پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
به ناهید که بیوه بود گفتم می خواهم با یک دختر ازدواج کنم خودش را کنار کشید ولی..!
به ناهید زنگ زدم و گفتم باید برای همیشه همدیگر را فراموش کنیم. خیلی بیتفاوت جواب داد و وقتی برایش تعریف کردم که قرار است با دختر یکی از اقوام ازدواج کنم، گفت: «برو دنبال سرنوشتت. امیدوارم خوشبخت بشوی.» یک نفس عمیق کشیدم و با خوشحالی در مسیر زندگی مشترک گام برداشتم اما نمیدانستم بار کج به منزل نمیرسد.
من در دوران مجردی از طریق فضای مجازی با ناهید آشنا شدم. بهدروغ گفته بود مطلقه است اما بعد از چند ماه فهمیدم تازه طلاق گرفته است. رابطه مجازی ما مدتی بدون آنکه همدیگر را دیده باشیم ادامه یافت. یک روز گفت: «باید به خواستگاریام بیایی.» موضوع را به پدر و مادرم اطلاع دادم. پس از مشورت با خانوادهام، تصمیمی منطقی گرفتم. والدینم میگفتند چون این زن قبل از طلاقش با من و در فضای مجازی در ارتباط بوده است نمیتواند همسری متعهد و شریک مناسبی برایم باشد. با ناهید صحبت کردم. او هم خیلی مغرور خودش را عقب کشید. خیالم راحت شد که دیگر مشکلی وجود ندارد و با دختر موردپسند خانوادهام ازدواج کردم. ما در دوران عقد بودیم که ناهید یکیدوبار به بهانه سلام و احوالپرسی برایم پیام فرستاد. اشتباه کردم و جوابش را دادم. اصرار داشت عکس همسرم را برایش بفرستم. من هم این حماقت را کردم اما او چهره واقعی خودش را نمایان کرد.
تهدیدم میکرد که چون با احساساتش بازی کردهام دودمانم را به باد میدهد. با عکسی که از همسرم فرستاده بودم، توانست نامزدم را از بین دنبالکنندگان اینستاگرامم شناسایی کند. ناهید با همسرم ارتباط برقرار کرد و عکسها و اطلاعاتی از من به او داد که باعث خانهخرابیام شد. او دروغهای دیگری هم گفته و وانمود کرده است من باعث طلاقشان شدهام. نامزدم میگوید آه و نفرین دنبال این وصلت است و با حمایتهای خانوادهاش طلاق میخواهد. خانواده خودم هم به من بدبین شدهاند و به خاطر یک اشتباه، چنین آتشی به جان زندگی و سرنوشتم افتاده و آبرو و حیثیتم به باد رفته است.
نظرات