافته و از ۹هزارهکتار به ۶/۵ هزارهکتار رسیده است. وسعت توتستان‌های کشور نیز از ۱۳/۸هزارهکتار در سال ۱۳۸۰ به ۱۰هزارهکتار کاهش یافته است.

خداحافظ نوغان‌کاری ایران، سلام پیله‌های چینی/ نوغانداران گیلانی چکار کنند؟!!

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از روزنامه شرق، در بازار زیرطاقی تجریش میان شلوغی و ازدحام خریداران، تکه مقوایی به دیوار زده شده که بر آن نوشته شده است «کرم ابریشم موجود است». فروشنده جعبه‌ای کوچک مملو از برگ توت و کرم‌های چندسانتیمتری را جلو خود گذاشته که هرکدام هزارتومان قیمت خورده است. یعنی کرم‌هایی که باارزش‌ترین الیاف در جهان را تولید می‌کنند و روزگاری در ایران کاسبی‌شان سکه بود، امروز تبدیل به حیوان خانگی شده‌اند؟ فروشنده انگار پرسش‌هایی را که در ذهن می‌چرخد خوانده، می‌گوید: «دانش‌آموزان این کرم‌ها را برای درس علومشان می‌خرند. چند روزی اگر به این بینواها برگ توت سالم بدهند، می‌توانند یک پیله ابریشم داشته باشند.»

به نظر کرم‌های صنعتی حکایت تلخی پیدا کرده‌اند؛ کرم‌هایی که چرخ صنعت ابریشم ایران را می‌چرخاندند، امروز راهنمای آموزش بچه‌های ابتدایی شده‌اند. بررسی آمار تولید در این بخش، تلخی را به‌خوبی قابل درک می‌کند: تولید سالانه ۱۸۵هزارجعبه تخم نوغان طی ۱۰سال به ۳۰هزارجعبه رسیده‌ است. به عبارت دیگر، ۸۳درصد پیله ابریشم کمتری در کشور تولید می‌شود و ۸۱درصد از افرادی که در این حرفه مشغول کار بودند، بیکار شده‌اند. از کارگاه‌های ابریشم‌بافی ایران که بیشترین آن به ترتیب در شهرهای کاشان، یزد، ‌اصفهان، هرات، تبریز، رشت و مشهد بوده‌اند، امروز ‌فقط ۹ دستگاه زری‌بافی و سه‌دستگاه مخمل‌بافی در کارگاه‌های میراث‌فرهنگی کاشان و اصفهان و تهران و ۲۰دستگاه شعربافی در کوچه‌پس‌کوچه‌های کاشان باقی مانده که همه بافندگان آنها هم بالای ۷۰سال دارند.

نزول بی‌سابقه صنعت ابریشم‌بافی هم دلیلی مشابه افت در سایر صنایع دارد. آن بلایی که ورود بی‌رویه کالاهای مشابه خارجی یا بهتر است بگوییم چینی بر سر بسیاری از تولیداتمان آورد، ابریشم را هم زمینگیر کرده است. واردات پیله خشک به کشور از سال ۱۳۸۳ به بعد اوج گرفت و در سال ۱۳۸۶ به بالاترین حد خود یعنی ۵۴۰تن رسید. پس از آن، روند کاهشی تا سال ۱۳۸۹ ایجاد شد و واردات را به ۲۰۵تن رساند. واردات بی‌رویه در سال ۱۳۸۳ با میزان ۴۲۲تن و واردات سال ۱۳۸۶ با میزان ۵۴۰تن در ۱۰سال گذشته بی‌سابقه بوده است. بر اساس گفته فعالان بازار ابریشم، کاهش واردات در چندسال اخیر هم به دلیل اشباع بازار از محصولات وارداتی سال‌های ۸۳ تا ۸۶ بوده است. در این سال‌ها که دروازه‌های کشور به روی محصول چینی گشوده شد، در آن سوی ماجرا نیز دولت با قیمت‌های تضمینی‌ای که تعیین کرد، عملا از حمایت تولیدکنندگان انصراف داد. خرید تضمینی محصولات به‌عنوان یک سیاست قیمتی مناسب می‌توانست قیمت‌های بازار را به سمت قیمت تضمینی مورد نظر سوق دهد و حمایت از تولیدکنندگان را به همراه داشته باشد که این اتفاق رخ نداد.

پیله‌ها روی دست ابریشم‌کاران ماند

مقایسه تغییرات قیمت پیله در بازار و قیمت تضمینی و نیز تاثیر آن بر خرید، نشان می‌دهد هرگاه قیمت پیله در بازار اندکی بیشتر از قیمت تضمینی بوده، اکثر پیله‌های‌ تر تولیدی توسط بخش خصوصی خریداری شده است. رضا بشارت‌خواه، تولیدکننده پیله ابریشم می‌گوید: «در سال ۱۳۸۰ کمی افزایش در قیمت پیله در بازار، باعث شد حدود۹۸/۴ درصد پیله‌های تولیدی توسط بخش خصوصی خریداری شود. از اواسط سال ۱۳۸۰ پس از افت شدید قیمت پیله در بازار، دلالان که پیله ‌تر را در زمان عرضه با نرخ بالایی خریداری کردند، متضرر شدند. این مساله باعث شد در سال ۱۳۸۱ بخش خصوصی کمتر به بازار پیله ‌تر وارد شود. در نتیجه بازار خرید پیله تولیدی دستخوش تغییر شده و بخش خصوصی رغبتی برای خرید پیله نشان نداد. به این ترتیب قسمت عمده خرید توسط دولت انجام شد.» از سال ۱۳۸۵ به‌بعد، قرارگرفتن اعتبارات مصوب خرید تضمینی سبب شد بخش دولتی توان خرید تمام پیله تولیدی را نداشته باشد. به همین دلیل در سال ۱۳۸۶ تنها حدود ۲۰/۸ درصد پیله تولیدی توسط بخش دولتی خریداری شد. مقایسه قیمت تضمینی با قیمت پیله ‌تر، نشان می‌دهد اگرچه این دو عدد در سال ۱۳۸۳ و ۱۳۸۹ منطبق با یکدیگر بوده است اما در سال‌های دیگر از هم فاصله قابل‌توجهی داشته‌اند.

این ماجرا باعث شد که هزاران تولیدکننده پیله ابریشم بیکار شوند، کارخانه‌های ابریشم‌کشی به ورشکستگی برسند و صنایع پایین‌دستی آن هم تعطیل شود. فعالان بازار ابریشم ایران معتقدند که علت اصلی این بحران، ریشه در تعرفه گمرکی واردات پیله خشک ابریشم در سال ۱۳۸۱ دارد. در آن سال، نرخ تعرفه پیله خشک از ۱۵۰درصد در سال ۱۳۸۰ به ۳۵درصد در سال ۱۳۸۱ و نرخ تعرفه نخ ابریشم از ۲۰۰ درصد در سال ۱۳۸۰ به ۴۷درصد در سال ۱۳۸۱ رسید. این تغییر تعرفه رابطه بین تولید و واردات را مختل کرد و ضربه سال ۱۳۸۷ نیز بر شدت بحران افزود. نخریدن پیله‌های تولیدی از یک‌سو و بالارفتن روزبه‌روز هزینه‌ها هم از سوی دیگر، بر مشکلات ابریشم‌کشان افزود تا جایی که دیگر توان باقی‌ماندن در این حرفه از بسیاری سلب شد. رضا بشارت‌خواه که سال‌هاست در زمینه تولید ابریشم فعالیت کرده، درباره هزینه‌های تولید نخ ابریشم می‌گوید: «تا سال ۹۰ که در این حرفه مشغول فعالیت بودم، هزینه پرورش هر جعبه تخم نوغان به‌طور متوسط ۱۸۲هزارو۱۵۰تومان بود. هر نوغاندار به‌ناچار برای خرید هر جعبه تخم نوغان هفت‌هزارو۵۰۰تومان، برای تهیه برگ توت مورد نیاز پرورش هر جعبه تخم نوغان ۲۲هزارتومان و همین‌طور برای کارگر روزمزد، کیسه‌گیری، حمل‌ونقل، استهلاک و بازسازی توتستان سرجمع ۱۸۲هزارتومان هزینه می‌کرد.» محاسبات او نشان می‌دهد که هزینه‌ها از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۰، از ۲۲۶هزارتومان برای سه جعبه به ۵۴۶تومان رسیده؛ یعنی حدود ۵/۲برابر شده است.

این‌بار، تحریم‌ها به کمک ابریشم آمد

ابریشم در حال رسیدن به احتضار بود که یک روزنه باعث شد امیدها به احیای این صنعت زنده شود. این روزنه هم چیزی نبود جز تشدید تحریم‌ها. در سال‌های اخیر، تحریم‌ اقتصادی ایران توانست شرایط را برای کشورهای صادرکننده سخت کند. افزایش تحریم‌ها در سال ۱۳۹۱ و همچنین افزایش نرخ دلار و به‌صرفه‌نبودن واردات نخ ابریشمی، فرصت مناسبی را در اختیار فعالان صنعت نوغانداری قرار داد تا با سرمایه‌گذاری در این بخش، علاوه بر تامین نیاز نساجی و صنایع دستی، سبب افزایش تولید و کاهش هزینه تمام‌شده این محصول و افزایش روند تقاضای این الیاف شود. به این ترتیب، واردات ابریشم تا حدی کنترل شد و به عقب بازگشت.

با این‌همه، هنوز تا روزهای اوج این صنعت که ایران در آن به‌عنوان پنجمین تولیدکننده در جهان اعتبار داشت، فاصله وجود دارد. استان‌های شمالی دیگر رونق گذشته را ندارند و بازگرداندن واحدهای تعطیل‌شده هم کار آسانی نیست. در گذشته، پرورش کرم ابریشم در استان‌های گیلان، مازندران، خراسان، آذربایجان، اصفهان، یزد و کرمانشاه رایج بود و گلستان با قابلیت‌ها و ظرفیت‌های بالایی که در صنعت نوغانداری کشور دارد، به‌عنوان مهد نوغانداری شناخته می‌شد. حالا این استان‌ها تا بازگشت به روزهای خوب خود فاصله زیادی دارند. رییس جهادکشاورزی استان گیلان در این‌باره می‌گوید: «وسعت توتستان‌های گیلان که مهم‌ترین استان تولیدکننده ابریشم است، در ۱۰سال گذشته حدود ۲۸درصد کاهش یافته و از ۹هزارهکتار به ۶/۵ هزارهکتار رسیده است. وسعت توتستان‌های کشور نیز از ۱۳/۸هزارهکتار در سال ۱۳۸۰ به ۱۰هزارهکتار کاهش یافته است.» با وجود همه دشواری‌ها و کمبودها، ولی یک نقطه اتکا برای بازگشت رونق به این حوزه وجود دارد و آن مزیت‌های اقتصادی تولید ابریشم است. به گفته دست‌اندرکاران این حوزه، نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه در این حرفه در مقایسه با سایر سرمایه‌گذاری‌ها نسبتا کم است و در بسیاری از نقاط کشور در ماه‌هایی از سال که روستانشینان درآمدی ندارند، به‌عنوان یک منبع مناسب در فصل بهار مطرح و با توجه به سهولت کار در این رشته، امکان اشتغال هرم جمعیت جوان، زنان و دختران جوان در آن امکان‌پذیر است.

صنعت ابریشم به صنعت فرش نیز متصل است؛ فرش ایران از پرطرفدارترین و باارزش‌ترین فرش‌ها در جهان است و این ارزش بسیار بالاتر می‌رود وقتی فرش‌ها با الیاف لطیف و خیره‌کننده ابریشم بافته شده باشد. درصد قابل توجهی از ابریشم تولیدی در ایران در تولید فرش استفاده می‌شود. این بازار پرظرفیت می‌تواند انگیزه لازم را برای از سرگیری تولید ابریشم داشته باشد. به‌جز بازار تجریش که در آن کرم ابریشم به فروش می‌رسد، می‌توان سری هم به بازار قالی‌فروش‌ها در بازار تهران زد و هنوز صدای خش‌دار آخرین نفس‌های صنعت نوغان‌کاری را در ایران شنید.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه