«پایتخت ۵»؛ خوش ساخت و بد معنا!

سینماپرس: وقتی بدترین تصویر از ایران و ایرانی در پر بیننده‌ترین سریال سال و در بهترین وقت سال! از شبکه اصلی تلویزیون کشور پخش می‌شود، یعنی حالا حالا ها باید بدویم تا به فهمی درست از سینمای استراتژیک برسیم! به راستی کدام خارجی است که با دیدن سریال پایتخت دلش بخواهد حتی یک روز در میان ما زندگی کند؟

«پایتخت ۵»؛ خوش ساخت و بد معنا!

به گزارش ۸دی، یکی از ملاک‌های خرید سریال و یا فیلم از هر کشوری، میزان موفقیت یا فروش بالای آن اثر در کشور سازنده است. با این تعریف، سریال پایتخت به عنوان پر بیننده‌ترین سریال تاریخ سینمای ایران، قابلیت فروش و نمایش در سایر کشورها را دارد.

اما بیننده خارجی پس از مشاهده تنها دو قسمت اول این سریال چه چیزهای جذابی از ایران و ایرانی می‌فهمد!

۱. در نخستین بخش سریال تا سقوط خودروی ارسطو در رودخانه، یک انطباق قرار داده شده است. جنجال و بگو مگوهای داخل خودرو با صدای گاو! پخش ده بار صدای گاو لابلای سخنان بی منطق و چرت و پرت نه سرنشین خودرو، یک معنای زشت را به فکر متبادر می‌کند. ما در میان یک مشت گاو زندگی می‌کنیم! و برای بیننده بین‌المللی این تداعی ایجاد می شود که ایرانیان مشتی گاو هستند!

۲. انسان‌های سریال مشتی احمق‌اند! از کودکی که به چوب توالت دست می‌زند تا پیرمردی که باید هر آن مراقبش بود! در این میان نادان‌ترین فرد، اتفاقاً عقل کل این جامعه است، نقی معمولی! به راستی انسان طراز این جامعه کیست؟ واقعا در علی آباد انسان عاقلی یافت نمی‌شود و در نمایی کلی‌تر هیچ انسان عاقلی در ایران نیست؟

۳. دروغ مثل همیشه ابزار اصلی آدم‌های سریال است، مشتی دروغگو! از مادری که پول را پنهانی سرمایه‌گذاری می‌کند تا فرزندی که سیگار را، تا فاتحه‌خوانی که هنوز به درون مسجد نرفته باز می‌گردد در حالی که سه بار فاتحه خوانده، تا خانواده‌ای که دسته جمعی دروغ می‌گویند برای ندیدن میهمان! چه ایرانیان دروغگویی!

۴. ارسطویی که کسی به او زن نمی‌داد، اکنون حرمسرایی دارد و …

۵. و همکارانش همه معتاد! و یکی هم نظرباز! چه ایرانیان دوست داشتنی‌ای!

۶.ایرانیانی عصبانی همچون نقی و ارسطو که کل‌کل‌هایشان اعصاب انسان را خورد می‌کند، تا رحمتی که به خاطر ندادن ماشین، گوشی را قطع می‌کند، تا مشتری سلمانی که جنجالی به خاطر هیچ ایجاد می‌کند.

۷. ایرانیانی دورو و منافق و نان به نرخ روز خور! همچون رحمت و مادر ارسطو که پشت تلفن بدترین توهین‌ها را به نقی و خانواده‌اش در خودرو می‌کنند و وقتی متوجه می‌شود که صدایشان را همه شنیده‌اند به راحتی سخنشان را تغییر می‌دهند!

۸. فضولی از کودکی درون خانواده‌های ایرانی وجود دارد، همچون کودکی که اخبار دعوای برادر با مادر را درون خانه به زن دایی می دهد تا فال گوش ایستادن همان کودک در میان صحبت‌های مادر و زن دایی و تا ترس از پخش شدن کلیپ دعوای جدید ارسطو و نقی در مسجد سالگرد بهبود و انتشار گسترده آن به دست ایرانیانی که آبروی افراد برایشان مهم نیست!

۹. خودخواهی نقی در شلیک به چراغ روشنایی معبر عمومی، نمادی است از خودخواهی ما ایرانیان!

۱۰. و صدها ایراد و اشکال دیگر!

شاید اگر از جوانان این مرز و بوم بپرسید که دوست دارید در هند زندگی کنید یا در آمریکا، در کسری از ثانیه دومی را انتخاب می‌کنند. این انتخاب یک دلیل دارد، سینمای هالیوود و سینمای بالیوود… در اولی سنگ فرش هر خیابان از طلاست! و در دومی گدایی، دزدی و بدبختی از سر و روی جامعه هند می‌بارد. این تفاوت ساده یک سینمای استراتژیک با یک سینمای هرهری مسلک است.

طراز سینمای امروز ایران، هرهری مسلک‌هایی مثل محسن تنابنده و سیروس مقدم تا مانی حقیقی و اصغر فرهادی، تا فرزاد حسنی و آزاده نامداری است!

حاصل این که وقتی بدترین تصویر از ایران و ایرانی در پر بیننده‌ترین سریال سال و در بهترین وقت سال! از شبکه اصلی تلویزیون کشور پخش می‌شود، یعنی حالا حالا ها باید بدویم تا به فهمی درست از سینمای استراتژیک برسیم!

به راستی کدام خارجی است که با دیدن سریال پایتخت دلش بخواهد حتی یک روز در میان ما زندگی کند؟ بیچاره سازمان گردشگردی که سعی باطلی می‌کند در جذب توریست برای درآمدزایی!

منبع: سینما انقلاب

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه