احمقانه ترین کلاهبرداری!

او که حالا باید تاوان کلاهبرداری از بیمه را پس بدهد، ماجرای زندگی خود را این گونه تعریف می کند: سال ها بود که در کارگاه های ساختمانی کارگری می کردم تا این که در یک نانوایی کار پیدا کردم و در آن جا مشغول به فعالیت شدم.

احمقانه ترین کلاهبرداری!

به گزارش ۸دی به نقل از رکنا: با صحبت های دوستم که در مورد دیه حرف می زد ناگهان جرقه ای در ذهنم زده شد و به فکر کلاهبرداری افتادم.

بعد از این فکر وسوسه برانگیز طاقت نیاوردم و کمی مقدمه چینی کردم و رو به دوستم گفتم که به خاطر رفاقت چندین ساله مان لطفی در حقم و نقش راننده مقصر را بازی کند و من هم مصدوم حادثه Incident رانندگی شوم تا از این طریق بتوانم مبلغی را به عنوان دیه از یک شرکت بیمه دریافت کنم و به زندگی ام سر و سامان بدهم. این ها بخشی از صحبت های فردی است که می خواست از شرکت بیمه کلاهبرداری کند.

او که حالا باید تاوان کلاهبرداری از بیمه را پس بدهد، ماجرای زندگی خود را این گونه تعریف می کند: سال ها بود که در کارگاه های ساختمانی کارگری می کردم تا این که در یک نانوایی کار پیدا کردم و در آن جا مشغول به فعالیت شدم.

اوایل کار در نانوایی خیلی سخت بود و باید سه شیفت در کنار گرمای طاقت فرسای تنور می ایستادم و کار می‌کردم. تشکیل خانواده داده بودم و روز به روز مخارج زندگی به من فشار می آورد، اما هر چه بود شب ها سرم را راحت روی زمین می گذاشتم و با این که درآمد اندکی داشتم اما مخارج زندگی ام تامین می شد. زندگی ام به همین منوال و سادگی می گذشت تا این که اتفاق تلخی برایم رخ داد.

روزی که با موتور سیکلت از سرکار به خانه برمی گشتم ناگهان دچار حادثه شدم و موتورسیکلت واژگون شد و من از ناحیه دست، پا و سر دچار شکستگی شدید و مدتی خانه نشین شدم.

بعد از این اتفاق بیمه بیکاری که به من تعلق گرفت کم بود به همین دلیل راضی نشدم و به دنبال راه دیگری بودم. در همین فکر و خیال و در تنگنای مالی بودم که یکی از دوستانم که از بستگانم بود به دیدنم آمد و بعد از کمی صحبت از اوضاع و احوال زندگی، حرف هایش به دیه ختم وجرقه ای در ذهنم زده شد. به او گفتم به خاطر رفاقت چندین ساله مان لطفی در حقم و نقش راننده مقصر را بازی کند و من هم مصدوم حادثه شوم تا از این طریق بتوانم مبلغی را از یک شرکت بیمه دریافت کنم و به زندگی ام سر و سامان دهم.

دوستم در ابتدا با شنیدن حرف هایم کمی جا خورد اما زمانی که پیشنهاد گرفتن مبلغی از دیه چند ده میلیونی ام را دادم او هم وسوسه شد.

روز بعد به همراه دوستم خودروی پدرم را که بیمه نامه آن به اسم خودم صادر شده بود به بهانه ای گرفتیم و دوستم با خودرو و من هم با موتورسیکلت به یکی از خیابان های کم رفت و آمد رفتیم و تصادف Crash ساختگی را صحنه سازی کردیم.

نقشه کلاهبرداری ما بدون مشکل پیش رفت تا این که روز تشکیل پرونده برای دریافت خسارت در یک شرکت بیمه رسید. مسئول مربوطه بعد از گرفتن مدارک لازم و تشکیل پرونده از من خواست چند روز دیگر دوباره برای تایید نهایی به شرکت بیمه مراجعه کنم.

بعد از تشکیل پرونده و شنیدن حرف های مسئول بیمه، من و دوستم در پوست خودمان نمی گنجیدیم و فکر می کردیم همه چیز طبق مرادمان پیش رفته و چند روز بیشتر به پول دار شدن مان باقی نمانده است.

گویا بعد از خروج ما از شرکت بیمه، مسئول بیمه به خاطر تشابه اسمی به ماجرا شک می کند و بعد از بررسی دقیق مدارک و یک سری اقدامات تخصصی بیمه ای پی به جعلی بودن صحنه تصادف می برد.

مسئول بیمه بعد از شک کردن به ماجرا دوباره تقاضای بازبینی صحنه تصادف و کروکی را کرد و زمانی که به ناچار ما سر صحنه تصادف ساختگی رفتیم همه چیز لو رفت و نقشه کلاهبرداری مان برملا شد.

پس از آن، دستبند قانون Law بر دستانم نقش بست و خودم را در برابر قانون دیدم.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه