پیروی از دستورات شفابخش امام ضامن سعادت ملت؛

امام خمینی بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز زنده است/ بزرگ مردی که جامعه را به سمت آرمان ها برد

به یقین می توان گفت تنها راه سعادت این ملت پیروی از دستورات شفابخش امام بزرگوار بوده و ملت ایران جز این راه دیگری برای پیشرفت و اعتلا ندارد.

امام خمینی بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز زنده است/ بزرگ مردی که جامعه را به سمت آرمان ها برد

به گزارش ۸دی، امام خمینی(ره) شخصیتی است که هنوز بعد از ۲۹ سال از ارتحالش بزرگی و عظمتش احساس می شود، پیر جماران در اوج قله فقاهت و اسلام شناسی قرار داشت و علاوه بر مرجعیت ید طولایی هم در فلسفه، عرفان و کلام داشت، این ها تنها گوشه ای از عظمت خمینی کبیر بود و او شخصیتی قاطع، مبارز، زاهد و شجاع داشت و خود را وقف اهداف الهی کرده و دنیا برایش هیچ اهمیتی نداشت، این گونه زهد و بی رغبتی به دنیا تنها در انبیا و ائمه و بزرگ مرد تاریخ امیرالمومنین علی( ع) دیده می شود و امام خمینی به واقع سیره علوی را در خود نهادینه کرده و این گونه به دنیا بی رغبت بود.

علاوه بر این موارد حضرت امام روشی نو در زمامداری را برپایه فقه تشیع پایگذاری کرد که به حقیقت مدرن ترین حکومت اسلامی بوده و می تواند تمدنی جدید را در دنیا بنا نهد.

معنویت به نظر امام (ره) به مملکت درونی افراد منحصر نیست، و چنان نیست که قوای درونی افراد را به اعتدال و سلامت رهنمون شود، بلکه فراتر از آن، نسیم معنویت باید در تمام زوایای اجتماعی بوزد و برای این منظور لازم است تا «تبلیغ » اصول اسلامی به صورت نهادی در درون جامعه اسلامی دنبال شود و در ضمن، فرهنگ دعوت به «ارزش های متعالی اسلامی » در میان کلیه آحاد اجتماعی جاری و حاکم شود . به همین خاطر امام خمینی (ره) نخست رو به عموم مردم نموده، وظیفه الهی آنان را تبیین می نمایند و سپس مؤسسات مختلف تربیتی را – تک تک – مورد خطاب قرار داده رسالتشان را یادآور می شوند .

امام (رحمت الله علیه) که خود درحقیقت پرچم دار بزرگ عصر جدیدی در زندگی بشر است ضمن ابراز تعجب از غفلت علمای بلاد اسلامی‌از رسالت تاریخی خود باتصریح به آغاز عصر بشریت تشنه معنویت، گرایش جوامع بشری به ارزش‌‌‌‌‌های وحی و عطش ملت‌ها به دین معنویت را‌، از ویژهگی‌‌‌‌‌های این عصر ذکر نموده می‌فرماید :«..تعجب است که چگونه بسیاری از علما و روحانیون کشورها و بلاد اسلامی‌از عظیم و رسالت الهی و تاریخی خود در «این عصر » که بشریت تشنه معنویت واحکام نورانی اسلام است غافلند « و عطش ملت‌ها را درک نمی‌کنند » واز التهاب و گرایش جوامع بشری به ارزش‌‌‌‌‌های وحی بی خبرند و قدرت ونفوذ معنوی خود را دست کم گرفته‌اند.»

 

نهضت ایـران در دو فصل به مسئله عاشورا گره خورد

امــام (ره) در دوفصل مسئلــه نهضت را بـــه مسئله عـــاشـــورا گـــره زدند، یکی در فصل اول نهضت- یعنی روزهای محــرم سال۴۲ – کــه تریبون بیــان مسائل نهضت حسینیه هــا و مجالس و روضه خوانی و هیئت سینه زنی و روضه ی روضه خوان ها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگــــری فصل آخــــر نهضت یعنی محـــرم ســـال ۵۷ بود که امـــام (رحمت الله علیه) اعلام فرمودند:

(( ماه محرم گرامی و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس به پا کنند.)) ایشان عنــوان این مــاه را مـــاه پیروزی خون بر شمشیــرقرار دادند و مجدداً همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد، یعنی ما برای نهضت که روح و جهت حسینی داشت با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امــــام حسیــــن(علیه السلام) گره خورد.

امام (ره) با ظرافت، آن تصور غلط روشنفکر مابانه قبل از پیروزی انقلاب را که در برهه ای از زمـــان رایج بود، از بین بردند. ایشــان جهت گیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهت گیری عاطفی در قضیه ی عاشورا پیوند و گره زدند و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این یک کار زائد و تجملاتی قدیمی و منسوخ درجامعه ما نیست.

 

عظمت مستضعفین یکی از مهمترین اهداف امام

انقلاب اسلامی را باید از زمره معدود انقلابهایی دانست که از بطن و متن جامعه برخاسته است چنانکه تمام مجاهدان و مبارزان این انقلاب از اقشار میانه و فرودستی بودند که در مناسبات قدرت حاکم به هیچ گرفته می شدند و به زعم فرادستان! جماعتی عوام و بی خبر بودند که تنها یک دلمشغولی داشتند؛ نان شب. جماعتی که توسط قدرتمندان متکبر، فرودست و ضعیف به شمار می آمدند و جز به عنوان ابزاری برای نیل به مقاصد فریبنده حاکمان یا به مثابه اشیائی تزئینی که ویترین حکومت را در چشم ناظران، حکومتی متکی به مردم نشان دهند هیچ نقش و جایگاهی نداشتند.

امام خمینی(س) به عنوان رهبر بزرگ انقلاب اسلامی افزون برآن که خود متعلق به همه اقشار بود هماره این گروه از مردمان را با نگاهی مملو از ایمان، احترام، عشق و عظمت می نگریست و نقش بی بدیل آنان را در شکل گیری انقلاب اسلامی به درستی شناخته و آنان را صاحبان حقیقی و ولّی نعمت حاکمان اسلامی بر می شمردند.

از نگاه امام خمینی(س) مستضعفین کسانی هستند که به رغم برخورداری از قدرتهای بزرگ معنوی وتوانمندی های عظیم اجتماعی، همواره از سوی صاحبان قدرت های سیاسی و اقتصادی ضعیف و بی مقدار تلقی شده اند و به این سبب دستخوش ظلم و جور و تجاوز و تعدی مستکبرین قرارگرفته اند. همانطور که واژه مستکبر از نگاه امام، در مصادیقی چون حاکمان قدرتمدار و صاحب منصبان زورگو و زرمندان متبختر منحصر نمی شود. استکبار در منظر امام خمینی(س) حقیقتی جز خودبرتربینی و تجاوز و تعدی به دیگران به دلیل حقیر شمردن آنان ندارد. از منظر ایشان استکبار مستکبرین عامل پیدایش استضعاف در جامعه بشری است چه این که نگاه استکباری خواه از سوی شخصی حقیقی باشد یا یک شخصیت حقوقی و گستره چنین نگاه و رفتاری جامعه بشر باشد یا تعداد معدودی از مردمان، به هر روی منجر به ضعیف شمردن و حقیر دانستن قدرت، توان و جایگاه فردی و اجتماعی دیگران می شود و به مستکبر مجال می دهد تا هر نوع ظلم و ستمی را در حق آنان که ضعیف می پندارد روا داشته و حقوقشان را در پی دستیابی به منافع خویش نادیده انگارد.

با توجه به آنچه گذشت روشن می شود که استکبار و استضعاف در نگاه امام خمینی(س) بیش از آن که به عنوان یک اصطلاح در گفتمان سیاسی ایشان به کار گرفته شود دقیقا به معنای عمیق اخلاقی و تربیتی و مطابق با منظومه ارزشی تعالیم اسلامی به کار رفته است.

 

اسلام پیام رهایی مستضعفین

اگر چه بر مبنای مفهومی که امام خمینی(س) از مستضعفین اراده می کنند، مستضعفان مردمانی صاحب قدرت بزرگ ایمان و توان عظیم اجتماعی هستند اما هماره آفت بزرگ دیگری آنها را تهدید کرده و گاه به ضعف و خمودی کشیده است. این آفت بزرگ که عبارتست از خود فراموشی و غفلت از توانائی های عظیم و ایمان راسخ و هویت ارزشمند خویش، همان سمّ کشنده ای است که مستکبران عالم می کوشند تا با توسل به ظلم و جور به کام مردمان مستضعف بریزند.

مردمانی که تحت تأثیر نگاه خفت آفرین مستکبران، خویشتن را ضعیف و ناچیز و ناتوان تلقی کنند چاره را جز زندگی در سیطره زورگویی ها و تجاوزات مستکبرین نخواهند دید و با گراییدن به ضعف روز افزون و تن داده به خفت ناشی از آن، بهترین شکار برای درندگان مستکبر خواهند بود. جامعه مستضعفی که استضعاف خویش را به عنوان یک واقعیت غیر قابل تغییر بپذیرد در حقیقت پذیرفته است که در اوج توانمندی تن به ظلم دهد و لباس حقارت را با دست خویش بر اندامش بپوشاند.

اسلام به عنوان آخرین رهآورد وحی کوشیده است تا این غفلت ذلت آفرین را به هوشیاری عزّتمندانه مبدل کند و با توسل به ایمان به خدای بزرگ و یاری او، مستضعفان را به قیام در برابر ظلم و استکبار فراخوانده و حقوق تضییع شده و جایگاه اجتماعی به چپاول رفته آنها را به ایشان بازگرداند.

«اسلام برای همین مقصد آمده است و تعلیمات اسلام برای همین معناست که مستکبری در زمین نباشد و نتوانند مستکبرین مستضعفین را استعمار و استثمار کنند. ما به تَبَع تعالیم عالیه قرآن و آنچه از اسلام و سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین به دست آوردیم و از سیره انبیا- چنانچه در قرآن نقل می‏فرماید- به دست آوردیم، آن است که مستضعفین با هم مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره [انقلاب] کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند» [صحیفه امام، ج‏۷، ص۱۱۷]

نمی توان این حقیقت را کتمان یا انکار کرد که دو قطب استثمارگر زر و زور برای ماندن و بهره بردن از آنچه در اختیار دارند مشتاق آنند که مردمان را از حوزه تأثیر گذاری واقعی بر شئون متفاوت زندگی خویش دور کرده و از آنها جماعتی بسازند که سرسپرده مراکز قدرت و ثروت باشند و صلاح خویش را جز آنچه به سرانگشت مصلحت اصحاب ثروت و قدرت بدان اشارت می شود، نبینند و بدینسان در خدمت ثبات منافع آنها قرار گیرند. اسلام با تأکید بر این هویت فراموش شده می کوشد تا اسباب خودباوری و خود اتکایی را برای چنین مردمانی فراهم آورده و آنان را از آسیبهای بزرگ آفت پیش گفته برهاند.

راز همراهی مستضعفان و محرومان جوامع با ندای رهایی بخش حرکتهای الهی و اسلامی را می باید در دو عنصر ایمان به خدای بزرگ و رهایی ازتعلقات دنیا جستجو کرد. بی تردید آنان که به خدا و حقیقت اسلام ایمان راسختری دارند و دل در گرو ارزشهای متعالی انسانی و الهی چون آزادی و استقلال بسته اند در مبارزه با استثمار و استعمار و استکبار پیشتاز خواهند بود.  مردمان دنیا خواه و بی باوران سست عنصر، در نخستین گام به منافع و سود و زیان مادی خود نظر می دوزند و چون آنها را در مخاطره ببینند نشستن را بر قیام و مدارا کردن با ظالمان را بر شوریدن بر علیه ظلم ترجیح می دهند.

امام خمینی(س) جماعت محروم و مستضعف را نقش آفرینان اصلی انقلاب اسلامی و صاحبان حقیقی انقلاب و ولی نعمتان راستین جمهوری اسلامی می دانستند و خدمت به آنان را نخستین و مهمترین وظیفه دولتهای اسلامی بر می شمردند.  ایشان مسئولین را به حمایت کامل از مستضعفین و محرومان جامعه دستور داده و نسبت به تغییر استراتژی حکومت به سوی بذل توجه اصیل به اصحاب سرمایه و قدرت و بی توجهی در خصوص خدمت رسانی به محرومین و اقشار مستضعف هشدار می دادند.

« خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست» [صحیفه امام،ج‏۲۰، ص۳۴۱]

ایشان مسئولین و مقامات کشوری و لشگری را مرهون ایثارها و نثارهای اقشار مستضعف جامعه می دانستند و وظیفه همگان را  ارائه خدمت به آنها می دانست و آنان را به این مهم توصیه می کردند. ایشان درباره ضرورت ارتباط مسئولین با مردم به ویژه مستضعفان چنین فرمودند:

«همه مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه‏ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، و در کنار مستمندان و پابرهنه‏ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگی است که نصیب اولیا شده» [صحیفه امام،ج‏۲۰، ص۳۴۱]

امروز بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز به آرمانهای امام نرسیده ایم ولی انصافا حرکت به سوی آرمانها در جریان بوده و بسیاری از مستضعفان که در زمان قبل از انقلاب نمی توانستند به هیچ وجه به درجات بالای اجتماعی برسند امروز درجات بالایی دارند، بسیاری از متخصصان و مسئولان کشور از روستاها برخاسته اند که این نشان از بالا رفتن کیفیت زندگی در شهرستان های ایران دارد، باید قبول کرد که در ایران تبعیض و فساد وجود دارد ولی مطالبه ساختار حکومت و کل جامعه اصلاح وضع موجود بوده و این نگاه حرکت به سوی آرمان را تضمین می کند. اما در آخر باید گفت تنها راه سعادت این ملت پیروی از دستورات شفابخش امام بزرگوار بوده و ملت ایران جز این راه، راه دیگری برای پیشرفت و اعتلا ندارد.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه