پای قدرت موشکی ایران به عصرانه ادبی باز شد

یکصدمین عصرانه ادبی با عنوان «صد دفتر مشتاقی» شب گذشته با حضور بسیاری از چهره‌های ادبی و هنری و برخی مسئولین برگزار شد.

پای قدرت موشکی ایران به عصرانه ادبی باز شد

به گزارش ۸دی، یکصدمین عصرانه ادبی با عنوان «صد دفتر مشتاقی» شب گذشته با حضور بسیاری از چهره‌های ادبی و هنری و برخی مسئولین برگزار شد.

*حداد عادل: شهریار نمونه یک ایرانی آذربایجانی و آذربایجانی ایرانی است
غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در یکصدمین «عصرانه ادبی فارس» اظهار داشت: ازخبرگزاری فارس بابت چنین نشست مؤثری تشکر می‌کنم، که همزمان با روز شعر فارسی شاهد صدمین نشست از عصرانه‌های آن هستیم.

وی ضمن اشاره به اینکه ۲۷ شهریور روز درگذشت شهریار به عنوان روز ملی شعر و ادب پارسی نامیده شده است، گفت: در این برنامه آقای رضا شیبانی از شاعران آذربایجانی حضور دارند. براین اساس عرض می‌کنم شهریار نمونه والای یک آذربایجانی ایرانی است و باید گفت یک ایرانی آذربایجانی است. او به زبان مادری خود عشق ورزید و با آن صحبت کرد اما می‌دانیم که زبان فارسی، زبان رسمی کشور است. ولی او می‌داند که به هر زبانی هرچه بگوید باید برای ایران شعر بگوید و شهریار چنین رفتاری در ایران و در دوران معاصر ما دارد به همین سبب روز شعر فارسی به نام او نام‌بردار شده است.

به گفته رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی سال ۴۲ بنده وارد دانشگاه تهران شدم حدود ۵۵ سالی می‌شود که طی این مدت فضا را رصد می‌کردم. من طی این سال‌ها فعالیت‌های جریان‌های اسلامی، غیر اسلامی و ضد اسلامی را همیشه رصد می‌کردم که رقبای ما و مخالفان ما خوب هوای همدیگر را داشتند اما ما،کاری به کار یکدیگر نداریم. مثلاً یادم هست در سال‌های پیش از انقلاب آنها چطور جریان‌سازی می‌کردند و یا یک جریان را چطور بزرگ می‌کردند و یا یک چهره از میان خودشان را چطور برجسته می‌کردند.

حدادعادل افزود: در همان دوران یکی از آنها رمانی منتشر کرد و بعد در تمام رسانه‌هایشان آن را نقد و معرفی کردند حتی برای نویسنده بزرگداشت می‌گرفتند هوای یکدیگر را بسیار داشتند در حال حاضر هم همین‌گونه است در حالی که حاکمیت با نیروهای انقلاب است اما همان جماعت و جریان با دگردیسی فکری و سیاسی که در آنها رخ داد باز همین‌گونه عمل می‌کنند.

به گفته وی این طیف همیشه هوای یکدیگر را داشته‌اند اما ما از این حیث ضعیفیم و قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم و داشته‌هایمان را معرفی نمی‌کنیم و گویی یک نوع خودباختی و احساس حقارت داریم که هرچه داریم هم به چشمان هم نمود نمی‌کند.

این مقام مسئول ابراز داشت: امروز اگر کسی کتابی می‌نویسد خودش باید به نفر دیگری التماس کند که در مورد کتاب من چیزی بگو یا بنویس. ممکن است یک کتاب حاصل ۲ سال یا بیش از ۵۰ سال کار فکری یک نویسنده باشد اما قدر دانسته نمی‌شود. ما می‌گوییم پیش از انقلاب ساواک فعال بود و امکان آن نبود که بدینگونه پرداخته شود اما پس از انقلاب که کشور به دست ما بوده است.

حدادعادل همچنین ضمن اشاره به عصرانه‌های خبرگزاری فارس تصریح کرد: کاری که خبرگزاری فارس انجام داد تا حدی برای جبران این ضعف و نقیصه بود. البته در این راستا موسسه فرهنگی رسانه‌ای اوج هم طی سال‌های اخیر همتی از این حیث انجام داد که از هر دو تشکر می‌کنم و می‌خواهم بگویم این نوع کارها تقویت شود، گسترش یابد و عمق پیدا کند و همیشه هم فردی چون حسین قرایی لازم است تا عاقلان بهره برند.

وی در پایان شعر کوتاهی خواند که در ذیل می‌آید:
سرشارم از حال و هوای عاشقانه
سرمستم از عطر مناجات شبانه
شادم که مهمانم به مهمانخانه دوست
سرخوش ز بانک چنگ و غوغای شبانه
در سر هوای یار و در جان شوق دیدار
در دل خیال دلبر و بر لب ترانه
ابر بهار می‌زنم هرگاه و بی‌گاه
در گریه‌ها و خنده‌های بی‌بهانه
دور از تو سرگردان و مسکن و غریبم
چون مرغکی گم کرده راه آشیانه
من قطره‌ای دریایی‌ام آغوش واکن
دریای من دریای پاک بی‌کرانه
از تمام مهربان‌ها مهربانتر
ای نازنین ای بهترین ای جاودانه
وقتی تو در جان من آیا عجیبی نیست
من از تو ای جان از جهان جویم نشانه

* موسوی: روشن نگه داشتن چراغ شعر و ادب مسئولیتی بر عهده همگان
سیدنظام‌الدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس با بیان اینکه از اینکه صدمین دفتر از کتاب چهارساله عصرانه ادبی فارس را در حضور چنین جمع فکور و فرهیخته‌ای ورق می‌زنیم، گفت: خوشحالم و به خود می‌بالم. اعتناء و اعتماد شما بزرگان و سالاران قافله فرهنگ و ادب ایران و انقلاب به رسانه خودتان خبرگزاری فارسبرای بنده و همکارانم مایه فخر و مباهات است. از یکایک شما ارجمندان که امروز قدم رنجه کرده و به این محفل معنوی تشریف فرما شدید کمال تشکر و امتنان را دارم. حقیقت این است چهار سال پیش در سال ۹۲ که نخستین شعله عصرانه ادبی فارس برافروخته شد ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود.

وی افزود: در این عصر انفجار خبر که هر لحظه سایه رخداد و تحولی در عرصه سیاست و اقتصاد عالم و آدم را تحت شعاع خود قرار می‌دهد و همه چیز را به حاشیه می‌برد در این زمانه سفله پرور و روزگار میانداری و بر صدر نشستن ستارگان کم مایه و پرهیاهو تلاش برای روشن نگه داشتن چراغ شعر و ادب که جان مایه عنصر فرهیختگی این ملت و یکی از اصلی‌ترین ستون‌های هویتی این مرز و بوم است رسالت و مسئولیتی است که برعهده همه کسانی است که دغدغه‌هایی فراتر از روزمرگی‌های خبری و «چاله اکنون» دارد.

مدیرعامل خبرگزاری فارس گفت: این شیوه نگاه را بیش و پیش از هر کس در اقدام نمادین رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ملاحظه می‌کنید که در محافل رمضانی خود در کنار دیدار با مسئولان بلندپایه سیاسی و اقشار اثرگذار ملی یک محفل طولانی مدت و مهم را به دیدار و گفت‌وگو با شعرا،‌ادبا و نویسندگان اختصاص داده و با صمیمیتی مثال زدنی پذیرای شعر نظر به حدیث آنان می‌شوند.

او اضافه کرد: خبرگزاری فارس به عنوان رسانه برتر کشور با تاسی به همین شیوه نگاه عمیق و مدبرانه چهار سال پیش چراغ عصرانه ادبی را برافروخت تا محفلی برای تقدیر از اهالی شعر و ادب ایران و انقلاب و تبلیغ آثار فعالان و مجاهدین این عرصه باشد، ما البته در این میانه صرفا خادمی بودیم بسترساز و میاندار و سلسله جنبان حلقه‌ فرهیخته‌ای بود که پرتلاش و باانگیزه با پیگیری مداوم اجازه نداد تا شمع روشنی‌بخش این محفل کم فروغ شود.

موسوی تصریح کرد: بویژه برادر عزیز و ادیبم جناب آقای حسین قرایی که حقیقتا جنس دغدغه‌هایش در این عرصه کم از مجاهدان فی‌سبیل الله در جبهه‌های نبرد ندارد. صبور و صمیمی پیش می‌رود، خسته نمی‌شود و برخلاف طلبکاران کم مایه و بی‌حوصله انقلاب نظام خود را بسیجی جان فدای ساحت ادب و اندیشه می‌داند. از حسین عزیز و همکارانش در عصرانه ادبی فارس تشکر ویژه می‌کنم و رسیدن به دفتر صدم را به او تبریک می‌گویم. از همکارانم در معاونت خبر، معاونت اجرایی و روابط عمومی خبرگزاری نیز به واسطه همه تلاش‌هایشان در این حوزه کمال امتنان را دارم و مجددا عرض تعظیم و خاکساری دارم به ساحت همه شما بزرگان و فرهیختگان شعر و ادب و فرهنگ ایرانی و انقلابی؛ چه آنان که در این صد دفتر مشتاقی حضور یافته و تقدیر شدند و چه آنها که در صد دفتر دیگر و صدها دفتر دیگر قرار بر تقدیر دارند.
سیدنظام‌الدین موسوی نیز در این نشست پس از شنیدن نظرات و پیشنهادات نویسندگان و شاعران در این برنامه گفت:‌ همه پیشنهادها را به دیده منت می‌پذیرم امروز پیشنهادهای خوبی مطرح شد.

وی افزود: در طی یکصدنشست عصرانه ادبی قطعاً قصور و ضعف‌هایی بوده که تماماً برعهده بنده است. اما این نشست‌ها مزیت‌ها و ظرفیت‌های جدیدی را نیز ایجاد کرد که از لسان برخی از بزرگان جلسه امروز مطرح شد. ما کاری انجام نداده‌ایم و تنها ران ملخی را در این دیگ انداخته‌ایم. اگر کاری کرده‌ایم بی‌هیچ منتی مسئولیت‌مان بوده البته قدر و اندازه ظرفیت‌مان توانستیم حرکت کنیم. اما علی‌القاعده ارتقای سطح ادب و هنر باید با برداشتن موانع صورت گیرد ضمن اینکه هم‌افزایی تمامی دستگاه‌های مسئول را نیز می‌طلبد. اگر تدبیر دستگاه‌های مسئول بر این بود که با همفکری مؤلفین، شعرا و ادبا سامانه‌ای شکل می‌گرفت که اندک مؤنه فرهنگ برای اهل فرهنگ در نظر گرفته می‌شد اما در همه دولت‌ها متأسفانه فرهنگ مظلوم است. شاید نحوه هزینه‌کرد آن مؤنه با نظر اهالی فرهنگ و قلم بهتر می‌بود ؛ هرچند ظرفیت ما در خبرگزاری فارس همین مقدار است ولی تلاش می‌کنم برای صد دفتر بعدی از این پیشنهادها استفاده کنیم.
مدیرعامل خبرگزاری فارس پیشنهاد کرد جلسه‌ای برای همفکری جهت اخذ پیشنهادها و انتقادات در راستای ادامه مسیر با حضور اهالی فن برگزار شود.

* سعیدی‌راد: عصرانه‌های ادبی را به استان‌ها ببریم
عبدالرحیم سعیدی راد از شاعران کشورمان ضمن اشاره به اینکه خبرگزاری فارس یکی از خبرگزاری‌هایی است که به زعم من همیشه یک قدم از سایر رسانه ها جلوتر بوده، اظهار داشت: فارس همیشه در اخبار ادبی از سایر رسانه‌ها پیش بوده و گاهی بیش از یک قدم جلو بوده است.

وی افزود: امروز به خاطر یکصدمین عصرانه فارس اینجا جمع شدیم، اقدامی که سایر رسانه‌ها به آن نپرداختند، اما فارس این مهم را برعهده گرفته که جای تقدیر دارد، اما فکر می‌کنم بنده نیز به نوعی سهمی در این موضوع دارم. از جرقه اولی که زمانی که میهمان آقای قرائی در ورامین بودم، موجب شد مسیر آمدنش به تهران میسر شود، از همانجا جرقه‌ای زده شد برای چنین برنامه‌هایی که امیدوارم استمرار داشته باشد.

این شاعر ضمن اعلام اینکه یکی از عصرانه‌ها باید به نام حسین قرائی رقم زده شود، گفت: همانگونه که ما در ورزش باشگاه صدتایی‌ها داریم، چه خوب می‌شود که باشگاه، انجمن و یا نام دیگری با همین اعضا تأسیس شود تا این عصرانه‌ها تداوم داشته باشد.

وی گفت: پیشنهاد دیگرم این است این برنامه‌ها به استان‌ها کشیده شود و افراد در استان‌ها شناسایی شوند، حتی می‌شود یک ماه درمیان از آنها دعوت شود که به تهران بیایند و یا برایشان بزرگداشت گرفته شود، حتی بهتر آن است که خبرگزاری فارس در استان‌ها هرازگاهی بزرگداشتی برای نویسندگان برگزار کند و خروجی آن را روی خبرگزاری ببینیم.
سعیدی راد، خبرگزاری فارس و بخش ادبیات آن را در تولید اخبار ادبی، پیشگام در میان سایر رسانه‌ها دانست و از این باب تقدیر کرد.

* والایی: آیا نباید برای قلم، حرمت و بهای آن نیز همانند موشک پشتوانه‌ای تعیین کرد؟
علی‌اکبر والایی از داستان‌نویسان کشورمان نیز در این مراسم ضمن اشاره به این پرسش که باید بدانیم هدفی که برای این بزرگداشت‌ها تعیین شده چیست، گفت: برای آن است تا آنچه تاکنون پنهان بوده عیان شود و یا آنچه مورد توجه نبوده، مورد توجه قرار گیرد، ولی از همین جا و تریبون خبرگزاری فارس یک سؤال را از مسئولین بالای کشور اعلام می‌کنم و آن اینکه اگر توجه کنید رسالت بانک مرکزی چاپ اسکناس در کشور است، اما اگر این چاپ بدون رویه انجام شود، بدون اعتبار، بدون پشتوانه ارزی، دیر یا زود از درون دچار بحرانی داخلی خواهد شدو ساختارش به هم می‌ریزد.

والایی گفت: خداوند به حرمت و ارزش قلم قسم یاد کرده، تولید موشک در کشور اگر هزینه زیادی دارد، چه پشتوانه‌ای برای آن تعریف می‌شود؟ آیا نباید قلم، حرمت و بهای آن نیز یا حتی برای صاحبان فرهنگ و قلم همانند موشک پشتوانه‌ای تعیین کرد؟ یا به نحوه دیگر، اگر پشتوانه این موشک‌ها این افراد نباشند، چه باید کرد؟

وی توضیح داد: اگر این اتفاق در حال وقوع است، هزینه‌فایده برای حمایت از اهالی قلم و تولید آثار چرا دیده نمی‌شود؟ چرا اهالی قلم احساس نمی‌کنند این هزینه‌ها را؟! یا این هزینه‌هایی که تحت عنوان بودجه تخصصی صرف می‌شود، چرا اهالی قلم از آن بی‌بهره‌اند؟ چرا آن را حس نمی‌کنند؟ من پاسخ این را به نحوهای مختلف داده‌ام.

وی افزود: زمانی که دبیر جایزه قلم زرین بودم، صحبتی کردم که واکنش‌های بسیاری داشت، ما رژیم صهیونیستی را دشمن می‌دانیم، اما همان‌ها با اهالی قلم‌شان قراردادهایی را منعقد می‌کنند که برای نویسنده دلچسب است، به او توصیه می‌کنند یکی از شخصیت‌های رمانشان را فرد یهودی مثبت معرفی کنند و بر این اساس به نویسنده اهمیت می‌دهند. آنها موشک هم تولید می‌کنند، اما به این نتیجه رسیده‌اند که باید عقبه موشک حفظ شود، ولی ما در ایران مشاهده می‌کنیم که ناشر برای کسر ۱۰ یا ۱۲ درصد با نویسنده چانه می‌زند.

وی در پایان گفت: چرا به این چراها پاسخی داده نمی‌شود؟ چرا بودجه‌های تخصیص‌ داده شده صرف عقبه فرهنگ نمی‌شوند؟ چرا به دست اهل قلم نمی‌رسد که ناچار نباشد در سن بالا به حرفه‌ای که اصلاً ارتباطی به او ندارد رجوع کند؟ اینها توان نویسنده را می‌میراند و او را عقب نگه می‌دارد. اگر این اتفاق امروز هم نیفتد خیلی دیر است، ولی امیدوارم به این سؤال و پرسش‌ها پاسخ داده شود.

* محدثی خراسانی: کار موثر و چشمگیری در «عصرانه ادبی فارس» انجام شده
در این مراسم مصطفی محدثی خراسانی ضمن تشکر از این خبرگزاری به خاطر توجه به فرهنگ گفت: کار مؤثر و چشمگیری طی این سال‌ها به واسطه عصرانه‌های ادبی فارس انجام شده است.
وی افزود: در این سال‌ها خبرهای ادبی را یا باید کنگره ادبی عریض و طویلی برگزار شود یا بزرگی از دست برود تا رسانه‌های ما به آن توجه کنند و متوجه اهمیت آن شوند، اما با این برنامه‌ها که هوشمندانه بوده توانستند با هزینه کم فضایی سرشار از شور و انگیزش را در فضای رسانه‌ای فراهم کنند.

محدثی خراسانی گفت: به‌واقع اگر طی ۴ سال گذشته خبرهای ادبی را دنبال کنیم بخشی از اخبار را این عصرانه‌ها به خود اختصاص می‌دهند و توانسته در فضای ادبی تأثیرگذار باشد و جو وفاق و همدلی را دامن زده است. این برنامه‌ها ارزشمند بوده اما خب هر طرحی اگر بخواهد استمرار داشته باشد با آسیب‌هایی مثل کلیشه روبرو خواهد شد که این طرح از آن مصون نبوده است و با برنامه‌ریزی می‌شود از گزند این آسیب‌ها دوری کرد.

* اکرامی‌فر:«عصرانه ادبی فارس» در باطن تجلیل از دانایی است
محمود اکرامی در ادامه این مراسم با اشاره به عصرانه‌های ادبی فارس، گفت: کاری را که خبرگزاری فارس انجام داده، کاری است کارستان آن‌هم در عصری که تولیدکننده پفک از تولیدکننده اندیشه ارزشمندتر است. در عصری که توسعه با رشد مساوی پنداشته می‌شود، جامعه‌ای که توسعه انسانی نداشته باشد، تصویرش کاریکاتوری می‌شود.

وی افزود: از آنجا که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است، من بر این باورم کارهایی از این قبیل در ادامه گفتمان انقلاب بوده و عمیق و ریشه‌دار است که در راستای تولید دانایی است. جلساتی از این قبیل در مسیر تولید و ترویج دانایی حرکت می‌کند و در این راستاست که فرهنگ را جامعه‌پذیر می‌کنیم.

این شاعر و پژوهشگر ادبی در ادامه گفت:‌ جامعه‌ای پیشرفت می‌کند که انباشتگی فرهنگی داشته باشد، اگر مبنای توسعه انسان و دانایی باشد، توسعه همه‌جانبه خواهد شد. شاعر کسی است که اندیشه را تولید و درونی می‌کند. شاید در ظاهر این برنامه‌ها تجلیل از مقام شاعر باشد، اما در باطن تجلیل از دانایی و تجلیل از عناصر فرهنگی است، آدم‌هایی که با زبان زبده به درونی شدن فرهنگ کمک می‌کنند.

او اضافه کرد: به نوبه خودم از خبرگزاری فارس که زمینه هم‌افزایی فرهنگی و همفکری بیشتر را فراهم کرده سپاسگزاری می‌کنم و از حسین قرایی که به‌اندازه یک ستاد کار می‌کند سپاسگزارم و زحمات او را می‌ستایم.

* خلیلی: مراکز فرهنگی می‌خواهند مطیع آنها باشیم
اکبر خلیلی در این مراسم گفت: خبرگزاری فارس زمانی به داد اهالی ادبیات رسید که به کلی فراموش شده بود و امیدی نبود که دوستان نویسنده من از همه جا کاملاً ناامید شده بودند زیرا مراکز فرهنگی که درست شده بود سعی می‌کردند از ما بندگانی به وجود آورند که مطیع آنها باشیم و مطابق میل آنها بنویسیم. اما ما بچه‌های انقلاب بودیم و ۱۷ شهریور را از سر گذرانده بودیم.

وی افزود: اولین کاری که کردند این بود که ما را زیر چتر ناشرین بردند و به ما گفتند بروید برای کارهایتان ناشر پیدا کنید تا نتوانیم حرف‌مان را بزنیم. من خاطرم هست که با سه وزیر و دو رئیس جمهور حرف زدم و خواستم اجازه دهند که قانون ناشر مؤلف را تصویب کنند و به این واسطه حقوق نویسنده را به او بدهند تا بتواند کارش را چاپ کند.

نویسنده رمان «ترکه‌های درخت آلبالو» گفت: در این شرایط آقای قرایی پیدا شد و دست ما را گرفت و میان دانشجویان و دانش‌آموزان برد و معرفی‌مان کرد. او در خبرگزاری فارس دست ما را گرفت و ما را نشان داد.
خلیلی در پایان سخنانش گفت: دوستان من برای پول کار نمی‌کنند آنها برای موقعیت، مدیریت و حقوق‌های نجومی کار نکردند آنها از روزهای اول از امام خمینی پیروی کردند چون او فرموده بود که انتظار دارم قلم‌ها را تبدیل به اسلحه  کنید.

* اسرافیلی: باید در ارتباط با معضلات فرهنگی هم حرف بزنیم
حسین اسرافیلی در یکصدومین عصرانه ادبی فارس گفت: همواره با اندوه فراوان از دوران گذشته یاد می‌کنیم که همه دور هم بودیم اما بنابه دلایل مختلف این روزها از هم دور شده‌ایم و فکر می‌کنم این محافل و صحبت‌ کردن‌ها در روزگار ما جایش خالی بود که با برنامه عصرانه ادبی این اتفاق رقم خورد. سپاسگزارم این اتفاق افتاده اما مسائلی هست که دوستان باید تلاش کنند تا دور هم جمع شدن‌ها راحت‌تر شود.

وی افزود: آنهایی که در استان‌ها هستند حضورشان در تهران سخت است اما می‌شود با اندیشیدن تدابیری به منزل‌شان رفت و از آنها تفقد کرد و حتی آنهایی که در تهران هستند اما به دلیل کهولت سن یا مشکلات جسمانی آمدن برای‌شان مشکل است می‌شود به منزل‌شان رفت و از آنها یاد کرد. مانند استاد سیدعلی موسوی گرمارودی که خوب است به منزلش رفت.

اسرافیلی در پایان گفت: خوب است برنامه‌هایی که عنوان نکوداشت دارد تنها به نکوداشت اختصاص داده نشود و با دعوت از صاحب‌نظری در حوزه فرهنگ بخواهیم در ارتباط با معضلات فرهنگی حرف بزند. اینها نکاتی است که خوب است اهالی رسانه به آنها توجه کند و به مخاطبان خود انتقال دهند.

* قرایی: شرمنده حضرت آقا و شهدا هستم
حسین قرایی دبیر عصرانه‌های ادبی خبرگزاری فارس در مراسم یکصدمین نشست عصرانه‌های ادبی تحت عنوان صد دفتر مشتاقی اظهار داشت: منزلی در پیشوا داریم. از همان سال‌ها گعده‌هایی را در این زمینه برگزار می‌کردیم. تعداد نشست‌ها به مرور زیاد می‌شد. اکثراً برداشت‌شان این بود که می‌خواهم نماینده مجلس شوم. ولی ما اعتقاد داریم شعر انقلاب و فرهنگ بالاتر از سیاست است.

وی با بیان اینکه خیلی از رفقای انقلابی و اصولگرا از هر جنس فشل شده‌اند، گفت: من کاری به دولت و مجلس و این نهاد و آن نهاد ندارم. باید خودمان کار کنیم. همین الان خانه ما محلی برای پاتوق اهالی ادبیات شده است و ماهانه جلساتی را برگزار می‌کنیم.

قرایی با بیان اینکه اولین مشکل خودتان و خودمانیم، گفت: هر سال بنا دارم روز تولد فرزندم یک نویسنده یا شاعری که در کتاب درسی او اثری دارد را به مدرسه‌اش دعوت کنم. سال گذشته نیز از جعفر ابراهیمی شاهد دعوت کردم و او را به مدسه فرزندم بردم، کل مدرسه تعطیل شد، باید به فرزندانمان هم این موارد را بیاموزیم. حتی همسرم کتاب «من زنده‌ام» را در کوچه‌های محل زندگی‌مان توزیع کرد. اینها را می‌گویم تا بگویم باید همه ما کار کنیم. با سخنرانی کار اصلاح نمی‌شود.

دبیر عصرانه‌های فارس گفت: سال گذشته خدمت آقا بودیم. کتاب تاریخ شفاهی جلد اول و دوم را خدمت ایشان ارائه کردم. احساس کردم حضرت آقا با نگاهشان می‌گویند همین مسیر را ادامه بده لازم به گفتن به بنده نیست. من واقعاً شرمنده شدم. چرا که مدتی پس از آن هم آقای موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس در پی برگزاری عصرانه‌ای برای آقای مرتضی سرهنگی به من زنگ زدند و گفتند آقا فرمودند: «کار خوبی بود عصرانه آقای سرهنگی»؛ پیش خودم گفتم از این پس باید بیشتر مراقب باشیم چون رهبر انقلاب برنامه‌های فرهنگی را دقیق رصد می‌کند.

به گفته قرایی، فکر می‌کنم باید در این مسیر جدی‌تر حرکت کنیم چرا که در لبه پرتگاه قرار داریم چه نویسندگان و شاعرانی که با من تماس می‌گیرند و از مشکلات‌شان می‌گویند. مدتی پیش یعقوب حیدری نویسنده ۱۵ کتاب انقلاب با من تماس گرفت و از اینکه برای فروش «کف کفش» در میدان آزادی با او برخورد شده و دستگیر شده بود گلایه می‌کرد. به سراغ او در پاسگاه میدان آزادی رفتم. او به من گفت به خاطر فروش در مترو مرا بازداشت کردند. این یک نمونه بود و کسی حیدری را نمی‌شناخت و من اعتراض کردم که این فرد نویسنده است اما از این دست مثال‌ها بسیار داریم آن دیگری برای عروسی دخترش یا فلانی برای دامادی پسرش محتاج است.

وی با بیان اینکه من شرمنده حضرت آقا و شهدا هستم، گفت: امیدوارم به شکلی پیش رویم که بتوانیم سر، بلند کنیم در همین نشست ۲۰۰ نفر حضور دارند یعنی ۲۰۰ بمب ادبی که می‌تواند در ۲۰۰ نقطه تهران منفجر شود. اما تمام اینها افراد پای‌کار می‌طلبد ما همچنان باید بیاموزیم از تمام افراد و چهره‌هایی که در عصرانه ادبی حضور داشتند باید از آنها آموخت مسئولین فرهنگی باید دقتی به مانند سیدعلی خامنه‌ای عزیز داشته باشند. به نظر من هر شاعر یک لشکر است و هر نویسنده نیز یک لشکر است و باید به هر دو اهمیت داد.

قرایی در پایان سخنان خود با بیان اینکه ما اگر نتوانیم به خودمان انتقاد کنیم باید کجا انتقاد کنیم، گفت: باید صبرمان را بیشتر کنیم. همین مهم که مدیرعامل خبرگزاری پیشنهادهای اهالی قلم را می‌پذیرد خودش نعمت است. با همین رویه و مدیریت از بعد از عید تا به امروز با تنها ۳ میلیون تومان توانستیم ۲۰ نشست ادبی برگزار کنیم. اما باید از آن طرف نیز به کمک شاعران و نویسندگان برویم و حداقل کاری که می‌توانیم برای آنها بکنیم ضریب دادن به چنین جلساتی است.

* پارسی‌نژاد: از یک رسانه باید دفاع و صحبت پیرامون حضرت علی(ع) اخراج شدم!
در ادامه کامران پارسی‌نژاد از نویسندگان کشورمان ضمن تقدیر از خبرگزاری فارس برای عصرانه‌های ادبی اظهار داشت: ما بارها گفته‌ایم خوش‌فکری، خوش‌نیتی، رسالت و تعهد در این رسانه و فرد قرایی چشم‌گیر است. اما باید در نظر بگیریم همه این اتفاقات در خبرگزاری فارس روی داده است تا حمایت نباشد این راه و مسیر ارزشمند طی نمی‌شود.
وی افزود: خبرگزاری فارس شاید حتی این رسالت در دستورالعمل اصلیش نبود شاید در ابتدا در چارچوب و تعیین اهدافش نیز قرار نداشت ولی در ادامه مسیر وارد این راه شد هرچند ما از خیلی از نهادهای دیگر بیشتر توقع داشتیم.
وی با بیان اینکه بنده از یکی از خبرگزاری‌های کشور به خاطر صحبت پیرامون حضرت علی(ع) اخراج شدم بدین معنا که دفاع از علی (ع) باعث اخراج من شد و این باور کردنی نیست، ابراز داشت: متأسفانه چنین رفتارهایی وجود دارد و در عرصه فرهنگی مشکلاتی در حال حادث شدن است.

پارسی‌نژاد با بیان اینکه نویسندگان انقلابی ما بسیاری از اوقات دچار مقام و منصب می‌شوند، گفت: من حتی از داوری یک جشنواره به خاطر یک اعتراض اخراج شدم اما زبان تیز و برنده‌ام همچنان وجود دارد.
وی گفت: گاهی یک نویسنده و شاعر در پستوی خانه خود می‌نشیند و برای دل خود بنا به تعهد خود  می‌نویسد نه چشم داشتی دارد و نه مسئول است و گاهی هم یک نویسنده و شاعر جریان‌شناس می‌شود که آن وقت آزار می‌بیند و خیلی از خبرگزاری‌های متعهد و مطرح هم سراغش نمی‌رود و پاسخش را نمی‌دهند.
پارسی‌نژاد به جریان نفوذ اشاره کرد و گفت: ‌این جریان متعلق به ملت و امنیت ملی ما است. جریانی سیاسی و جناح‌بندی نیست و باید به درستی بگویم که ادبیات ما می‌تواند امنیت ما را تأمین کند. اما مسئولین فرهنگی این مهم را مدنظر قرار نمی‌دهند.

وی با اعلام پیشنهادهایی گفت: ما در جریان اتفاقات در عرصه ادبیات می‌بینیم که نویسنده‌ها و شعرا بسیاری از جریانات را می‌بیند و می‌دانند در همین راستا کتابی در تأیید منافقین منتشر می‌شود که بارها متوقف و بازچاپ می‌شود. از این‌رو فکر می‌کنم خبرگزاری فارس نیاز است در بخش ادبیات نشست‌هایی را با نویسندگان  و شاعرانی که در بحث جریان‌شناسی اطلاعاتی دارند برگزار کند.

* شیبانی اصل: از دست‌اندرکاران فرهنگی می‌خواهم به آذربایجان توجه کنند
رضا شیبانی‌اصل شاعر آذربایجانی در این مراسم با اشاره به غفلت‌های مسئولین در امر فرهنگ گفت: امروز متأسفانه در نتیجه غفلت‌های ما و مسئولین جریانات مخرب که دشمن ملت هستند به شکل شبکه‌هایی نظام‌ یافته درآمدند که با رمز و نمادگان حرف‌شان را می‌زنند و ریشه‌ها و کیان کشور را هدف قرار داده‌اند.

وی افزود: علی‌الخصوص در دیار آذربایجان جریان پان‌ترکیسم به صورت یک شبکه درآمده و اقتصاد، ورزش و فرهنگ را تحت تأثیر قرار داده و حس می‌کنم مورد غفلت قرار گرفته و در حال هدف قراردادن ریشه‌ها است و گمان من این است هزاران هزاران دفتر مشتاقی لازم است تا به مردم آذربایجان پرداخته شود و از دعوت شدنم به عنوان شاعر آذربایجانی در این مراسم سپاسگزارم.

شیبانی اصل گفت: به نظرم رسید باید اینجا این هشدار را مطرح کنم و از دست‌اندرکاران فرهنگی می‌خواهم که آذربایجان را مدنظر قرار دهند و با از انزوا خارج کردن شاعران میهن‌پرست آذربایجان آنها را ببینند و برای صدور اندیشه انقلاب و شیعی توجه به شعرای آذربایجان به دلیل اثرگذاری فرامرزی بهترین کار است.
وی در پایان سخنانش شعری قرائت کرد.
مادر سلام! آمده‌ام بعد سال‌ها
انگار انتظار تو را پیر کرده است
… زود است باز این همه پیری برای تو
شاید منم که آمدنم دیر کرده است
مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم
جایی که بودم از نفس جاده دور بود
آماج سنگ حادثه بودم ولی شگفت
آیینه ی شکسته من پر غرور بود
دیرینه سال بود که در دور دست‌ها
یک سرزمین به گرده ی من بار درد بود
در من کسی شبیه یلان حماسه‌ساز
بی‌وقفه با زمین و زمان در نبرد بود
دیرینه سال بود که سرپنجه‌های من
چنگال بسته بود به حلقوم خاک سرد
تا مغز استخوان مرا خورده بود خاک
تا مغز استخوان مرا خورده بود درد
قصد تو را زمین و زمان کرده بود و من
تنها برای خاطر تو این چنین شدم-
-که چنگ بر گلوی زمین و زمان زدم
یک عمر استخوان گلوی زمین شدم
مادر! مرا ببخش اگر دیر آمدم
یک مشت استخوان شدنم طول می‌کشید
تا ارتفاع شانه مردان شهرمان
از دست خاک پر زدنم طول می‌کشید
مادر نمیر! زندگی من از آن تو!
مادر نمیر! زندگی از آن میهن است
بعد از من آفتاب تو هرگز مباد سرد!
بعد از من آسمان تو هرگز مباد پست!

* کاویانی: شاعر جوان انقلابی اگر بخواهد مطالبه‌گر باشد باید کنج اتاق بنشیند
محسن کاویانی از شاعرای آیینی کشور در این مراسم گفت: امروز در شعر کشور فضای آلوده‌ای را می‌بینیم که اگر بخواهیم سرشناس شویم باید جزو فلان باند و دسته بود و بیش از شعر به اعمالی پرداخت که خوشایند آن گروه باشد و در چنین فضایی اولین قربانی‌ها شاعران شهرستانی هستند.

وی افزود: امروز برای من که در شهر قم زندگی می‌کنم تحمل چنین رابطه‌هایی غیرقابل انکار است چه رسد به جوانی که در شهری دور دغدغه ادبیات دارد. در چنین فضایی گناه جوانان شهرستانی چیست که باید قربانی سلیقه‌ها و پسندهای افرادی قرار بگیرند که اگر با آنها هم‌رنگ نباشی به صورت نامحسوس حذف می‌شوی.
این شاعر گفت: امروز شاعر جوان انقلابی اگر بخواهد طبق فرموده رهبرش مطالبه‌گر باشد باید کنج اتاق خود بنشیند و بزم شاعران را نگاه کند. یا با عصبانیت با او برخورد می‌شود که دیگر جرأت نقد از وی گرفته می‌شود. شاهد بوده‌ایم که بارها رهبر انقلاب به اهمیت توجه به ظرفیت‌های شاعران دور از پایتخت اشاره کرده‌اند اما مدیران اگر بخواهند به این مهم عمل کنند به شهرستانی‌هایی بها می‌دهند که بله‌ قربان‌گوی‌شان باشند.

کاویانی در پایان و پیش از شعرخوانی برای حاضرین گفت: دسته دسته شدن محافل ادبی و باندبازی‌ها شاعران بی‌حاشیه و متعهد را به فرزندان طلاق شعر کشور تبدیل کرده است. آیا حتماً باید یک شاعر رفقا و دوستانی را برای ادامه میسر در محیط شعر داشته باشد. حرف‌ها زیاد و از بی‌مهری‌ها دلم شکسته است اما دلم به مولا قرص است و از احدی ترس ندارم. روحیه مطالبه‌گری خود را حفظ می‌کنم چون رهبرم از من چنین خواسته و با تهدیدها و بیانیه‌ها و های و هوی‌ها دلم خالی نمی‌شود.

وی افزود: در فضای مافیایی و باندبازی امروز از روزی که وارد شعر شده‌ام بدون تعارف حسین قرایی را فردی دیدم که دلش برای شاعران شهرستانی می‌تپد. دغدغه‌مند بود و روزی که تریبون دست شاعران همیشگی بود در حد توان به شاعران شهرستانی و بی‌تریبون پرداخت. امیدوارم همیشه در این مسیر بماند و شاه مردان نیز یاریش کند.
وی با اشاره به اینکه قدرت موشکی و فرهنگی در تکامل یکدیگر هستند شعری برای حاضرین خواند.

وقتی زمین خوردی خودم دیدم، لبخند شرمت آسمانی بود
بر سینه و بازوی بی جانت، تاول نشان پهلوانی بود
کرکس مرامان سفره را چیدند، کفتارها دور تو چرخیدند
آن شیر مرد خطّه‌ی دیروز، حالا پلنگی استخوانی بود
ای کاش زخمت زخم بستر بود، زخم زبان از مرگ بدتر بود
زخم زبان­هایی که می­خوردی، پاداش عمری جان­فشانی بود
از ما فقط دیدند با اکراه، سهمیه­ ی کنکور و دانشگاه
ای کاش سهمم از همه دنیا، این که کمی پیشم بمانی بود
از وعده­های پوچ بیزارم، «سر روی زانوی که بگذارم؟»
بنیاد جانبازان برای ما، در حدّ یک اسم و نشانی بود
گفتی پزشکت گفته نزدیک است، بهبودی کامل به تو امّا
افسوس بابا دیر فهمیدم، حتی دروغت مهربانی بود!
جان دادی و یک عدّه خندیدند ، مادر که شیون کرد نشنیدند
حتی عروجت را نفهمیدند، گفتند بیمار روانی بود!

****
وی شعر دیگری را نیز برای حاضران قرائت کرد.
خورشید به گود آمده سرگرم قنوت است
این آل سعود است که در حال سقوط است
هستند شیاطین همه درگیر تبانی
ایران شده آماده ی  یک جنگ جهانی
آماده شده لب بزند جام جنون را
صادر کند از نفت عرب بشکه ی خون را
بیزار ز جنگیم ولی مرد جهادیم
دادیم سر و دست ولی باج ندادیم
ما با احدی نیز نداریم سر جنگ
لعنت به بلادی که شد آغازگر جنگ
ما هیچ زمان حمله نکردیم به جایی
ما مرد دفاعیم ولیکن چه دفاعی!
شمشیر عجم منتظر رخصت جنگ است
مکه بشود مرکز ایران چه قشنگ است
ما منتظر حمله ای از سوی حجازیم
تا بین بقیعش حرمی ناب بسازیم
یا حیدرکرار  زند نقش به زودی
بر پرچم سبز عربستان سعودی
از روضه ی عباس شرف یاد گرفتیم
یک عمر از او یکسره امداد گرفتیم
ما غیر کفن بر تن خود جامه نداریم
ای شمر برو شوق امان نامه نداریم
با سرور و پیغمبر خود هم وطنی شد
هر کس که در این برهه اویس قرنی شد
مرشد به طرب ضرب بزن وقت حماسه ست
مداح بخوان وقت غم و سینه زنی شد
دُرّ نجف سینه ی ما از غم یاران
خونین شد و مانند عقیق یمنی شد!
یا فاطمه گفتیم و گذشتیم ز طوفان
گفتیم “علی” ناشدنی هم شدنی شد
آماده ی آنیم بپوشیم کفن را
ایران که نمرده ست بگیرند یمن را
هر شاه سعودی شده یک نوکر دربست
در پشت لباس عربی فتنه ی غرب است
ننگی که به پیشانی شاهان سعودیست
زیر سر یک مشت مسلمان یهودیست !
چشمان جهان در پی آن یکه سوار است
این عطر یمانیست که لبریز بهار است
از نام علی ، واله و مستیم همیشه
ای خاک یمن پشت تو هستیم همیشه!

* بابایی: به جون عصر خمینی قسم! خدا با ماست…
احمد بابایی از شعرای آیینی کشور با حضور در یکصدمین «عصرانه ادبی فارس» شعری برای حاضرین قرائت کرد.
دوباره ابر سیاهی زلال می‌بینم
به دوش هر افقی یک بلال می‌بینم
شکسته زهر هوا را مناره‌ای دم عصر
شده به روضه مقتل، اشاره‌ای دم عصر
چه گُرده‌ها که به حق، راه راه می‌بینم
به پای لب، سرِ خالی سیاه می‌بینم
سپیده‌ای که به خاک سیاه جان باشد
بلال ماذنه‌ی آخرالزّمان باشد
به خون نشسته دلم خسته و شکسته دلم
به جون عصر خمینی، دخیل بسته دلم
به جون عصر خمینی، گواه یعنی زخم
حسین… عطر غلام سیاه… یعنی زخم

***
به خون نشسته دلم… حق دهید آه کشد
همیشه آخر روضه به قتلگاه کشد
به جون عصر خمینی قسم که دست خدا
همیشه خال لب یار را سیاه کشد
عجیب نیست که شمری دوباره در گودال
عمامه از سر یک شیخ بی گناه کشد
عجیب نیست که چلپاسه‌ی سعودی‌ها
تقاص شمس عجم را ز قوم ماه کشد
دوباره خولی صهیون به غارت آمده است
که معجر از سر یک مشت بی پناه کشد

***
خورَد به آینه‌ها سنگ خاره‌ای دم عصر
نمانده دست حرم، راه چاره‌ای دم عصر
به زیر نعل رود جسم پاره‌ای دم عصر
ز گوش کنده شود گوشواره‌ای دم عصر

***
به نیجریّه تف قتلگاه پیچیده است
دوباره عطر غلام سیاه پیچیده است
به شش ذبیحش اگر ضجّه‌ایم، اگر آهیم
قیام ماست به پشت مقام «ابراهیم»
همین که شش سپرِ جونِ ما شهید شده است
قسم به شیهه ی شمشیر، روسپید شده است

***
خدا به خیر کند حُقّه‌ی سیاسی را
حقوق‌دانی و تکلیف ناشناسی را
خدا به خیر کند «کدخدا هراسی» را
«ظریف کاری» و لبخند التماسی را
به وهم، دور زمان، بر مرادشان رفته ست
که «جون عصر خمینی» ز یادشان رفته ست

***
به حیرتی که گره در خیال می‌بندد
اجل به غیرت آئینه، بال می‌بندد
مناره‌ها همه از فصل نور می‌گویند
به نیجریه اذان ظهور می‌گویند
اگر مُوکّلِ صهیون، شریعه را بسته است
یهود اگر رهِ «سنّی و شیعه» را بسته است
به شرق و غرب، هیاهوی کربلا با ماست
به جون عصر خمینی قسم! خدا با ماست…
در این مراسم از تمبر یادبود یکصدمین عصرانه ادبی فارس با عنوان صد دفتر مشتاقی رونمایی شد.

انتهای پیام/

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه