بمناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا (س):

از فضیلت های دختر پیامبر تا سیره سیاسی بانوی بی نشان / فاطمه؛ مادر تمام خوبی هاست

قلم در وصف صدیقه کبری نمی تواند بار امانت را به دوش بکشد و فاطمه را همانگونه که هست معرفی نماید، اما نگارنده در حد توان خود تنها تیتروار به چند فضیلت زهرای مرضیه (س) می پردازد.

از فضیلت های دختر پیامبر تا سیره سیاسی بانوی بی نشان / فاطمه؛ مادر تمام خوبی هاست

به گزارش خبرنگار ۸دی، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بزرگ زنی است که نمی توان در یک گزارش به بیان کرامات او پرداخت و قلم در وصف صدیقه کبری نمی تواند بار امانت را به دوش بکشد و فاطمه را همانگونه که هست معرفی نماید، اما نگارنده در حد توان خود تنها تیتروار به چند فضیلت زهرای مرضیه روحی فداک می پردازد.

علامه امینی در وصف حضرت می فرمایند: نام گذاری حضرت زهرا (علیهاالسّلام) از طرف خداوند متعال می باشد، همانند اسم گذاری محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی، حسن و حسین (علیهم السّلام) و همین مطلب دلالت دارد بر اینکه این پنج نفر، در برابر پروردگار از خود هیچ گونه اختیاری ندارند و تمام امورشان حتّی انتخاب نامشان، مربوط به خدای متعالی بوده و به کسی در مورد آنان اجازه ی دخالت داده نشده است.

انبیا به حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) و نام های او توسّل کرده اند، همان گونه که به وجود و نام پدر، همسر و فرزندان ایشان توسّل نموده اند. تمسّک به اوست که وسیله ی نجات انبیا، اوصیا و سایر افراد بشر از مشکلات بوده است. اشتراک حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) با پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و حسنین (علیهم السّلام) در مقام عصمت و طهارت، یکی از مناقب دیگر اوست. او نیز عصمت الله و مورد خطاب «آیه ی تطهیر» می باشد.

آن امانتی که از جانب خدای تعالی بر آسمان ها، زمین و کوه ها عرضه شد و آنها زیر بار آن امانت وزین و مسئولیّت سنگین نرفته و از قبولش امتناع نمودند؛ ولی بشر آن را پذیرا شد، همانا ولایت پنج تن (علیهم السّلام) بوده است و وجود مقدّس حضرت زهرا (علیهاالسّلام) جزو امانت معروضه می باشد.

محدّثه بودن حضرت فاطمه (علیهاالسّلام)، به این معنی که فرشتگان با او سخن می گفتند و این مقام از شئون امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و یازده اولاد معصوم اوست و با وجود اینکه حضرت زهرا (علیهاالسّلام) منصب امامت نداشت، هم صحبت ملائکه بوده است. چنان که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و یازده اولادش (علیهم السّلام) مژده ی رستگاری داده است، در موارد بسیار به شیعیان و محبّان حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) نیز بشارت نجات و رهایی از عذاب داده است و این خود، از شئون مخصوص صاحبان ولایت است.

حضرت صدّیقه ی زهرا (علیهاالسّلام) نیز، همانند امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و فرزندان معصومش (علیهم السّلام) در هنگام ولادت، لب به شهادتین گشوده است و این خود از شئون مخصوص صاحبان ولایت است. اشتراک فاطمه (علیهاالسّلام) با پدر، همسر و فرزندانش در علم به آنچه در گذشته واقع شده است و آنچه که در آینده به وقوع خواهد پیوست و آنچه تا روز قیامت واقع شدنی نیست و این دانش نیز مخصوص اولیای خداست و دارا بودن چنین علمی از نشانه های مقام ولایت است.

هنگام ولادت فاطمه (علیهاالسّلام) نور او تمام خانه های «مکّه» شرق و غرب را فرا گرفت؛ چنان که در تولّد پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز تمام جهان از نور مبارکش روشن شد، گویی با نورافشانی این موجود مقدّس، خدای تعالی به اهل آسمان و زمین به فرشتگان و تمام مخلوقات اعلام می فرماید: «اینک تولّد یافت آن بشری که نور جهانیان از اوست و سبب خلقت عالمیان و علّت آفرینش تمام مخلوقات بوده است.» در آن هنگام که حضرت زهرا (علیهاالسّلام) از حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) ولادت یافت، فرشتگان میلاد او را به یکدیگر بشارت می دادند و تهنیت می گفتند؛ چنان که تولّد پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه ی اطهار (علیهم السّلام) نیز ملائکه، مقدم مبارکشان را به یکدیگر مژده می دادند.

حبّ فاطمه، همانند حبّ همسر و فرزندانش بر همگان واجب است، حتّی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اشتراک حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) یکی از افرادی است که آیه ی مباهله در شأن آنها نازل شده است و آن وجود مقدّس، بین چهار معصوم (علیهم السّلام) قرار گرفته است؛ یعنی بین محمّد و انفسنا(علی) و ابنائنا(حسن و حسین (علیهم السّلام))حضرت زهرا (علیهاالسّلام) و هم ردیف و هم درجه بودن اوست، با پدر و همسر و فرزندانش در قبّه الوسیله یا درجه الوسیله بهشت.

سنّی و شیعه در این موضوع متّفق القول و هم عقیده هستند که احکامی که در اسلام در مورد محبّت یا عداوت، صلح یا جنگ، دشنام دادن و اذیّت کردن نسبت به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جاری است، عیناً نسبت به حضرت زهرا (علیهاالسّلام) نیز معتبر و واجب الاجرا است؛ یعنی اگر کسی نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دشمنی ورزد یا آن حضرت را بیازارد یا دشنام دهد؛ چنان که مجازاتش حد زدن بر او یا کشتن او یا موجب کفر اوست، عیناً در موارد حضرت زهرا (علیهاالسّلام) با پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یکسان و برابر است.

همتا بودن حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) با حضرت علی (علیه السّلام) در صفات و ارزش های معنوی. اگر حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) آفریده نمی شد، هرگز برای حضرت علی (علیه السّلام) همتایی وجود نداشت، همچنین اگر امام علی (علیه السّلام) خلق نمی شد، حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را در این جهان نظیر و مانند نبود.

در روز قیامت منبری از نور برپا می شود که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر آن جلوس می نماید و در حالی که جبرئیل و انبیا و اولیا گرد آمده اند، خداوند تبارک و تعالی مقام و منزلت حضرت زهرا (علیهاالسّلام) و پدر و همسر و فرزندان معصومش را به اهل محشر معرفی می فرماید و در هنگام ورود حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) به صحنه ی محشر از جانب حضرت حق تبارک و تعالی ندا می شود: «ای اهل محشر! نگاهتان را فرو افکنید تا فاطمه عبور نماید.»

چنان‌که برتری حضرت رسول اکرم(ص) بر انبیا و مرسلین و ملائکه، با تفحّص و تحقیق در روایات معتبر ثابت شده است، به همان طریق افضلیّت حضرت زهرا(س) نیز بر جمیع مخلوقات از انس و جنّ و ملک منصوص و مسلّم است.

سیره سیاسی حضرت زهرا سلام الله علیها

زندگی سیاسی و آشنائی با الفبای آن را از همان دوران خردسالی آغاز کرد و با فعالیت های سیاسی واجتماعی پدر بزرگوار خویش و مشکلات و مصائب بی شمار از نزدیک مانوس بود؛ حتی جبهه جنگ می رفت و در غزوه های متعددی همراه با پیامبر(ص) شرکت می کرد. وبعد از ازدواج و زندگی مشترک بازهم در جریان زندگی اجتماعی همگام با علی (ع) به پیش می‏رود. اما پس از وفات پیامبر فصلی جدید از زندگی را آغاز کرد که برای تحکیم پایه‏های انقلاب نوپای پیامبر اکرم(ص) و حفظ و تداوم حکومت اسلامی، دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسی عظیمی حضوری آشکار یافت. رسول گرامی اسلام درحالی چشم از جهان فرو بست که تشنگان قدرت، در کمین نشسته بودند و هنوز جنازه مبارک آن حضرت دفن نشده بود که منتظران فرصت در سقیفه جمع شدند و برخلاف دستور خداوند و فرموده پیامبر(ص) خلافت را از علی(ع) گرفته و به دیگری سپردند و با تمام قدرت و توان به صحنه سیاسی آمدند. گروهی را با تهدید و فشار مرعوب ساختند، با دسته ای از راه معامله و تقسیم قدرت کنار آمدند؛ عده ای را با حاتم بخشی با خود هماهنگ کردند و با یک کودتای خزنده، قدرت را به دست گرفتند. در آن شرایط چه کسانی و چگونه می بایست از ولایت و اهل بیت دفاع کنند؟

گویا فاطمه(س) برای دفاع از ولایت در مقطع پس از وفات پیامبر(ص) انتخاب شده است؛ زیرا مسلمانان در آن آزمایش سخت با سکوت خود راه خطا را در پیش گرفتند؛ روح حماسی و شهادت طلبی میدان های جنگ را از دست دادند و شمشیرها را غلاف کردند. به انزوا گرویدند و تنها نظاره گر حوادث تلخ شدند. و هیچ کس دیگر نمی توانست در آن شرایط در برابر تهاجمات سازمان یافته و فتنه های کور، با بصیرت و آگاهی لازم چونان فاطمه زهرا(س) یک مبارزه پیروز را آغاز و بخوبی تداوم بخشد. هر کس غیر از دختر پیامبر(ص) می شد او را شکست می دادند، هر شخصیت دیگری اگر می بود با انواع تهمت های ناروا او را به انزوا می کشاندند. هر مقاومتی اگر می شد آن را در هم می شکستند. هر دسته، گروه و لشکری را بانام اسلام و در قالب جهاد اسلامی تار و مار می کردند. اما آنان در برابر شجاعت، بصیرت و شهادت طلبی فاطمه زهرا(س) درمانده شدند و ماسک های آنان دریده شد و ماهیت پلیدشان افشا گردید.

فاطمه (س) خود را زنی مسلمان می‏دانست که باید به وظایف خویش آشنا بوده و تکلیف و وظیفه شرعیش را شخصاً عمل کند. بدین خاطر در روزهای آتش و خون و شکنجه پس از وفات پیامبر(ص) و در روزهائی که سیاست روز آتش زدن به در خانه و بیعت خواهی از روی زور و اعمال قدرت بود، قد علم کرد تا تکلیف دینی و سیاسی خود را نیکو به انجام رساند.

روش ها و منش سیاسی

مشی سیاسی فاطمه(س) مشیی آگاهانه، توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابی و گزینش شده و مبتنی برایمان و عقیده است. هدف آن سعادت انسان ها و نجات از بردگی‏ها و ذلت‏ها و تضمین و فراهم آوردن مبادی ارزش‏های معقول در جامعه است. مشی سیاسی فاطمه(س) مشی اعتراض، بی اعتنائی، عدم تأیید دستگاه رهبری، مشی به محاکمه و استیضاح کشاندن رهبر و خلیفه موجود امت، مشی مظلومیت و سرانجام که فریاد به جائی نرسد، گریستن است، آن هم نه برای عقده دل خالی کردن بلکه برای بیدار کردن و هشیار ساختن اذهان به سوئی که در آنجا حقی را زنده دفن کرده‏اند. او در این سیاست که الهی است راست و با استقامت به پیش می‏رود و در آن باکی از کتک خوردن، بدن خود را به رنج افکندن ندارد. او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مکتب و خانه علی (ع) و در سایه همگامی با او آن را تقویت نموده است. برای او هدف الهی مهم است و در دفاع از هدف باید ایستاد. ما در تاریخ اسلام و حتی بشریت زنی را سراغ نداریم که در راه هدف الهی و اندیشه وآینده‏نگری خود تا بدین میزان به پیش رفته باشد و مصداق آیه شریفه « فاستقم کما امرت» که درباره پیامبر نازل شده است، باشد.

خطبه تاریخی‏ بانوی اسلام فاطمه زهراء(س) نمونه روشنی از روش و مشی مجاهداتی و مبارزاتی آن حضرت می باشد و بیانگر این واقعیت است که او سخنوری بلیغ و خطیبی نستوه، همتای همسرش امیر مؤمنان علی‏(ع) بود. موشکافی های فاطمه‏(س) در این خطبه در زمینه فلسفه و اسرار احکام، و تحلیل تاریخ سیاسی اسلام، و مقایسه دوران جاهلیت عرب با زندگی آنها بعد از ظهور اسلام، درس های بزرگی به رهروان راه حق می‏دهد و آن‏ها را در مبارزاتشان تعلیم و آموزش می‏بخشد. و مهم تر از همه اینکه فاطمه‏(س) با این خطبه موضع خاندان پیامبر(ص) را در برابر رژیم حاکم روشن ساخت و مبرا بودن ساحت مقدس اسلام از مظالمی که به نام اسلام انجام می‏گرفت، آشکار نمود، و اگر تنها فایده این خطابه بزرگ و پر محتوی همین بود، کافی بود! چنانکه حضرت امام خمینی(ره) می فرماید: «خطبه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در مقابل حکومت و قیام امیرالمؤمنین و صبر امیرالمؤمنین و … و فداکاری دو فرزند عزیزش … اسلام را زنده کردند و برای ما و شما برادرهای عزیز الگو شدند … ما هم الگوی آنها را، تبعیت از آنها را می‏پذیریم.»

فاطمه(س) آن زن سیاستمداری است که حتی از جنازه و مرگ خود ابزاری سیاسی ساخت. دستگاه خلافت حتی از مرگ فاطمه(س) وحشت داشت و این وحشت او بی مورد هم نبود. می‏ترسید فاطمه(س) موضعی اتخاذ کند که بر رسوائی آنها بیفزاید و پیش بینی آنها درست آمد. اینکه فاطمه(س) وصیت کرد: «غسّلنی فی الیل و کفّنی فی الیل وصلَّ علی و دفنی فی الیل و لا تعلن احداً »، مرا شب غسل بده، شب کفن و دفن کن، شب بر جنازه‏ام نماز بگذار و احدی را خبر مکن، خود سیاستی عظیم است و نفرت عظیم او را به دستگاه حاکمه وقت نشان می‏دهد و این است که طاغوت را می‏لرزاند. به ویژه که فاطمه(س) سفارش کرده بود، مگذار آنها که بر من ستم راندند و حق مرا گرفتند بر من نماز گذارند که آنها دشمن خدا و رسولند. و هم اصرار او که قبرش مخفی بماند خود بیان این خواسته است که نشانه‏ای از مظلومیت ابدی او در جامعه باقی باشد. او می‏خواست دشمنان دوست نما معرفی گردند، ابهام‏ها از بعضی اذهان دیر فهم زدوده شوند و دریابند که فاطمه(س) چگونه می‏اندیشید.

سخن گفتن از بانوی دوعالم حضرت صدیقه کبری بسیار زمان می خواهد و قلم ناتوان ما را توان برشمردن صفات ایشان نیست چه زیبا فرمود پیامبر اکرم ص که تمام خوبی هایی که می شود تصویر سازی کرد در وجود فاطمه تبلور یافته و فاطمه ریشه تمام خوبی هاست و به همین علت است که ایشان را صدیقه کبری نامیده اند زیرا تمام خوبی ها در درستی و راستی و تمام بدی ها در کذب و دروغ است و دشمنان فاطمه(س) کذاب و دروغگو هستند.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه