در «طبقه حساس» به چه چیزی می‌خندیم: غیرت، حجاب، خانه‌داری و یکسری چیزهای بی‌ارزش دیگر!

انتخاب موقعیت اصلی فیلم یعنی دفن شدن یک مرد غریبه در طبقه بالای قبر یک زن، که از قضا شوهری غیرتی دارد، خود بخود تعجب برانگیز است.

در «طبقه حساس» به چه چیزی می‌خندیم: غیرت، حجاب، خانه‌داری و یکسری چیزهای بی‌ارزش دیگر!

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از رجانیوز،  نمایش جدیدترین اثر کمال تبریزی در جشنواره فیلم فجر با انتقادات و تذکراتی همراه شد. جدای از نقدهای فرمی و محتوایی معمول که «طبقه حساس» را نشانه رفت، سازمان تبلیغات اسلامی بعنوان یکی از سرمایه‌گذاران این فیلم مورد انتقاد قرار گرفت و البته هیچ لازم ندید که به چرایی خرج شدن بودجه تبلییغ اسلام به پای یک فیلم مسخره کننده شعائر اسلامی پاسخ دهد! و این چیز جدیدی نبود. اما گذشته از این مسائل، شاید بد نباشد از منظری دیگر به این فیلم نگاه کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که اساساً موقعیت‌های طنز این فیلم بر چه پایه‌هایی استوار است یا به زبان ساده‌تر مخاطب هنگام دیدن این فیلم به چه چیزی می‌خندد؟ شاید پاسخ دادن به این سوال باعث شود که مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی فکری هم برای پاسخ دادن به سوال قبلی کنند.

یک مرد غیرتی مشمئز کننده!

حاج آقای کمالی با بازی رضا عطاران شخصیت مرکزی طبقه حساس است و البته بیشترین بار طنز فیلم را هم به دوش کشیده است. او مردی‌ست با حول و حوش پنجاه سال سن که ظاهراً یک حاجی بازاری متشرع است. مراسم خاکسپاری همسرش را برای رسیدن به کار و بارهایش زودتر تمام می‌کند. در مراسم ختم او با دوستانش بر سر یک شوخی جنسی قاه‌قاه می‌خندد. در حالی که خود را داغدار او نشان می‌دهد، بلیط سفر به چینش را اوکی کرده است. ایرادگیر است و گریه دخترهایش را سر طعم و پخت غذا درآورده است. در اواسط فیلم می‌بینیم که از دادن رشوه هم ابایی ندارد و به آدمهای «کلفت» مملکت هم وصل است! و حتی برای انتقام گرفتن از مرده‌ای که در قبر بالای قبر زنش دفن شده، به همسر او که تازه چند روز است بی‌شوهر شده پیشنهاد صیغه شدن می‌دهد!

اما همه این ریزه‌کاری‌ها در برابر اصلی‌ترین خصوصیت او رنگی ندارد: او یک مرد غیرتی است؛ خیلی غیرتی! و از پایبندی به همه دستورات دین ما فقط التزام شدید او به همین غیرتی بودن را می‌بینیم و حرکت مضحک دستش برای اینکه به زن یا دخترانش یادآوری کند موهایشان را بگذارند داخل!

انتخاب موقعیت اصلی فیلم یعنی دفن شدن یک مرد غریبه در طبقه بالای قبر یک زن، که از قضا شوهری غیرتی دارد، خود بخود تعجب برانگیز است. اینکه  فیلمساز برای به تصویر کشیدن موقعیت بروز غیرت یک مرد متشرع چنین موقعیتی را انتخاب می‌کند، به خودی خود نشان از نوع نگاه او به این مسئله دارد. حالا بگذریم که این مرد غیرتی چه خصوصیات مشمئز کننده دیگری مانند آنچه در بالا گفته شد هم دارد (مثل دو رو بودن، اهل رشوه بودن، اهل پارتی بازی بودن، بداخلاق بودن و…).

116419

تصویری که ما از یک مرد غیرتی در فیلم می‌بینیم همین است و هیچ وزنه متعادل کننده دیگری که این تصویر را تصحیح کند وجود ندارد، الا یک روحانی که البته درباره آن هم مجزا صحبت خواهیم کرد.

نکته دیگر آنکه ما در یک سوم پایانی فیلم متوجه می‌شویم که کمالی اصلاً نگران قسمت شرعی قضیه نیست. چراکه وقتی روحانی فیلم برای او توضیح می‌دهد و او قبول می‌کند که از نظر شرعی مشکلی وجود ندارد، اعلام می‌کند که نگران حرف مردم است. و از اینجا به بعد فیلم او با کارهایی مثل طلاق دادن زن فوت شده، یا پاک کردن اسم خود از روی سنگ قبر او، در واقع در تلاش برای بستن دهان مردم است، گویا که غیرتی بودن او (یا کلاً غیرت داشتن) نه یک امکر شرعی که یک موضوع من درآوردی اجتماعی است. برای قبول کردن این مهم بد نیست یک جمله را که نویسنده فیلمنامه در یکی از گفتگوهایش گفته است با هم بخوانیم:

قاسم خوانی: «از نظر نگاه اجتماعی هم، این شوخی با بعضی از سنت‌های من درآوردی که به اشتباه ارزش خوانده می‌شوند، خیلی برایم جذاب بود.»

ما در این فیلم تنها یک تصویر از غیرت می‌بینیم و آن جدای از موقعیت اصلی، چیزهایی مثل حساسیت برای درج نشدن اسم زن روی سنگ قبر (فوق فوقش زن می‌توان هویت در پرانتز داشته باشد چراکه اسم شوهر اصل است!) و… است.

تذکر به رعایت حجاب یا کرم داشتن؟!

یکی دیگر از چیزهایی که تماشاچی به آن می‌خندد، حجاب است. مرد غیرتی با خصوصیات بالا، حساسیت عجیبی دارد که موهای همسر و دخترانش بیرون نباشد. تعریف او از حجاب هم بیرون نبودن همین چند تار موست وگرنه کاری به مانتوی کوتاه آنها ندارد. نوع حرکتی هم که او برای تذکر دادن به آنها انجام می‌دهد مضحک و خنده دار است و یکی از موقعیت‌هایی که تماشاچی می‌خندد همین موقع است.

116422

یکی از دامادهای او هم که هرازگاهی به همسرش(دختر مرد) درباره بیرون بودن مو تذکر می‌دهد در واقع برای چاپلوسی پیش پدر زن است وگرنه خود اعتقادی به این قضیه ندارد. یکجا او رسماً به این نیت قلبی خود اعتراف می‌کند و از همسرش جواب می‌شنود که خیلی هم به حاج آقا ربطی نداره و «کرم از خودته»!

مرد غیرتی داستان حتی در خوابی هم که از بهشت می‌بیند دست از تذکر دادن به همسر مرحومه‌اش بر نمی‌دارد و البته از او جواب می‌شنود که اینجا فرق داره، یعنی اگر مو بیرون باشد اشکالی ندارد.

به هر حال تذکرات مداوم مردهای داستان به زنان فیلم برای حفظ حجاب یکی از موقعیتهایی است که فیلمساز تماشاچی را می‌خنداند.

تو فقط یک دستکش ظرفشویی هستی!

فیلم با مرگ زن حاج آقا آغاز می‌شود. زنی که در آخرین لحظه زندگی تمام توانش را جمع می‌کند تا دستی که در دستکش ظرفشویی است را بالا بیاورد و شعله اجاق را خاموش کند تا غذا نسوزد! و این دستکش ظرفشویی همیشه در دست زن است، حتی در بهشت! و حاج آقا وقتی قرار است با دیدن چیزی به یاد زنش بیفتد همین دستکش ظرفشویی را درون آب می‌بیند.

اینکه یک دستکش ظرفشویی نماد یک زن خانه‌دار باشد به اندازه کافی گویای پیام مورد نظر فیلمساز هست و نیاز به توضیح ندارد. زنی که در بهشت لباس فاخر به تن دارد ولی هنوز دستکش ظرفشویی را در نیاورده و….، یکی دیگر از موقعیت‌های طنز فیلم است تا تماشاچی‌ها با راهنمایی فیلمساز به خانه‌داری و زن‌های خانه‌دار بخندند.

روحانی باید کارگر باشد

آیا روحانی فیلم وزنه تعادل است؟ آیا او انگ ضد غیرت وضد ارزش بودن فیلم را پاک می‌کند؟ اولاً توجه به حضور این روحانی (چه از نظر زمان و چه از نظر تاثیر) نشان می‌دهد که اینگونه نیست. یعنی تاثیری که طنازی‌های رضا عطاران در طول فیلم بر مخاطب گذاشته است، بعید است که با چند دقیقه حضور خنثی و شل و ول شخصیت روحانی(با بازی محمدرضا فروتن) جبران شود.

نکته دوم خود شخصیت روحانی است که مثل برخی آثار دیگر کمال تبریزی و سایر سینماگران تصویر دیگری از روحانی ارائه می‌کند. از نظر این افراد روحانی خوب کسی است که کار کند و کار از نظر فیلمساز چیزی جز تبلیغ و منبر رفتن و پاسخ به سوالات شرعی و… است. از نظر فیلمساز روحانی خوب باید کار کند یعنی باید کارگری کند! مثل اینجا که روحانی فیلم مشغول رنگ زدن و… است وگرنه روحانی مفت‌خور است! در طبقه حساس شخصیت روحانی چنین خصوصیتی دارد و البته سوار موتور هم می‌شود، یعنی خودروی شخصی ندارد و… .

البته این نوع پرداختن به ارزشها و نتیجه عکس گرفتن چیز جدیدی نیست. برای مثال در فیلم گشت ارشاد هم بااینکه شخصیت‌های اصلی نه بسیجی هستند و نه از کارکنان نیروی انتظامی ولی نتیجه تلاش فیلمساز آیا چیزی نیشخند زدن مخاطب به بسیج و بسیجی و ارزشهای آن است؟!

جدای از اینها باز هم خواندن بخش دیگری از گفتگوی دیگری از نویسنده فیلمنامه نشان خواهد داد که آیا حضور این روحانی در فیلم اصلاً به قصد خنثی کردن اثر شخصیت کمالی بوده است یا نه:

قاسم خوانی: «پیشنهاد آقای تبریزی بود که نقش روحانی همان رضا مارمولک باشد و خواستیم برای او هم نقش را بازنویسی کنیم، چون شخصیت کمالی مهاجم بود و رویارویی او با رضا مارمولک که مهاجم‌تر از اوست، جذاب می‌شد، اما آقای پرستویی تمایل به این کار نداشت و می‌خواست خاطره خوب رضا مارمولک به همان شکل باقی بماند.»

حالا بگذریم از اینکه روحانی فیلم هم این حساسیت آقای کمالی را پای «غیرتمندی» او می‌گذارد.

از سایر کنایه‌های فیلم مثل بوسنی هرزگوین و اینکه بهشت موعود امثال کمالی تصویری چینی دارد و… می‌گذریم اما باید اعتراف کنیم طبقه حساس فیلم خنده‌داری است. مخاطب بارها قهقهه می‌زند اما نه فقط به بازی درخشان رضا عطاران و یا موقعیت‌های طنز فیلم، بلکه به ریش همه آنهایی که فکر می‌کنند سازمان تبلیغات اسلامی باید اسلام را تبلیغ کند یا اگر نکرد لااقل علیه شعائرش فیلم نسازد. آقایان لااقل صفایی به ریش‌های خودتان بدهید!

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه