پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
یادداشت؛
از محمودِ «محمود» تا محمودِ «نامحمود»!
به راستی محمود احمدی نژاد کیست؟ یقیناً ارائه پاسخی قطعی به این پرسش بههیچروی کار آسانی نیست. این صعوبت با توجه به پیچیدگیهای شخصیتی دکتر محمود، کار تحلیل و استنتاج یقینی را به نحو مضاعفی سختتر میکند!
به گزارش ۸دی، مهدی کوچک پور دانشآموخته جامعهشناسی و فعال رسانهای استان گیلان، تحلیلی بر جنجالآفرینیهای اخیر دکتر محمود احمدینژاد نوشت که بخش اول از این یادداشت به شرح زیر است:
«قشرهای مختلف مردم بهشدت نگران وضع کشور و آینده انقلاب و جمهوری اسلامی و خود و فرزندانشان هستند».
«دوام این وضعیت دشمنان را به برآورده شدن آرزوی تاریخی خود برای تسلط بر ملت ایران … مصممتر و جریتر کرده است».
«اینجانب بنا به خواست مردم و بر اساس مسئولیت شرعی، ملی، انسانی و انقلابی وظیفه دارم یک بار دیگر شرایط کشور را از نگاه و زبان آنان به عرض برسانم».
«من و دوستانم همواره تلاش کردهایم آنچه به خیر و صلاح کشور، انقلاب، مردم و رهبری بوده است بیان نموده و در حد توان عمل نماییم».
«بارها بهصورت حضوری و یا مکتوب شرایط کشور، مردم، نظام و مشکلات و خطرات پیش رو را در حدّ مقدور به عرض جنابعالی رساندهام».
«علیرغم سعی وافر و مستمر حضرتعالی برای امیدبخشی به عموم مردم، متأسفانه شرایط جاری کشور، امید به آینده بهتر را از رهگذر سازوکارهای موجود به حداقل رسانده است».
«اعتماد عمومی به صداقت و توانایی برخی از مدیران ارشد و دستگاههای گوناگون … به صفر رسیده است».
«مقامات قوه مجریه با امید و اعتنای بیشازاندازه به نتایج توافق موسوم به برجام و یا تمرکز بیش از حدّ بر آن، تقریباً سایر امور کشور رها کردهاند».
«مقامات قضایی که خود باید ضامن آزادی مردم و امنیت و عدالت باشند در افکار عمومی به هر دلیل متهم هستند».
«گروهی اندک و چند خانواده مشخص تلاش دارند تا قدرت و مناصب اصلی برآمده از انقلاب ملت را بهطور انحصاری در خدمت خود و تثبیت حاکمیت جناحها و باندهای ثروت و قدرت بهکارگیرند».
آنچه آمد گزیدههایی از نامه ایست که دکتر محمود احمدینژاد همزمان با سایر اقداماتی که در این روزها دستاندرکار و دلمشغول آنهاست، در تاریخ بیست و دوم آبان ماه سال جاری خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی نگاشته است. محتوای این نامه البته پانزده روز دیرتر و در شامگاه هفتم آذرماه در فضای مجازی منتشر شد. محمود احمدینژاد در این نامه آورده است که او به نیابت از مردم و از زبان آنان با رهبر انقلاب سخن میگوید؛
«اینجانب بنا به خواست مردم و بر اساس مسئولیت شرعی، ملی، انسانی و انقلابی وظیفه دارم یکبار دیگر شرایط کشور را از نگاه و زبان آنان به عرض برسانم».
از نگاه باورمندان و دوستداران دکتر احمدینژاد، همه تقلاهای وی و از جمله ارسال نامه اشارهشده به محضر رهبر انقلاب در مسیر دفاع از حقوق مردم و خصوصاً اقشار محروم و با انگیزه تحقق آرمانهای بلندیست که نظام اسلامی با هدف عینیت بخشیدن به آنها استقراریافته است و بلاتردید عدالت، کرامت انسانی، پرهیز از اشرافی گری، شجاعت، استقلال، عزت و خودباوری از جمله مهمترین این آرمانها و ارزشها محسوب میشوند. بهعنوان نمونهای از کیفیت نگرش یاران احمدینژاد به کارکردهای اخیر نامبرده، به مورد زیر اشاره میکنیم؛
«نامهای صادقانه و آکنده از واقعیتهای حکومت و جامعه امروز ایران. با این وصف روشن میشود که اصلاحطلب واقعی و اصولگرای راستین چه کسی است»!
(حجتالاسلام دکتر عرفانی فر)
از دیگر سو اما مخالفان مشی فکری و عملی رئیس دولتهای نهم و دهم با عباراتی نکوهشگرانه کارکردهای انتحاری اخیر وی را مذمّت کردهاند، از جمله:
«قیافه احمدینژاد به دفاع از آزادی و دموکراسی نمیخورد.» (دکتر مصطفی کواکبیان نماینده تهران)
بهراستی محمود احمدینژاد کیست و بیتابانه جستجوگر چه اهدافی است؟!
یقیناً ارائه پاسخی قطعی به این پرسش بههیچروی کار آسانی نیست. این صعوبت با توجه به پیچیدگیهای شخصیتی دکتر محمود، کار تحلیل و استنتاج یقینی را به نحو مضاعفی سختتر میکند!
ویژگیهای منَشی و رفتاری این کوتاهقامت بلندآوازه ایرانی به گونه ایست که طرفداران و مخالفان پرشمار و سرسختی را هم در سطح خواص و هم در لایههای عمومیتر جامعه، له و علیه وی بهصف کرده است! دوستداران دکتر محمود او را یک ابرقهرمان مصمم ِ سختکوش ِ مجاهد ِ عدالتطلب میدانند که در دفاع از آرمانهای توحیدی، حقوق مردم و استقلال و عزّت کشور، خط قرمزی نمیشناسد و از احدی واهمه ندارد. در مقابل مخالفان انبوهه گون وی نیز تا سرحدّ تنفّر از نام و مرام احمدینژاد، بیزارند و او را عامل بسیاری از مشکلات، مرارتها و ویرانیهایی میدانند که بهزعم اینان در طی دوره هشتساله ریاست جمهوری وی بر ایرانیان تحمیل گردیدهاند. (از جمله مرارتهای برآمده از تحریمهای اعمالشده علیه مردم ایران).
اهل تحلیل و تفکر و انصاف اگر باشیم با تأملی اندک معلوممان میآید که دیدگاه این هردو گروه (طرفدارن و مخالفان صددرصدی احمدینژاد) علیرغم شمول پرتعداد هریک، از حقیقت و سزاواری، بهرهی چندانی ندارد.
نگارنده اما پیش از طرح دیدگاه تحلیلی _ انتقادی خود درباره کارکردهای یکی دو سال اخیر دکتر احمدینژاد، بر خود فرض میداند تا نکتهای را با اجمالی نهچندان مجمل! تبیین کند.
در دو انتخابات دورهای نهم و دهم ریاست جمهوری در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸، رأی اکثریت قاطع مردم ایران (از جمله صاحب این قلم) به دکتر محمود احمدینژاد تعلق گرفت و وی با کسب بیشترین آراء در دو دوره چهارساله رئیسجمهور ایران شد. کارنامه و عملکرد دولتهای نهم و دهم (با لحاظ همه شرایط زمینهای مثبت و منفی موجود) همانند کارنامه بقیه دولتها و نهادها قابل ارزیابی کارشناسانه است. این ارزیابی آگاهانه، منصفانه و رها از گرایشهای مضیقِ جناحی و باندی (که تاکنون در هیاهوهای هجمهای و مغرضانه از یکسو و دفاعیههای هوادارانه و متعصبانه از سوی دیگر، به انجام نرسیده است) میتواند بسیاری از واقعیتها و حقایق را برای عموم مردم روشن نماید؛ اما آنچه مایه تأسف است این واقعیت تلخ و گزنده است که اکنون (و در استمرار جریان تخریبی چند سال گذشته و با اسم رمز «» دولت گذشته) گروهی صاحب تریبون، با موجسواری بر روی امواج برآمده از جریان سازی هایِ چند صباح اخیر دکتر احمدینژاد، با یک گروکشی تهوّع آور سیاسی، از برخی کارکردهای قابل مذمّت اکنونِ دکتر محمود، بهعنوان حربهای جهت حمله به کسانی استفاده میکنند که در گذشته به احمدینژاد رأی داده و یا از او حمایت کردهاند! این مشی و منش ناجوانمردانه و سخافت آمیز، با هیچ معیار معقول و مشروعی قابل توجیه نیست. به این موارد تأسفبرانگیز توجه فرمایید؛
«آنها که احمدینژاد را به عرش اعلا بردند، پاسخگو باشند» (دکتر محمدرضا عارف _ نماینده مجلس)
و نیز؛
«» اصولگرایانی که میگفتند امام زمان به ایشان (احمدینژاد) نظر دارد، چرا سکوت کردهاند؟!» (دکتر مصطفی کواکبیان _ نماینده مجلس)
و پُرشمار رجزخوانیهای ترحّم برانگیز دیگر از این سنخ سخیف!
خطاب به این حضرات میگوییم که:
یکم؛ شما که خود را مدعی دموکراسی و مردم محوری میدانید، لابد این مهم نیز را چونان آن دانسته ادعایی نامحقق خود! میدانید که بر اساس اقتضائات یک نگرش
معتقد به مردمسالاری، دیگرانی که متفاوت با شما فکر میکنند و به کسی غیرازآن کس که شما میخواهید گرایش دارند، بر این گرایش و تفکر متفاوت، مختارند و البته به مذمّت متبخترانه از سوی شمایان، ناسزاوار!
دوم: اینکه طرز فکر و فعل افراد (آنهم در دنیای رمزآلود و آلوده سیاست) در طول زمان دچار تغیُّرات اساسی بشود، آیا امر غریبی است؟! آیا احمدینژاد یکی دو سال اخیر همان احمدینژاد سالهای گذشته است؟!
سوم؛ با فرض اینکه احمدینژاد سال ۹۶ استمرار بیانقطاع احمدینژاد سال ۸۴ باشد و با فرض اینکه احمدینژاد سال ۹۶ همچون سال ۸۴ و ۸۸ انسان ناصالح و نااهلی باشد و با فرض اینکه شما برخلاف طرفداران وی، این فقدان اهلیت فرضی را از پیش درک کرده باشید، آیا نمیدانید که وفق قواعد مردمسالاری و حق آزادی انتخاب، نمیتوانید دیگران را به جرم اینکه چنان شما و در سطح شما اهل فهم و صاحب ژن برتر! نبودهاند، مواخذه کنید و به استهزاء بگیرید، حتی اگر که گذشت زمان نادرستی انتخاب آنها را ثابت کرده باشد؟!
چهارم: آیا نمیدانید که اکثریت لزوماً به حقانیت ختم نمیشود و همواره این امکان وجود دارد که رأی اکثریت به موردی متعلق شود که سزاوارترین نیست؟! (برای شرح تفصیلی نسبت میان اکثریت و حقانیت، میتوانید یادداشت «سؤالی از آقایان سید محمد خاتمی و صادق زیباکلام» به قلم نگارنده را مطالعه بفرمایید).
پنجم: بسیاری از خواص که پیشتر حامی احمدینژاد بودند با مشاهده تغییر مشی وی (بهزعم خود) از نامبرده و کارکردهای اخیر او اعلام برائت کردهاند، حال سؤال از شمایان این است که چرا بسیاری از شما و همطیفیهای سیاسی شما که اینک از موضع تَبَختُر و غرور با طیف رقیبتان مواجهه میکنید، در مهلکهی بزرگ ۸۸ با مارقین جریان انقلاب همداستان شدید و هنوز هم از اعلام برائت از ره گمکردگان محصور و غیر محصور آن قائله پرهیز میکنید و حتی با یک عملکرد رسانهای مؤثر و سوءاستفاده از ذهنیت تاریخی منفی مردم ایران به حکومتها (به قلم نگاشت «خاتمی واقعی کدام است؟!» مراجعه شود) جای مظلوم و ظالم را در این جریان ابلیسی عوض کردید و در گام بعدی از مظلومیت جعلی و القایی خاطیان برای محبوب سازی واقعی ولی ناحق آنها بهره بردید و درنهایت با کلیدواژههای مانند (تکرار میکنم) از این محبوبیت شکلگرفته بر بنیادهای ناجوانمردانه و عوام فریبانه، برای
جلب رأی مردم در دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری استفاده کردید؟! اگر قرار بر سرزنش باشد کدام گروه به سرزنش سزاوارترند؛ یاران سابق احمدینژاد که با مشاهده تغییر مشی او و یا آشکار شدن ماهیت پنهان وی، از ایشان اعلام برائت
کردند یا شمایانی که هنوز هم دل درگرو مهر و مودّت منحرفین از خط انقلاب و ولایت دارید؟!
ششم: براساس کدام منطق و بررسی کارشناسیِ منصفانه مدعی هستید که؛
الف) عملکرد هشتساله دولت احمدینژاد و جهتگیریهای داخلی و خارجی وی، باعث سیهروزی ملت ایران (آنگونه که شما ادعا میکنید) گردیده است؟! چرا از بررسی منصفانه این ادعاها از مسیری معقول، از جمله مناظره با کارشناسان طیف مقابل طفره میروید؟! راستی پیشنهاد برگزاری مناظره بین آقایان احمدینژاد و روحانی که توسط آقای رئیسی مطرحشده بود را به خاطر دارید؟
ب) لطفاً ثابت بفرمایید چگونه مدعی هستید که انتخاب گزینهای غیر از احمدینژاد میتوانست به نتایج بهتری منتهی گردد؟! آیا عملکرد طیف شما در این چند سال اخیر میتواند دلیل اثبات ادعایتان باشد؟! شاید اگر شرایط برای حضور احمدینژاد در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری فراهم میشد، (برای آگاهی از دیدگاه نگارنده از این شرایط، مطالعه قلمی «چرا فرمود آقا به دکتر تا نیاید؟» توصیه میشود) اکنون پاسخ این پرسش با وضوح زیادی در اختیارمان بود.
بههرحال اطاله از این بیشتر کلام را در این قسمت مفید فایده نمیدانم. امیدوارم در بخش دوم قلم نگاشت حاضر پاسخی درخور برای پرسش چالشی زیر فراهم آورم؛
«محمود احمدینژاد کیست؛ یک اندیشمند موحدِ آرمانخواه مهدوی، یا یک خود شیدای شهرتطلب مخالف نظام جمهوری اسلامی؟»
ایران _ گیلان _ لنگرود
مهدی کوچک پور
آذر ۱۳۹۶
نظرات