اوباما چون میز نداره * گزینش تأثیر نداره

اوباما چون میز نداره * گزینش تأثیر نداره می‌دانید که رابطه‌ی اوباما و زنش میشل٬ قمر در عقرب است. نمی‌دانستید؟ خب حالا بدانید. به همین دلیل، به جناب پرزیدنت فشار روانی زیادی وارد شده. جان کری که دید این فشارها، رفیق و رئیسش را افسرده کرده، پارتی می‌اندازد و پیش یک روان‌شناس حرفه‌ای وقت می‌گیرد. […]

اوباما چون میز نداره * گزینش تأثیر نداره

اوباما چون میز نداره * گزینش تأثیر نداره

می‌دانید که رابطه‌ی اوباما و زنش میشل٬ قمر در عقرب است. نمی‌دانستید؟ خب حالا بدانید. به همین دلیل، به جناب پرزیدنت فشار روانی زیادی وارد شده. جان کری که دید این فشارها، رفیق و رئیسش را افسرده کرده، پارتی می‌اندازد و پیش یک روان‌شناس حرفه‌ای وقت می‌گیرد.

بعد از جلسه‌ی هیئت دولت امریکا و تصمیم برای افزایش تهدیدات علیه روسیه و هشدار شدیدالحن به آنها در این خصوص که “همه‌ی گزینه‌ها روی میز است”، جان دست باراک را گرفت و بدون اینکه به او بگوید، بردش پیش روان‌شناس. هرچند در طول مسیر، باراک چندبار پرسید که کجا می‌رویم و جان هم هر دفعه، قضیه را پیچاند، و هرچند که باراک بعد از دیدن تابلوی مطب روان‌شناسی تصمیم گرفت که برگردد، اما جان او را تهدید کرد که اگر بروی، “همه‌ی گزینه‌های من روی میز است”. باراک هم با شنیدن عبارت تکان‌دهنده و تأثیرگذار “گزینه‌های روی میز”، تصمیم گرفت حرف رفیقش را گوش کند.

کاری به این نداریم که جناب روان‌شناس، در لابه‌لای صحبت‌های اوباما و تلاش برای کشف علت دعوای او و میشل چه چیز‌ها که نشنید (عزیزم به زندگی خصوصی مردم چه کار دارید) اما دکتر محترم، در حین مکاشفاتش پی به یک نکته‌ی مهم برد و آن، سمپاتی شدید باراک به مقوله‌ی “میز” است. یعنی اوباما شدیداً نسبت به “میز” به‌ماهو “میز” واکنش نشان می‌دهد و نوعی عقده‌ی روانی نسبت به آن دارد.

این‌بار هم مثل اکثر مشکلات روانی، علت قضیه به دوران کودکی برمی‌گردد. گویا باراک کوچولو وقتی کلاس سوم بوده، یک‌ شب یادش رفته بود که مشق “تصمیم آنجلینا” را بنویسد. به همین خاطر، معلم بداخلاق او، تصمیم به تنبیه باراک کوچولو می‌گیرد. وی را از میزش بیرون می‌کشد و می‌گوید که برو یک گوشه‌ی کلاس بایست. دو دست و یک پایت را بالا بگیر و به بقیه‌ی دانش‌آموزان می‌گوید که او را “هوو” کرده و این شعر را برایش بخوانید: باراک که “میز” نداره * هیچ‌کی دوسش نداره.

همین تنبیه، در ناخودآگاه باراک نشسته و از همان موقع یک حس حقارت و کمبود نسبت به “میز” پیدا می‌کند. به عبارت دیگر، “میز” در شخصیت اوباما تبدیل به یک اسطوره‌ی دست‌نیافتنی می‌شود.  نوعی احساس عشق و نفرت توأمان به “میز” پیدا کرده است. بگذارید چندتا مثال از خاطرات اوباما و “میز” برای‌تان بزنم تا بیشتر به عمق رابطه‌ی این دو انسان-شی آشنا شوید.

وقتی اوباما در دوران دبیرستان با یکی از معلم‌هایش درگیر می‌شود، شروع می‌کند به بوسیدن این‌ور و آن‌ور “میز”ش. معلم و هم‌کلاسی‌ها از شدت تعجب شاخ‌شان درمی‌آید. معلم که از این صحنه حالش دگرگون شده بود، به باراک می‌گوید: چه می‌کنی؟ و او گفت: دارم از عشقم، همه‌ی دارایی‌ام و منبع قدرتم، انرژی و توان می‌گیرم. معلم بعد از دیدن حالت اوباما و شنیدن حرف‌هایش، کلاً بی‌خیال او می‌شود.

و یا وقتی اوباما به خاستگاری میشل رفته بود، وقتی بزرگ‌ترها از آن‌دو خواستند که به گوشه‌ای رفته و برای نیم ساعت با هم صحبت کنند (فکر کردید آنها مثل دختر پسرهای ما هستند که قبل از مراسم خاستگاری، تا رنگ لباس شش ماهگی همدیگر را می‌دانند) میشل که هول شده بود، لیوان چای در دستش را محکم به روی “میز” روبه‌روی باراک می‌کوبد. به نحوی که “میز” کمی فرو می‌رود. این فرور رفتن همانا و پرتاب سیلی باراک به سمت میشل همان. باور کنید اگر پا درمیانی‌های کاترین اشتون (که آن موقع رفیق جینگ میشل بود) نبود، تا الان باراک مجرد می‌ماند.

همچنین من‌باب رابطه‌ی اوباما و “میز” می‌گویند که در دفتر او، انواع “میز” وجود دارد. حتی روایت شده گران‌ترین “میز” دنیا مال اوست. البته چون کارمندان کاخ سفید متوجه نقطه‌ی ضعفش شده‌اند، از “میز” به عنوان برگ برنده یا پاشنه‌ی آشیل استفاده می‌کنند. مثلاً می‌گویند وندی شرمن وقتی می‌خواسته بودجه‌ی دولت را رد کند، به اوباما گفته: یا “میز”ت را بده تا بودجه‌ی دولت تصویب شود، یا کلاً بی‌خیال طرحت شو. و از آنجا که شرمن می‌دانست اوباما “میز”ش را با دنیا عوض نمی‌کند، موفق شد طرح بودجه‌ی تورم‌زای دولت اوباما را به این شکل رد کند.

به همین دلیل روان‌شناختی‌ست که اوباما در زمان تهدید دیگران، تا این اندازه از واژه‌ی “میز” استفاده می‌کند. به نوعی “میز” قسم بزرگ اوباما‌ست. اما نکته‌ی جالب اینجاست که گویا در زمان دولت قبلی و هنگامی که دکتر جلیلی مسئول تیم مذاکره‌کننده بود، به طور غیرمستقیم پیغامی به اوباما داده که باعث شده وی تا مرز آنفاکتوس پیش برود. بنابه اخبار غیررسمی غیرموثق، دکتر جلیلی از ماجرای اوباما و “میز” باخبر بوده و در یکی از دیدارهایش با کاترین اشتون، کاغذی به او می‌دهد و از او می‌خواهد آنرا باز نکرده و به دست اوباما برساند تا خود باراک زحمت باز کردنش را به دوش بکشد.

ناظران عینی ماجرا روایت می‌کنند وقتی اوباما کاغذ دکتر جلیلی را باز کرد، تا دو ساعت و سی و هفت دقیقه مثل مبتلایان به بیماری بری‌بری، شل شده و به نیت غنی‌سازی بیست درصدی ایران، بیست درصد از وزنش را درجا از دست می‌دهد. هرچند اوباما بعد از بهبود نسبی، از شدت عصبانیت کاغذ را می‌بلعد، اما یکی از خدمتکاران کاخ سفید دیده که در گوشه‌ای از آن کاغذ به زبان انگلیسی نوشته شده بود: اوباما چون “میز” نداره * گزینش تأثیر نداره. (لازم به ذکر است از لحاظ حضور هرمنوتیک در ادبیات، منظور از “گزنیش” در این بیت، همان گزینه‌ی نظامی‌ست) هم‌چنین در بخش دیگری از این نامه که بعدها در زیر موکت اتاق اوباما پیدا شد نوشته شده بود: ما ایرانی‌ها ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید این “میز”ها به هیچ کس وفا نکرده. (میشل زن باراک معتقد است این بخش نامه بیشترین تأثیر را روی باراک داشته، چون خودش دیده وقتی اوباما خانه بوده و شب خوابیده، بعضی وقت‌ها کابوس جدایی “میز” از باراک را دیده است.)

به عبارت دیگر، دکتر جلیلی دست روی جای حساس اوباما گذاشته و اصلاً از آنجا بود که اصطلاح “همه‌ی گزینه‌ها روی میز است” در نزد دولت‌مردان امریکایی باب شد. به نوعی اوباما با خلق این گذاره می‌خواسته به خودش ثابت کند وقتی گزینه‌ای وجود دارد، حتماً “میز”ی هم هست که گزینه‌ها را روی آن بگذارند. در نتیجه، “میز” او سرجایش قرار دارد و تعرضی به آن نشده است.

حتی گفته می‌شود فتح باب مذاکرات ایران و امریکا که در گفتگوی تلفنی روحانی-اوباما “کلید” خورد، از آنجا شروع شد که دکتر روحانی به اوباما قول داد نه تنها با “میز”ش کاری ندارد، حتی سفارش داده در اصفهان برای اوباما یک “میز” نفیس بسازند و رویش این شعر را حکاکی کنند: ای “میز” که می‌روی ز دستم * به باراک بگو عاشقت هستم. زمان‌هایی هم که می‌بینیم اوباما در قبال کوتاه آمدن دولت ایران، همچنان از تهدید “همه‌ی گزینه‌ها روی میز است” استفاده می‌کند، نه بخاطر دلایل سیاسی که بخاطر قول‌ عمل نشده‌ی دکتر روحانی‌ست. یعنی وقتی اوباما به دولت ایران می‌گوید “هنوز همه‌ی گزینه‌ها روی میز است” منظورش آن است که: ای‌بابا، پس اون میزی که قولش رو دادید چرا نمی‌فرستید کاخ سفید. باور کنید هیچ چیز دیگری نیست. آنهایی که برای این تکه کلام اوباما دلایل سیاسی می‌تراشند، همان بی‌سوادهایی هستند که معلوم نیست از سر کدام “میز” تغذیه می‌شوند.

جالب اینجاست که در درگیری‌های اوکراین و بعد از حضور نظامی روسیه در این کشور، می‌بینیم که امریکایی‌ها انحصار “همه‌ی گزینه‌ها روی میز است” را برای ایران شکسته و به روس‌ها نیز چنین هشداری داده‌اند. وقتی از شاهدان عینی علت ماجرا را پرسیدیم، مسئول مطلعی که خواست نامش فاش نشود گفت: دلیل اینکه اوباما به پوتین گفته “همه‌ی گزینه‌ها روی میز است” بخاطر آن است که چند روز پیش یک پیامک با خط ایرانسل پوتین به اوباما ارسال شده و در آن نوشته شده بود: همونی که جلیلی بهت گفته بود. به نظر می‌رسد دکتر جلیلی، نقطه‌ی ضعف اوباما را به روس‌ها گفته و آنها در این شرایط خطیر، از آن بهترین بهره را بردند. از دانشگاه امام صادق هم خبر رسیده که بعد از پیامک پوتین به اوباما، اوباما به دکتر جلیلی پیامک زده: دکتر جان! داشتیم؟ با همه چیز شوخی، با “میز” ما هم شوخی؟ دکتر جلیلی هم در جوبش نوشته: داش حسین! بهت که گفتم این “میز”ها به هیچ‌کس وفا نکرده.

پیام ما هم به آقای اوباما این است: اوباما “میز”ت رو بردار و برو.

سیدمجتبی نعیمی

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه