پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
زخمی دیگر بر پیکر جامعه؛
ای کاش رشت با شهردارش مشهور می ماند نه تجاوز به پسر دو ساله
خبر، فقط دردناک نبود. تکان دهنده هم برایش کم است. آن خبر، گویا آینه نشان دهنده حقیقت آینده ای بود که چون تیر از چله رها شده، به سمت ما می آید.
به گزارش ۸دی، خبر، فقط دردناک نبود. تکان دهنده هم برایش کم است. آن خبر، گویا آینه نشان دهنده حقیقت آینده ای بود که چون تیر از چله رها شده، به سمت ما می آید. آینده ای که در آن، انسان ها باید نوع دوستی را از دیگرانی غیر خود بیاموزند.
ای کاش قرار بود رشت را فقط با شهردار تازه معروف شده اش بشناسیم. یا با آن یکی شهردارش که خودش را کارمند نمونه معرفی کرد. ای کاش شهر باران های نقره ای، با این خبر، نقره داغ مان نمی کرد.
آخر چطور می شود در شهری که وسط بهشت خدا روی زمین قرار دارد، چنین جنایتی اتفاق بیفتد؟ پس چه شد اثر طبیعت بر طبع انسان؟ مگر بقیه نمی گویند آنها که در بین جنگل و دریا و هوای نه گرم و نه سرد زندگی می کنند، آدم های مهربانی هستند؟ پس کو؟
رشت
پسر دوساله
ناپدری
تجاوز
قتل
اگر به کسی بگویند با این پنج کلمه و عبارت جمله بساز، شاید هیچ وقت این جمله را نسازد که: «در رشت، یک ناپدری، بعد از تجاوز به پسر دوساله اش، او را به قتل رساند.»
اما این جمله ناباور، در عمل اتفاق افتاد. و با نشر خبرش، سایه ای از بهت، همه شهر را گرفت. شهر که هیچ، این خبر، یکبار دیگر، تن زخم خورده جامعه ایرانی را هم تراشید.
معلوم نیست تا کی قرار است برای مجوز رانندگی کردن به یک جوان هجده ساله، او را آموزش دهیم و بعد از چند بار رد کردنش، کارت گواهی نامه دستش دهیم. اما برای آغاز زندگی، اجازه روان پزشک و مشاور که هیچ، دریغ از یک مشاوره خشک و خالی.
خدا بیامرزد سقراط را که می گفت: زندگی نیازموده، ارزش زیستن ندارد.
منبع: بولتن نیوز
نظرات