سوگنامه فریبا داودی مهاجر برای مرگ پروین بختیارنژاد

داودی مهاجر در بخشی از یادداشت خود نوشته است: «با پروین در فرانسه چت می کردم و مرتب می گفت نمی دانی چه رنجی می برم . پروین منهدم شده بود .»

سوگنامه فریبا داودی مهاجر برای مرگ پروین بختیارنژاد

به گزارش هشت دی، «پروین بختیارنژاد» فعال اصلاح‌طلب و از چهره‌های ملی مذهبی روز سه‌شنبه هفته گذشته در ۵۶ سالگی و به دلیل ایست قلبی درگذشت. مرگ این چهره فمینیست در رسانه‌های ضدانقلاب بازتاب داشت و این رسانه‌ها مرگ او را بدلیل «احضار به نهادهای امنیتی» و فشارهایناشی از آن اعلام کردند. اما بررسی سرگذشت این فعال ملی – مذهبی، نشان می‌دهد فشارهای وارده در زندگی شخصی و از سوی «رضا علیجانی» دیگر فعال اصلاح طلب، سرنوشت تلخی برای پروین بختیارنژاد رقم زده است.

اما فریبا داودی مهاجر (فعال سیاسی اصلاح طلب که چندسالی است در خارج از کشور به سر می‌برد) سوگنامه‌ای برای درگذشت پروین بختیارنژاد نوشته است که خود گویای زوایای دیگری از درگذشت اوست:

«تسلیت به همسر خشونت گر

پروین عزیزم دق کرد و درگذشت و  متحیر این آقای رضا علیجانی هستم که برای او  غم نامه می نویسد تا مرگش را هم مصادره کند..

متحیرم  تسلیت می گوید برای زنی که وقتی در بیمارستان جراحی سینه کرد به او گفت: پروین اینطور که آش و لاش شدی بعید می دانم مردی به تو نگاه کند.

 در تمام این سال ها هیچکس از دردی که پروین برد سوال نکرد.

هیچکس نگفت چرا پروین با وجود همه خطراتی که تهدیدش می کرد بار سفر بست و رفت ایران .

هیچکس نگفت پروین در تمام سال  هایی که در فرانسه بود و درسخترین شرایط زندگی کرد چه حال و روزی داشت. چه خشونتی را تحمل کرد که بازگشت به ایران را انتخاب کرد.

زنی که از دنیا  رفت در حالیکه در آرزوی تلفنی با فرزندانش می سوخت.

با پروین در فرانسه چت می کردم و مرتب می گفت نمی دانی چه رنجی می برم . پروین منهدم شده بود .

وقتی هم به ایران بازگشت  و چت می کردیم؛ جمله ثابتش این بود فریبا نمی دانی چه رنجی می برم . به آخر رسیده ام. تمام شده ام.

برای رفتنش به ایران هزینه داد و بازجویی پس می داد و در رنج دوری از فرزندانش می سوخت.

پروین جانم اگر همه عالم به اقای رضا علیجانی تسلیت بگویند من فریاد می زنم که تو با چه دل شکسته ای و چه شرایط دشواری رفتن را پذیرا شدی.

پروین جان

خواهرم تو سال ها از خشونت نوشتی و به پای خشونت سوختی

پروین جان عزیزکم …. دختر جنبش زنان ایران …..

بسیاری مردان سیاسی حقیقت را می دانستند و من به آن ها  در اوج خشونتی که تحمل می کردی  گفتم شما که حقیقت را می دانید چرا سکوت می کنید.

بعضی می گفتند ما در اختلافات زناشویی دخالت نمی کنیم

بعضی می گفتند ما با فلانی کار سیاسی می کنیم و هیچکس حاضر نشد جناب علیجانی را به چالش بکشد.

همچنان ایشان بود و مصاحبه هایش و به به چه چه هایش و رفتن به شبکه های تلویزیونی مختلف و شعار دادن هایش

و من آماده هجوم ایشان به خودم هستم … هجوم همه مردسالارانی که پشت به پشت هم از هر دسته  و گروه  ایستاده اند تا عریان یا پنهان خشونت تاریخی خود به زنان را زیر لوای  دین یا سکولاریزم یا هر واژه دیگری  پنهان کنند.

مردسالاری واژه هرزه گرد تاریخ که چه بسیاری از زنان درسکوت به پای آن سوختند.»

منبع: مشرق

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه