کارمند زن در مقابل چرب زبانی پسر جوان خود را باخت

هنوز هم باورم نمی شود که چگونه در سن ۳۵ سالگی، به راحتی فریب جوانی را خوردم که خود را عاشق و دلباخته من جلوه می داد و این گونه با وعده های پوچ همه دارایی ام را سرقت کرد هنوز هم از این رخداد عجیب در شوک هستم و نمی دانم عاقبت این ماجرا چه خواهد شد!؟

به گزارش ۸دی، دختر ۳۵ ساله در حالی که عنوان می کرد چگونه می توانم با این رفتار احمقانه به چشم های مادر بیمارم نگاه کنم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدرم را از دست داده ام و در کنار مادرم زندگی می کنم مادرم بیمار است و از چند روز قبل پزشکان او را در بیمارستان بستری کرده اند و من هم به عنوان همراه بیمار در کنار مادرم از او مراقبت می کنم روز گذشته وقتی مادرم روی تخت بیمارستان به خواب رفت تصمیم گرفتم برای ساعتی از مرکز درمانی خارج شوم در خیابان بودم که احساس کردم جوانی مرا تعقیب می کند لحظاتی بعد آن جوان به من نزدیک شد و با رفتاری مودبانه وانمود کرد که از من خوشش آمده است و قصد ازدواج با من را دارد و برای اثبات گفته هایش مدام قسم می خورد.

من هم که به قسم اعتقاد زیادی دارم و از سوی دیگر هم فکر می کردم سن ازدواجم بالا رفته است و شاید خواستگار زیادی نداشته باشم حرف هایش را قبول کردم او با اصرار زیاد ادعا کرد آن قدر مرا دوست دارد که نمی تواند بدون پاسخ مثبت من به خانه اش برگردد، او می گفت اگر مرا از دست بدهد سلامتی اش به خطر می افتد در همین حال از من تقاضا کرد برای آشنایی بیشتر و صحبت درباره آینده به یک رستوران برویم من که از حرف های او غافلگیر و هیجان زده شده بودم با خوشحالی پیشنهادش را قبول کردم و وارد یک رستوران در همان نزدیکی شدیم او ابتدا از شغل و درآمدم پرسید که گفتم من در یک هتل کار می کنم و مخارج زندگی و مادر بیمارم را می پردازم آن جوان که هنوز نام واقعی اش را هم نمی دانم در حالی که خود را دلسوز من نشان می داد عنوان کرد که می خواهد به خاطر این آشنایی و کمک به مادرزن آینده اش و برای تامین مخارج بیمارستان چند میلیون تومان به حسابم واریز کند او با این بهانه دو کارت عابر بانک مرا گرفت و به سمت بانکی که در نزدیکی رستوران بود حرکت کرد.

وقتی که نگران شدم و با شماره تلفن همراهی که به من داده بود تماس گرفتم گفت تا دقایقی دیگر نزد من باز خواهد گشت چند دقیقه بعد او کارت ها را به من بازگرداند و گفت: فردا برای دیدار مادرم به بیمارستان می آید اما من وقتی حسابم را بررسی کردم دیدم تمام دارایی ام را که دو میلیون تومان بود از دست داده ام وقتی دوباره با همان شماره تماس گرفتم او گفت: برای گرفتن پول ها باید به خانه اش بروم، تازه فهمیدم که او نقشه شومی در سر دارد، حالا هم نمی دانم با این حماقت چه کنم؟..

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه