به گزارش ۸دی، در این واقعه تکان دهنده که شنبه ۲۲ مهراتفاق افتاد، پسرک پس از تجاوز وحشیانه هدف ضرب و شتم بیرحمانه ناپدری ۲۷ ساله‌اش قرار گرفت و دقایقی بعد هم به بیمارستان «پورسینا»ی رشت انتقال یافت.

این کودک که دچار ضربه شدید مغزی و سوختگی دست و پا نیز شده بود، با وجود تلاش تیم پزشکی به کما رفت و روز بعد هم به علت شدت جراحت‌ها تسلیم مرگ شد. از سوی دیگر کارآگاهان در نخستین تحقیقات، «مجتبی» – ناپدری- را که حدود یک ماه از عقد موقتش با مادر «اهورا» گذشته بود، به‌عنوان مظنون دستگیر کردند. این شیطان صفت در حالی که ابتدا منکر شکنجه و قتل کودک بود و همسرش نیز اظهاراتش را تأیید می‌کرد، سرانجام پس از مرگ پسربچه و دربازجویی‌های تخصصی لب به اعتراف گشود.« وقتی با پسرخوانده‌ام در خانه تنها شدم وسوسه‌ای شیطانی مرا به سمت «اهورا» کشاند و به او تجاوزکردم. اما به خاطر اینکه از شدت درد گریه می‌کرد و فریاد می‌زد، بشدت عصبانی شده و برای ساکت کردن او دو بار سرش را به دیوار کوبیدم.»

بازسازی صحنه قتل در میان نفرین همسایگان
پیش از ظهر پنجشنبه ناپدری جنایتکار در حالی که دستبند به دست داشت سواربر خودروی پلیس وتحت تدابیر ویژه به خیابان «لاکانی» رشت انتقال یافت تا صحنه شکنجه و قتل پسرک ۲ سال و ۷ ماهه را بازسازی کند. پدر «اهورا» نیز خود را به خانه مشترک همسر سابقش و قاتل تنها پسرش رسانده بود.

همسایگان که با اطلاع از ماجرا به خیابان آمده بودند به محض مشاهده قاتل پسر کوچولو، دراوج خشم ونفرت، به عامل جنایت ناسزا گفتند. با این حال «مجتبی» پس از انتقال به خانه و در حضور بازپرس و تیم تحقیق و پدر «اهورا»، در برابر دیدگان پر از اشک پدر قربانی، به تشریح روز واقعه پرداخت. با پایان بازسازی صحنه، «مجتبی» که حتی می‌ترسید به آدم‌های اطرافش نگاه کند به خودروی پلیس انتقال یافت. اما مردم خشمگین که دلشان می‌خواست با دستان خودشان او را به سزای عمل کثیفش برسانند، با محاصره خودروی پلیس بار دیگر این جانی را مورد لعن و نفرین قرار دادند، با این حال متهم پرونده راهی زندان شد.

مادر «اهورا» که به‌دنبال طلاق از همسر اولش، در فضای مجازی با «مجتبی» آشنا شده و کمتر از یک ماه قبل به عقد موقت او درآمده بود، در حالی که ابتدا باور نداشت شوهردومش چنین بلایی را سر کودک بیگناهش آورده باشد، وقتی اعتراف‌های مجتبی را شنید خواستار مجازات قاتل فرزندش شد. او گفت: «من مجبور بودم کار کنم. آن‌ روز وقتی از محل کارم به خانه آمدم متوجه شدم اهورا میلی به غذا خوردن ندارد. به همین خاطر قرار شد مجتبی به او غذا بدهد که من هم دوباره به محل کارم برگشتم. اما ساعت از سه عصر گذشته بود که همسرم تماس گرفت و گفت پسرم جلوی دستشویی زمین خورده و بیمارستان است. وقتی حقایق فاش شد تازه فهمیدم چه بلایی سرمان آمده است. من از قاتل پسرم نمی‌گذرم و می‌خواهم هرچه زودتر مجازات شود.»

پدر «اهورا» نیزهمچنان خواستار محاکمه و مجازات فوری قاتل فرزندش است.ّّ

.

.

.

منبع: روزنامه ایران