با سپیدرود ما چه کردند؟

داستان سپیدرود از یکی دو ماه پیش با انتخاب نخستین مدیر خانوم ورزش و جوانان کشور وارد بحران و مرحله تازه‌ای شد. مدیری که با فشار یک نماینده رشت به وزیر ورزش به مسند امور رسید و نخستین مشکل پیش رویش نه عدم اجازه حضورش در ورزشگاه‌های محل برگزاری مسابقات، که آشفتگی وحشتناک سپیدرود بود!

با سپیدرود ما چه کردند؟

به گزارش ۸دی، این روزها شهر رشت در کوران برگزاری مهمترین رویداد جهانی، دلمشغولی مهمتری دارد و همه نگران عزیزدردانه رشتی‌ها هستند؛ البته همه به جز مسئولان ورزش استان! مسئولانی که اکثریت‌شان نه رشتی هستند نه عرق و تعصبی به رشت دارند. مسئولانی که هر از چند گاهی می‌آیند و با تصمیمات مخرب و باری به هر جهت‌شان که تنها و تنها منافع شخصی و صندلی ریاست‌شان را تضمین می‌کند تیشه به ریشه قدیمی‌ترین تیم استان گیلان می‌زنند. از آن مدل تصمیماتی که داماش را به انحلال کشاند و ملوان را به لیگ یک فرستاد.

داستان سپیدرود از یکی دو ماه پیش با انتخاب نخستین مدیر خانوم ورزش و جوانان کشور وارد بحران و مرحله تازه‌ای شد. مدیری که با فشار یک نماینده رشت به وزیر ورزش به مسند امور رسید و نخستین مشکل پیش رویش نه عدم اجازه حضورش در ورزشگاه‌های محل برگزاری مسابقات، که آشفتگی وحشتناک سپیدرود بود!

سپیدرود پس از گذراندن سه چهار سال توفانی که در اوج دعوا و مشکلات مالکیتی موفق شده بود از سطح سه فوتبال ایران به لیگ برتر برسد و خودش را در سطح نخست فوتبال تثبیت کند، نیازمند یک تصمیم عاقلانه، مدبرانه با در نظر گرفتن همه تهدیدها و فرصت‌ها بود تا پس از مدت‌ها آبی خوش از گلوی هواداران پایین برود.

اما از شوربختی سپیدرودی‌ها مدیرکل ورزش استان نه تنها باری از مشکلات رشتی‌ها بر نداشت که چند گره کور و شاید تا مدتها غیر قابل باز کردن بر کلاف سردرگم مشکلات سپیدرود زد تا همه مطمئن شوند که حالا حالاها قرار نیست این رود خروشان سر آرامش بگیرد.

بخشی پس از روی کار آمدن با اعتراضات هوادارانی روبرو شد که به نحوه مدیریت تن‌زاده مالک باشگاه سپیدرود معترض بودند و تقاضای برکناری او را دشتند. اما ایشان به جای بررسی دقیق قرارداد تنظیمی واگذاری باشگاه سپیدرود که توسط مدیریت پیشین به صورتی تقریبا یک‌طرفه به سود تن‎زاده منعقد شده بود، که ببیند چه راهکار‌ قانونی و حقوقی برای حل مشکل این تیم پیدا می‌شود، در یک اقدام عوامگرایانه که بیشتر برای شانه خالی کردن از حل منطقی مشکل و راضی کردن کوتاه‌مدت هواداران بود، اقدام به خلع مالکیت تن‌زاده و واگذار کردن سپیدرود به مومنی مالک پیشین (نایب رییس هیات فوتبال) و سپس انتقال تیم به شخصی گمنام (محمد نوین) نمود.

شتاب‌زدگی خانوم مدیر موجب شد تا ایشان در خلع ید تن‌زاده نه به عدم وجود بند بازپس‌گیری در قرارداد توجه کند و نه عملی شدن بخش زیادی از تعهدات تن‌زاده، نه به نحوه اجرای درست جلسات داوری که در قرارداد وجود داشت دقت کرد که باید نام داوران حقوقی رسما اعلام شود و نه زمان و فرصت داوری بر مبنای قانون آیین دادرسی مدنی موضوع داوری را رعایت کرد و مهم‌تر از همه به جای محول کردن اجرای حکم به دادگستری به یک ابلاغ ساده از دادگاه بسنده کرد و خودش با شتاب و سر خود حکم را اجرا نمود. مجموعه این اشتباهات حقوقی و اداری منجر شد تا پس از شکایت تن‌زاده به دادگستری در همان جلسه نخست دادگاه قاضی به دلیل وجود ده‌ها نقص آشکار رای به توقف اجرای حکم و بررسی مجدد در دادگاه دهد!

از طرف دیگر چون تن‌زاده باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود را در اداره ثبت شرکت‌ها تاسیس کرده بود و پروانه سپیدرود از سوی اداره کل ورزش و جوانان به نام او صادر شده بود، آن اداره در یک تصمیم غلط و غیرمسئولانه، پروانه مالکیت را برای مالک جدید با واژه‌ای من‌درآوردی به نام «سپیدرود گیلان!» صادر نمود تا بزرگترین افتخار سپیدرودی‌ها مبنی بر عدم تغییر نام سپیدرود در تاریخ نیم‌قرنی‌اش را خدشه‌دار کند.

سپیدرودی که هرگز تغییر نام نداشت و نه پسوند به خود گرفته بود و نه پیشوندی به آن تحمیل شده بود، با بی‌تدبیری خانوم مدیر که به جای حل عاقلانه مشکل اقدام به پاک کردن صورت مساله کرده بود، به سپیدرود گیلان تغییر نام یافت!

اما این همه داستان نیست! محمد نوین که باشگاه فعلا به او واگذار شده شخصی غیر بومی است که عرق و تعصبی به سپیدرود ندارد و گفته می‌شود که دارای اعتبار مالی کمی است با چندین فقره چک برگشتی! به نحوی که حاجی‌پور مالک باشگاه داماش حاضر نشد در لیگ دو تیمش را به او بسپارد و حالا باید مسئولان ورزش استان پاسخگو باشند که چگونه است فردی بدون اعتبار و تمکن مالی که صلاحیت تیمداری در لیگ‌ دسته دوم را نداشته می تواند در لیگ برتر تیمداری کند!؟

آیا قرار است فردا روز دوباره هوادار به میدان بیاید تا سپیدرود از شر قرارداد نوین نجات پیدا کند؟ یا آنچه که دوستان می‌گویند صحیح است و همه این دعواها بر سر آن پنج درصد حق انتقالی است که نقدا از خریداران می‌گیرند!؟ همان صد و شصت و خرده‌ای میلیون تومان که تن‌زاده، مقدم‌تر از تمام بدهی‌های سپیدرود نقدا پرداخت کرد و الان هم چک دو سه برابرش را نوین کشیده است!

اینکه مالک جدید از اسکوکیچ، مارکار، مهاجری، کریمی و دست‌نشان به عنوان گزینه حرف می‌زد و در پایان و پس از ناکامی از همه آنها به خدادادی می‌رسد که نه در شهر زادگاهش اعتبار مربیگری دارد و نه در مربیگری تجربه مفیدی و نه …

غیر از این است که از دوران مربیگری خدادداد فقط طنازی‌های لوس و دعوای مالکیتی تا انتهای نابودی کامل ابومسلم و کم‌اطلاعی‌اش در گفتار و علم مربیگری در ذهن اهالی فوتبال به جای ماندن و بس! آیا پس از یک نیم‌فصل ملال‌آور که شاهد دعوای تن‌زاده – کریمی بودیم، حالا باید منتظر بزن‎‌بزن‌های خداداد – نوین باشیم!؟

تا امروز نه اداره کل ورزش و جوانان و نه هیات فوتبال حاضر نشدند مسئولیت واگذاری سپیدرود به تن‌زاده را برعهده بگیرند و با پنهان شدن پشت اعتراضات هواداران، به جای پاسخگو بودن خودشان را مدعی و حق به جانب می‌دانستند، آیا حاضر هستند حداقل این بار مسئولیت این فوج‌فوج اشتباهات فاحش حقوقی و قضایی را برعهده بگیرند، با باز هم می‌خواهند با فرافکنی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند!؟

اینکه نجفی، پورمحسن، تن‌زاده و احتمالا در آینده‌ای نزدیک نوین، خیلی زود راه دادگستری را در پیش گرفتند و چندین پرونده قدیمی و تازه مفتوح شده بر علیه مدیریت ورزش و فوتبال گیلان باز کردند، مقصر هواداران هستند یا سپیدرود؟

اینکه پیش از این، مسعود رهنما ما را از داشتن مدیر بومی پشیمان کرده بود و همین اول کار هم خانم بخشی ما‌ را نسبت به ریاست خانم‌ها بدبین کرده است، احتمالا ایراد از فرستنده است و لطفا به گیرنده‌های خود دست نزنید!

رادنی دیدار

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه