شبهات دینی؛

عیدالزهرا چیست؟! / ابولولو کیست؟ / همه آنچه که باید درباره یک جشن انحرافی بدانیم

برخی افراد کم‌اطلاع ابولولو را فردی شیعه می‌دانند که از روی انگیزه های مذهبی اقدام به ترور عمر کرد در حالی که انگیزه‌ی او شخصی بود.

عیدالزهرا چیست؟! / ابولولو کیست؟  / همه آنچه که باید درباره یک جشن انحرافی بدانیم

به گزارش هشت دی،  اسلام ملکی معاف کارشناس ارشد علوم حدیث ضمن بررسی روایی درباره خرافه عیدالزهرا (س)  نوشت:

با افتخار می گوییم: شیعه هستیم
نخست باید بگوییم ارادتی به عمر بن خطاب نداریم و طرفدار حقیقت و واقعیات تاریخ هستیم. زیرا مذهبی که واقعیات تاریخ را نسبتاً منصفانه مورد توجه قرار می دهد مذهب تشیع است و از آنجا که تشیع را با بررسی و تحقیق برگزیده ایم بنابراین طبیعی است با برخی تندروی ها نیز موافق نباشیم لذا نکاتی درباره مراسم عمرکشان و با استناد به آثار عالمان بزرگ شیعه تقدیم می شود:

* تاریخ دقیق مرگ عمر بن خطاب:
طبق منابع تاریخی عمر بن خطاب (خلیفه دوم) در بیست وششم ذی الحجه ترور شد و بعد از حدود سه روز درگذشت. بنابراین وی در آخر ذیحجه یا اول محرم درگذشته است. این مطلب را همه‌ی مورخان اعم از شیعه و سنی در آثار خود آورده اند. لذا مراسم عمرکشان (عید زهرا) که عده ای در ماه ربیع الاول برگزار می کنند اساسا با تاخیر حدود هفتاد روز انجام می شود و از نظر تاریخی با اشکال مواجه است. برای اطمینان می توان به منابع تاریخی زیر مراجعه کرد که به اتفاق همین مطلب را بیان کرده اند:

* منابع تاریخی شیعه :
۱٫تاریخ‏الیعقوبى ج‏۲ ص ۱۵۹ قرن: سوم مولف شیعه است.
۲٫تاریخ‏یعقوبى/ترجمه ج‏۲ ص ۴۹ قرن: سوم مولف شیعه است
۳٫التنبیه‏والإشراف ص ۲۵۰ قرن: چهارم مولف شیعه است
۴٫مروج‏الذهب ج‏۲ ص ۳۰۴ قرن: چهارم مولف شیعه است.
۵٫مروج‏الذهب،ج‏۲،ص:۳۲۱ قرن: چهارم مولف شیعه است.
۶٫الفتوح ج‏۲ ص:۳۲۳ قرن: چهارم مولف شیعه است.
۷٫مسارّ الشیعه اوایل قرن پنجم مؤلف: شیخ مفید (ره) پیشوای بزرگ شیعیان (که خوشبختانه نسخه خطی این کتاب ایشان با دستخط خودشان هم اکنون موجود است و در آن مرگ عمر در ذی الحجه ذکر شده است. می دانیم که شیخ مفید(ره) از نظر عظمت علمی و تقوایی در حد عالی هستند تا جایی که طبق عقیده رایج به دریافت نامه از امام عصر(عج) مشرف شده اند)

* منابع تاریخی دیگر:
۸٫الإمامهوالسیاسه ج‏۱ ص ۳۹ قرن: سوم مذهب؛ مولف: سنی
۹٫المعارف ص ۱۸۳ قرن: سوم مذهب؛ مولف: سنی
۱۰٫أنساب‏الأشراف،ج‏۱۰،ص:۴۱۷ قرن: سوم مذهبِ؛ مولف: نامعلوم
۱۱٫الطبقات‏الکبرى،ج‏۳،ص:۲۵۸ قرن: سوم مذهب؛ مولف: سنی
۱۲٫تاریخ‏الطبری،ج‏۴،ص:۱۹۱ قرن: چهارم مذهب؛ مولف: سنی
سایر منابع جهت اختصار ذکر نمی شود. اما بد نیست بدانیم که علمای متقدّم شیعه بر اینکه عمر در ذیحجه کشته شده اتفاق نظر داشته اند و حتی علامه مجلسی(ره) هم به این امر اعتراف دارد (ر.ک.بحارالانوار، ج‏۳۱، ص ۱۱۸) گرچه مجلسی(ره) خود سعی کرده اند به هر قیمت شده نهم ربیع الاول را تایید فرمایند!! (بعید نیست ایشان که در عصر صفوی می زیستند از سوی حکومت تحت فشار بوده اند و لذا با کمال تعجب به روایتی که از نظر سندی کاملاً ضعیف است استناد کرده، اجماع مورخان شیعه و سنی را به کناری نهاده اند! روایتی که ایشان به آن استناد کرده اند از طریق دو راوی مجهول الهویه به احمد بن اسحاق قمی(ره) منسوب شده که سند و متن آن بسیارِ ضیعف است).
ابن ادریس حلی (صاحب سرائر) درباره تاریخ نهم ربیع می گوید: مَنْ زَعَمَ أَنَّ عُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَ السِّیَرِ (هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتب تاریخ و سیره در اشتباه است.) سپس وی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته، می فرماید: الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعهِ و أهلِ السنّهِ على ذلک (شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند).  ر.ک. بحارالانوار، ج‏۳۱، ص ۱۱۹

* انگیزه ی ابولولو در قتل عمر:
درباره قاتل عمر که فیروز ابولؤلؤه نام دارد واقعیت اینست که طبق منابع تاریخی، مسلمان یا زردشتی یا نصرانی بودن او معلوم نیست: اینکه آیا او از زردشتی های هم پیمان با مسلمانان بوده یا نصرانی بوده یا مسلمان شده بود معلوم نیست. همچنین دلیلی بر شیعه بودن او وجود ندارد. انگیزه ی او در کشتن عمر بن خطاب نیز یک انگیزه شخصی بوده: در واقع او نسبت به گزاف بودن مالیاتِ مقرّر اعتراض داشت و نزد عمر شکایت برد ولی عمر مالیاتش را تخفیف نداد لذا نقشه ی قتل عمر را طراحی کرد. بنابراین انگیزه ی ابولولو یک انگیزه ی شیعی نبوده بلکه صرفاً یک تصفیه حساب شخصی بوده است. از این رو اینکه او برای خشنودی اهل بیت (ع) دست به این کار زده باشد از نظر مورخان کاملا نادرست است (رجوع کنید به منابعی که در فوق ذکر کردیم).
مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی احتمال داده است برخی از بزرگان قریش مثل مغیره (مالک ابولولو) در ترورِ عمر نقش داشته اند زیرا از سختگیری های عمر به تنگ آمده بودند. ر .ک. تاریخ تحلیلی اسلام ص ۱۲۹ و .۱۳۰ آنچه دیدگاه ایشان را تقویت می کند اینست که عمر در روزهای آخر گفته بود می خواهد شیوه اش را در تقسیم بیت المال تغییر داده، مساوات را برگزیند که این می توانست موجب نگرانی برخی از بزرگان قریش شود آنان را به طراحی برای قتل عمر وادار کند. طبق این نظریه ابولولو فریبِ چند عربِ قریشی را خورده و آلت دست آنان شده است.
همچنین برخی از محققان با توجه به سخنانِ کعب الاحبارِ یهودی قبل از ترور عُمَر احتمال داده اند که کعب الاحبار از نقشه ی ترور عُمَر آگاه بوده است. حجه الاسلام استاد رسول جعفریان در تاریخ خلفا این دیدگاه را نقد کرده اند.ر.ک. تاریخ خلفا صفحه ۱۰۵تا ۱۰۹٫

* موضع امیرمومنان (ع) درباره ی ترور عُمَر:
بی شک اگر امام علی(ع) درگیری فیزیکی با دستگاه خلافت را صلاح می دیدند خودشان از همان آغاز اقدام می کردند ولی از آنجا که چنین درگیری را متعارض با مصالح عالیه اسلام می دانستند لذا دست به شمشیر نبردند. در برخی منابع آمده که پیامبر(ص) به علی(ع) توصیه کرده بود که اگر مردم تو را یاری نکردند صبر و شکیبایی در پیش بگیر. لذا ایشان صبر کردند. ایشان در آغاز از بیعت با ابوبکر امتناع کردند اما بعداً که دیدند چاره ای نیست – احتمالا برای پرهیز از جنگ داخلی و نیز خطر ارتداد تازه مسلمانها و نیز خطرحمله رومیان به قلمرو اسلامی – با ابوبکر بیعت کردند. بعدا هم با عمر و بعد با عثمان برای مصالح اسلام و برای وحدت بیعت کردند. بیعت ایشان از ترس و احساس ضعف نبود زیرا ایشان شجاعترینِ عرب بوده، از هیچ فداکاری برای اسلام دریغ نمی کردند. بدین ترتیب امیرالمومنین(ع) بیست و پنج سال بخاطر حفظ اسلام خون جگر خورد، صبر کرد.
همچنین هیچگاه در منابع قدیم نیامده که امیرمومنان(ع) قتل عمر را تایید کرده باشند. البته اگر کسانی بخواهند درباره این مسائل به کتاب های صد سال اخیر استناد کنند قطعاً از روش علمی فاصله گرفته اند زیرا در مسائل تاریخی باید به منابعی استناد کرد که به زمانِ رویدادِ مورد بحث نزدیکتر باشند. لذا باید به تاریخهای شیعه و سنی در قرنهای نخست رجوع کنیم. از این رو آثار شیخ کلینی(ره) و صدوق(ره) و مفید(ره) و شیخ طوسی(ره) و… به مراتب معتبرتر از سخنان برخی از متاخران است (مثلاً بحارالانوار که در اوایل قرن دوازدهم توسط علامه مجلسی(ره) تالیف شده از نظر اعتبار هرگز قابل مقایسه با آثار قدمای شیعه (رضوان الله علیهم) نیست.
در تواریخ آمده ابولولو پس از آسیب زدن به عمر – در حالِ امامت جماعت – تعدادی از نمازگزارانِ صف اول را نیز مورد حمله قرار داد و زخمی کرد که برخی به خاطر جراحات درگذشتند. حال براستی آیا می توان گفت امام علی(ع) راضی بودند که عمر در مسجد و در حال نماز ترور شود؟ آیا مسجد احترام ندارد؟! آیا امام علیه السلام به زخمی شدن چند بی گناه راضی بودند؟! آیا امام راضی بودند عمر در نظر آیندگان بجای اینکه مورد نقد قرار گیرد برعکس به عنوان “خلیفه ی شهید” و “شهید محراب” مورد احترام و تقدیس قرار گیرد؟!!
لذا بی تردید امام علی(ع) به قتل عمر در نماز جماعت و در مسجد النبی(ص) راضی نبوده اند و همانطور که گفتیم اساساً عملکرد ابولولو قابل دفاع نیست.
بنابراین با اینکه عملکرد عمر بن خطاب درباره اهل بیت (ع) را کاملاً مورد نقد می دانیم در عین حال ترور او را نیز اشتباه دانسته، معتقدیم امیرمومنان(ع) نیز به این قتل آن هم در مسجد و در حال نماز راضی نبودند همانطور که بعدها به قتل عثمان نیز رضایت ندادند و همه ی این امور بدون اطلاع ایشان انجام شده است. برخی معتقدند اینها همه توطئه ی مخالفان علی(ع) بود که می خواستند آن حضرت را همدستِ قاتلانِ خلفا معرفی کنند چنانکه معاویه ایشان را به همکاری با قاتلان عثمان متهم می کرد (ر.ک. نهج البلاغه نامه ی ۲۸) و عجیب آنست که شیعه ی علی(ع) امروز همان حرفی را می زند که معاویه و داستان پردازانِ دربارِ او در آن زمان می گفتند!. حضرت امیر (ع) بارها و بارها خود را از اتهامات معاویه تبرئه فرموده است. در نهج البلاغه مکرراً تاکیدات آن حضرت را بر اینکه در قتل عثمان دستی نداشته اند مشاهده می کنیم.

* نتایج مرگ عمر :
نتیجه ی کار ابولولو چنان شد که عثمان به جای عمر نشست. در واقع باید گفت کاش عمر زنده می ماند تا امور به دست عثمان نیفتد و آنهمه ریخت و پاش در دستگاه حکومت راه پیدا نمی کرد و بنی امیه آنقدر قدرت نمی یافتند. عمربن خطاب با اینکه مورد انتقاد است اما به هرحال بیش از عثمان به سنت پیامبر اعظم (ص) پایبند بود و مرگ او زمینه ساز تسلط کامل بنی امیه و از بین رفتن بسیاری از سنتهای پیامبر اعظم (ص) شد. در واقع این عثمان بود که به بنی امیه (مروان و معاویه و….) پر و بال داد و شرایط را برای آنها فراهم کرد و بعدا خود نیز قربانی این اشتباه شد (عثمان خودش از تیره ی بنی امیه بود لذا به خاطر مسایل فامیلی به آنان منصب های حکومتی داد).

* مرگ ابولولو:
در کتب تاریخ آمده ابولولو پس از آسیب زدن به عمر و زخمی کردن تعدادی دیگر نمازگزاران پا به فرار گذاشت اما نتوانست از مسجد بیرون برود و در همانجا مردم او را دستگیر کردند و او که خود را گرفتار دید – با همان خنجری که عمر را با آن زده بود – خود را کشت (خودکشی کرد).
اما درباره قبر او باید گفت طبیعی است جنازه اش را در همان مدینه دفن کرده اند. به هرحال او نتوانست بگریزد حتی نتوانست از مسجد بیرون رود بلکه همانجا خودکشی کرد چه رسد به اینکه پایش به ایران و کاشان رسیده باشد!!. بنابرین اینکه برخی از عوام می گویند” ابولولو فرار کرده، نزد حضرت امیر(ع) آمد و از ایشان پناه خواست و ایشان فرمودند: من تو را با طیّ الارض به کاشان می برم که مردمانش شیعه هستند” کاملاً بی پایه است زیرا مردم کاشان در آن زمان شیعه نبوده اند. اساساً مردم کاشان به تبعیت از قم شیعه شدند و چون رواج تشیع در قم بین سالهای ۸۰ تا ۱۱۵هجری آغاز شده بنابراین در سال مرگ عمر (سال ۲۳ هجری) خبری از تشیع در کاشان یا در قم نبوده است. بلکه تشیع در آن زمان در میان عده ای از صحابه در مدینه النبی(ص) منحصر بود.( ر. ک. رسول جعفریان ، تاریخ تشیع در ایران ص ۱۷۳ )
در یک کلام نمی توان قصه های عامیانه ی مربوط به ابولولو را – که با عموم تواریخ شیعه و سنی تعارض دارند – باور کرد.( درباره خودکشی ابولولو نیز به منابعی که در فوق ذکر شد مراجعه فرمایید. استاد رسول جعفریان معتقد است قصه های عوامانه زیادی در قرن ۶ و ۷ در میان شیعیان درباره ابولولو رواج یافته که فاقد مستند تاریخی و علمی است. وی با اینکه از اشتباهات عمر دفاع نمی کند با این حال دفاع از ابولولو را نیز ناروا می داند. ر.ک. تاریخ خلفا ص ۱۱۰ )

* بهترین دفاع از تشیع :
در پایان باید گفت بهترین دفاع از تشیع اینست که تشیعِ صحیح و معقول را بدون کم و کاست و بر اساس منابع معتبر و استدلال به مردم معرفی کنیم که اگر چنین کنیم بسیاری از اهل سنت نیز به تشیع علاقمند می شوند. می توانیم بسیار مودبانه و مستند انتقادهای خود را به اهل سنت بگوییم و آرام و منطقی به گفتگو بنشینیم اما تظاهر به ناسزاگویی در شأن پیروان علی(ع) نیست. امامان معصوم (ع) در روایات خود ما را به مدارا و برخورد نیکو( مجامله ) با اهل سنت فرا خوانده اند.ر.ک. المحاسن للبرقی ج۱ وصایا أهل بیته(ع ) ص ۱۸ و الکافی ج : ۸ (کِتَابُ الرَّوْضَهِ ) ص۲ تا ۱۴ نیز تفسیرالعیاشی ج ۱ ص ۳۷۳ و نیز بحارالأنوار ج۷۱ ص ۲۱۷ باب ۱۴ و ج ۷۵ ص ۲۱۵ باب ۳ . همچنین ج۲۷ص۲۳۹ و ج۷۱ ص۲۱۷ . مجلسی(ره) در بحارالانوار تنها در باب التقیه و المداراه تعداد ۱۰۹ روایت درباره تقیه و مدارا نقل کرده اند. بحارالانوارج‏۷۲ باب التقیه و المداراه. نیز حاجی نوری(ره) در مستدرک الوسائل ج۱۲ص۳۰۶ باب وجوب کفّ اللسان عن المخالفین‏.

* در یک کلام :
تشیع حقیقی همان اسلام حقیقی است به شرطی که آن را با خرافاتِ عوام الناس آمیخته نکنیم. باید پیرو تشیع امام صادق (ع) بود که امامِ عقلانیت و اعتدال و منادی وحدت بود: تشیع معصومین(ع) : همان مکتبی است که پیامبر اعظم (ص) در روز غدیر خم مردم را به آن فراخواند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین.

 

* برخی از منابع :
ابن اعثم کوفى ، أبو محمد أحمد / الفتوح / تحقیق على شیرى، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۱ هـ ق
برقى ، احمد بن محمد بن خالد / المحاسن/ دار الکتب الإسلامیه قم، ۱۳۷۱ هـ ق ‏
جعفریان ، رسول / تاریخ تشیع در ایران / قم ، انتشارات انصاریان ،۱۳۸۵هـ ش
جعفریان ، رسول / تاریخ خلفا / قم انتشارات دلیل ما ، ۱۳۸۳هـ ش
دینوری‏ ، ابن قتیبه / الإمامه و السیاسه(تاریخ الخلفاء)/ تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۰/۱۹۹۰٫
رضی، شریف محمد بن حسین / نهج البلاغه/ (نسخه صبحى صالح ) /انتشارات دار الهجره قم
شهیدی، سید جعفر / تاریخ تحلیلی اسلام / مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۱هـ ش
عیاشى، محمد بن مسعود / تفسیر العیاشی / چاپخانه علمیه تهران، ۱۳۸۰ هـ ق
کلینى، محمد بن یعقوب / الکافی/ دار الکتب الإسلامیه تهران، ۱۳۶۵ هـ ش‏
مجلسى، محمد باقر / بحار الأنوار / مؤسسه الوفاء بیروت – لبنان، ۱۴۰۴ هـ ق ‏
نورى، میرزا حسین / مستدرک الوسائل / مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، ۱۴۰۸ هـ ق
برخی از منابع فوق از طریق CDهای نور از جمله CDجامع الاحادیث که از تولیدات مرکز کامپیوتری علوم اسلامی هستند استفاده شده است.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
ناشناس
جشن انحرافی نیست شما منحرفی حال قتل عمر آن روز نباشد نیت ملاک است خیلی از شهادت أئمه هم اختلاف در روزها و ماهها دارد این مشکلی ایجاد نمیکند وحدت درسایه ولایت علی و امامان معصوم است نه با دشمنانشان تولی وتبری لازمه اعتقادات مذهبی است و جزء فروع دین است
ناشناس در پاسخ به
احسنت
ناشناس
کجای دینت نوشته آقا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهم السلام همسر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با ابوبکر ملعون و عمر ملعون بیعت کردند تو و هر کی اینو تایید میکنه جزو دشمن اهل‌بیت علیهم السلام است چطور می‌شود حضرت علی علیه السلام با قاتل همسر خود و دختر پیامبر صلح و بیعت کند کمی فکر و ذهن خرابتو به کار بنداز
رهگذر
بسم الله الرحمن الرحیم در این متن آمده است که: در واقع این عثمان بود که به بنی امیه (مروان و معاویه و….) پر و بال داد و شرایط را برای آنها فراهم کرد ...(عثمان خودش از تیره ی بنی امیه بود لذا به خاطر مسایل فامیلی به آنان منصب های حکومتی داد). پس می گوییم: بر معاویه و کسیکه به او منصب داد لعنت. بعد باید برویم ببینیم چه کسی به منصب دهنده به معاویه منصب داد؟ بر منصب دهنده به معاویه و کسیکه شورای شش نفره را تعیین کرد، لعنت.
در حاشیه