زنی گیلانی که بخاطر حجابش از رضا خان کتک خورد+ تصاویر

اصلاح خانم گفت: یک بار که من به همراه مادرم به بازار می رفتیم در ابتدای بازار به ما دستور دادند روسری هایمان را برداریم و حتی پیراهن های لختی بپوشیم. مادر من با این درخواست مخالفت کرد اما آنها اصرار کردند که با عصبانیت مادرم مواجه شدند که خواستند وی را کتک بزنند که من خودم را مقابل آنها قرار دادم و آنها مرا زدند و باعث شکسته شدن دستم شد.

زنی گیلانی که بخاطر حجابش از رضا خان کتک خورد+ تصاویر

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از ماسال نیوز، یکی از پلیدترین توطئه‌های دشمنان اسلام در تاریخ معاصر، توطئه‌ی کشف حجاب است. رضا‌خان- که با طرح کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و با حمایت و هدایت انگلیسی‌ها بر سر کار آمد- در صدد اجرای تز اسلامزدائی و جایگزینی ارزش‌های لیبرالیستی در جامعه بود. از مهم‌ترین جلوه‌های این طرح، پدیده‌‌ی کشف حجاب بود. برای آماده ساختن زمینه‌ی کشف حجاب، در ششم دی‌‌ماه ۱۳۰۷ قانون متحدالشکل نمودن البسه توسط مجلس تصویب کرد که بر اساس آن، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی، برای مردان الزامی شد.

در سال ۱۳۱۳ رضا‌خان عازم ترکیه شد و با مشاهد‌ی تغییراتی که رژیم لائیک ترکیه به رهبری مصطفی‌‌کمال‌آتاتورک در جهت غربی کردن جامعه‌ی مسلمان ترکیه اجرا کرده بود، تحت تأثیر قرار گرفت و شدیدتر از گذشته، در راستای اسلامزدائی و به‌ویژه حجابزدائی گام برداشت.

در بهمن ۱۳۱۳، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند که بدون حجاب به تحصیل مشغول شوند. اقدامات رضاخان در این جهت، واکنش و مخالفت‌های مردمی را به رهبری روحانیت باعث شد که از مهم‌ترین آن‌ها، می‌توان به سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و کشتار مردم مظلوم اشاره کرد. حدود شش ماه پس از فاجعه‌ی مسجد گوهرشاد، رضا‌خان با بی‌اعتنائی به علما و مردم، در روز ۱۷م دی ۱۳۱۴ در جشن فارغ التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران، مقررات کشف حجاب زنان را به طور آشکار و رسمی اعلام کرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش- که بدون حجاب بودند- در این جشن که به ابتکار علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف و فراموسونر معروف تشکیل گردید، شرکت و سخنرانی کرد و دوره‌ای سیاه برای زنان ایران در تاریخ آغاز گردید.

شورای فرهنگ عمومی کشور، ۲۱ تیر ماه، سالروز قیام مردم مشهد (در ۱۳۱۴ شمسی) علیه کشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نام‌‌گذاری کرده است. قیام مردم مشهد و واقعه‌ی مسجد گوهرشاد در مقابله با کشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منکری است که هنوز متأسفانه آثار شومش در کشور ریشه ‌کن نشده است. حمله‌ی قزاق‌های رضاخانی به مسجد گوهرشاد و مقاومت مردم مشهد نشان از پیشینه‌ی درخشان مردم خطه‌ی خورشید، در مقابله با تهاجم فرهنگ غرب محسوب می‌شود (+).

حرکات رضاخان قلدر برای مبارزه با حجاب البته به دانشگاهها و شهرهای بزرگ محدود نشد. رضاخان دستور داد تا مأمورانش حتی در شهرهای کوچک و روستاها نیز با حجاب مبارزه کنند. به نحوی که اگر زنان محجبه در انظار عمومی ظاهر می شدند با برخورد عمال رژیم مواجه می شدند.

اصلاح خانم دولتخواهی سیاهمرد متولد سال ۱۲۸۷ شمسی در روستای سیاهمرد شاندرمن از توابع شهرستان ماسال، سند زنده ای از جنایات رضاخان میرپنج است که برگی از واقعه کشف حجاب را روایت می کند.

خانم دولتخواهی که در روستای چاله سرا ازدواج کرده و در همان جا ساکن شده است در همین رابطه به ماسال نیوز گفت: در آن سالها بیشتر از بیست سال داشتم و مبارزه با حجاب را به چشم دیده ام.

وی افزود: وضعیت حجاب زنان در آن زمان بسیار متفاوت از امروز بود و زنان بسیار مقید به رعایت حجاب بودند اما زمانی شد که ما را مجبور به برداشت روسری ها کردند.

اصلاح خانم که سالهای دقیق کشف حجاب را در ذهن ندارد ادامه داد: یک بار زنها را مجبور به رژه در بازار کردند و در آنجا چند نفر از خانم ها غش کردند و کسانی هم که مخالفت می کردند کتک میخوردند.

وی افزود: یک بار که من به همراه مادرم به بازار می رفتیم در ابتدای بازار به ما دستور دادند روسری هایمان را برداریم و حتی پیراهن های لختی بپوشیم.

دولتخواهی ادامه داد: مادر من با این درخواست مخالفت کرد اما آنها اصرار کردند که با عصبانیت مادرم مواجه شدند که خواستند وی را کتک بزنند که من خودم را مقابل آنها قرار دادم و آنها مرا زدند و باعث شکسته شدن دستم شد.

اصلاح خانم با نشان دادن مچ دست چپش می گوید این سند دفاع من از حجاب در آن دوره است البته دست من فقط در آنجا شکسته نشده است؛ یک بار هم خانی که برای وی کار می کردیم مرا کتک زده است و دست من از همین جا شکست.

خانم دولتخواهی افزود: ما خانوادگی برای یکی از خوانین کار می کردیم و آنها هر روز یک بشقاب برنج پخته برای ما می فرستادند و همه خانواده باید با همان یک بشقاب سیر می شدند که بعدا نزد یکی از سادات در همین رابطه گلایه کردیم و ایشان که شخصیت با نفوذی بود به نزد خان رفت و به شدت برایش عصبانی شد و گفت چرا به اینها برنج پخته می دهی؟ بعد از این ماجرا خان به ما در هر هفته یک من (۷ کیلو) برنج خام می داد و ما وضعیت خورد و خوراکمان بهتر شد.

ESLAHKHANOM930420-2 ESLAHKHANOM930420-1 ESLAHKHANOM930420

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه