یادداشت؛

تراژدی بزرگ فراموشی ملیت در عرصه‌ی ورزشی / فتوحات ورزشی و شادمانه‌های هشداری!!

این یک تراژدی بزرگ است. در این تراژدی تحمل‌سوز و تامل‌ساز، رنگ و نماد دو تیم ورزشی داخلی، از سه رنگ پرچم عزیز و عزت بخش ملی، بیشتر به چشم می‌آید و رگ‌های غیرت و وفاداری و احساسِ تعلق هوادارانشان را افزون‌تر و سریع‌تر متورم می‌کند!!

تراژدی بزرگ فراموشی ملیت در عرصه‌ی ورزشی / فتوحات ورزشی و شادمانه‌های هشداری!!

پرده اول:
سه شنبه شب ( ۱۳۹۶/۶/۲۱) تیم فوتبال پرسپولیس (ایران) با نمایشی عالی بر تیمی از سلطان‌نشین سعودی پیروز شد و به عنوان یکی از چهار تیم برتر قاره کهن آسیا راهی مرحله بعدی مسابقات گردید. (جزء چهار تیم). این پیروزی درخشان و سزاوارانه موجی از شادی و البته فوجی از رجزخوانی‌ها و به هم پریدن‌های گاه غیردوستانه و حدشکنانه‌ی مبتنی بر رنگ‌مداری (قرمز _ آبی) و نیز پندراهای نژادگرایانه (فارس _ عرب) را هم در فضای مجازی و هم در دنیای واقعی به راه انداخت.

موج‌آفرینی و شادی‌سازی حاصل از پیروزی‌های ورزشی البته جریانی نیکو و پسندیده است اما با توجه به محتوای حقیقی این شادمانی‌ها و رجزخوانی‌ها و …، اگر چه حتی در اصلِ متمدنانه بودن طیفی از این کارکردها (هم مجازی و هم واقعی = مانند بوق‌زدن‌های ممتد در نیمه شب و ایجاد راه‌بندان توسط دوست‌داران تیم قرمز و نیز بکارگیری الفاظ و واژه‌های ادب‌گریزانه طرفداران دو تیم آبی و قرمز بر علیه همدیگر و پرخاشگری‌های اخلاق‌گریزانه و مت عصبانه گروهی که خود را فقط در این گونه مواقع و نه در زمان خطر و تهدید کشور توسط بیگانگان و نه به هنگام خرید کالا و….. خیلی ایرانی می‌دانند!!! بر علیه تیم رقیب عربی ) تردیدها و اِن قُلت‌های کاملا جدی وجود دارد. اما بحث من در این یادداشت مختصر، مقوله دیگریست.
پرده دوم؛
تنها چند ساعت بعد از کسب پیروزی درخشان و شادی بخش تیم فوتبال پرسپولیس که با هدایت سرمربی متشخّص و کاربلد این تیم حاصل آمد، تیم (ملی) والیبال کشورمان (به عنوان یکی از تیم‌های برتر دنیا و قهرمان بلامنازع آسیا) در جام جهانی قهرمانان بزرگ دنیا در کشور ژاپن، در حالیکه در آغاز با نتیجه دو بر صفر از تیم ایالات متحده آمریکا عقب بود، با ارائه نمایشی غرور آفرین، در نهایت تیم مقتدر آمریکا را با نتیجه سه بر دو، به تسلیم در برابر غیرت ایرانی وادار کرد. پیروزی سزاوارانه و در طراز جهانی تیم ملی والیبال اما برخلاف پیروزی شعف برانگیز تیم فوتبال پرسپولیس، بازتاب بسیار کمتری هم در فضای مجازی و هم در فضای حقیقی جامعه در پی داشت!!

قطعا یکی از دلایل این امر، تفاوت، محبوبیت بیشتر فوتبال در نزد افکار عمومی است، اما این تفاوف محبوبیت، تنها بخشی از واقعیت است و نه همه آن. برای اثبات این داعیه، کافیست که میزان حساسیت و تعصّب عمومی ایرانیان به تیم ملی فوتبال را با میزان همزادپنداری درونی شده و در هویت نشسته آنان با دو تیم آبی و قرمز و یا با تیم هایی مانند تراکتور و ملوان (به صورت منطقه‌ای) به مقایسه بنشینید. معتقدم با نگاهی مبتنی بر هویت ملی و با لحاظ مفهوم ملت و ملیت، نتیجه این مقایسه، آرامش سوز و تامل برانگیز خواهد بود.

نتیجه گیری و کلام آخر؛
این یک تراژدی بزرگ است. در این تراژدی تحمل‌سوز و تامل‌ساز، رنگ و نماد دو تیم ورزشی داخلی، از سه رنگ پرچم عزیز و عزت بخش ملی، بیشتر به چشم می‌آید و رگ‌های غیرت و وفاداری و احساسِ تعلق هوادارانشان را افزون‌تر و سریع‌تر متورم می‌کند!! این درد، زمانی نمودی خاص‌تر و نفوذی زهرآگین‌تر به خود می‌گیرد که با نگاهی نافذتر از اکنونمان، به این واقعیت واهمه‌برانگیز که چون نشانه‌ای شوم در باره سُستی مفهوم ملت در نزد ایرانیان، هشدارمان می‌دهد، بنگریم.

این فاجعه بزرگیست که در کشوری، گرایش به فلان رنگ و بهمان تیم زبان و لهجه و قومیت، از دلدادگی به مُلک و ملیت و ملت و آیین، پر رنگ‌تر شود، و این اتفاق نامبارک را می‌توان از میزان دلدادگی بیشتر آحاد مختلف جامعه‌ی اکنونِ ایرانی، خصوصا نوجوانان و جوانانش و حتی نخبگان و تحصیل‌کردگانش به فلان تیم و بهمان باشگاه یا از میزان همزادپنداری اینان با فلان اتفاق عادی ورزشی باشگاهی (از جمله پیروزی تیم پرسپولیس بر تیم عربستانی) در قیاس با انواع ملی و بس مهم‌تر همین سنخ از اتفاقات (مانند پیروزی تیم ملی والیبال ایران بر آمریکا) با وضوحی آشکار، دریافت و از در عُسرت و حسرت برآمده از این حقیقت تلخ، درماند!! تلخی چنین حال ناخوش زمانی بیشتر می‌شود که ببینیم این واقعیت نامبارک حتی در مورد مدعیان ایران دوستی و داعیه داران عرب ستیزی!! که با نگاهی ابتر، باورمندی خودخواسته ایرانیان بافراست به آئین آسمانی و فرامکانی و فرازمانی اسلام را مقوله‌ای تحمیلی و ناشی از هجوم اعراب وحشی به سرزمین آریایی می‌دانند، نیز مصداق دارد!! و این یعنی حتی کسانی که از وطن‌پرستی و برتری نژاد آریایی دم می‌زنند و خود را دلداده اوصاف اهورایی جناب کوروش کبیر و سینه‌چاکان ابهت ایران و ایرانی می‌دانند و روز و شب بر کرّ و فرّ به تاراج رفته شان توسط اعراب مهاجم، مرثیه‌سرایی می‌کنند نیز، استقلالی یا پرسپولیسی بودنشان بر ایرانی بودنشان می‌چربد!

همانان که در زمان پیروزی تیم‌های ملی فوتبال و والیبال و کشتی و … بر آمریکا و تیم‌های غربی و ….ذوق و شوقشان گُل نمی‌کند و بر ملیت فاخر ایرانی نمی‌بالند و دم نمی‌زنند و ساکت می‌مانند، همینان اما پیروزی پرسپولیس بر یک تیم عربی را چونان جهان‌گشایی رستم، شادمانه گرامی می‌دارند و آن را به عنوان (عزای استقلالی‌ها و ماتم اعراب!!!)، به پایکوبی می‌نشینند!!. اینان همان (خود آگاه‌تر) پندارانی هستند که در جهالتی مرکب گرفتار آمده‌اند!. کسانی که در شادمانی‌های جلف‌شان از پیروزی یک تیم باشگاهی ایرانی بر یک تیم عربی، رگه‌های آشکاری از نگرشِ ماقبل تمدنیِ نژادپرستی و نژادگرایی به راحتی قابل ردیابی است. همان نگاهی که در مقایسه خود با اعراب، بر موضع خشم و نفرت، مستقر می‌شود، اما در قیاس با غرب، دچار انفعالی خودکم‌پندارانه و چندش آور می‌گردد، و همین شیراوژنان توهمی‌اند که در گوشه‌های دنج وهم و رعب خود، بر علیه حیدریونِ رستم زادِ مدافع حرم، چرندیاتی تهوع‌آور را دمادم بلغور می‌کنند!! باری بگذاریم و بگذریم که گر جنین کنیم به خیر و صلاح نزدیک‌تر است.

اینها که آوردم بخشی از واقعیت‌های تلخ جامعه شناختیِ جامعه اکنون ایرانند. متولیان و بر مسند نشستگان، هوشیار باشند و این هشدار، به گوش جان بشنوند. اینها که آوردم اندکی بودند از نشانه‌های بسیار، که از ضعف همگرایی ملی و نیز از سستی آرام و تلاشی بی‌قیل و قال مفهوم ملت در نزد ایرانیان می‌گویند. این واگویه‌های گاه رمزگونه را چونان جرس بیدار باشی بشنوید و بر درمانش همت آرید.
چنین باد
شهریور ۱۳۹۶
مهدی کوچک پور
دانش آموخته جامعه شناسی
و فعال رسانه ای

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
ناشناس
دکتر (بهزاد ن) هستم مدرس دانشگاه از شیراز. سلام به شما یادداشت خوبتان را خواندم و تقریبا موافقم ولی متاسفانه بنا به دلایلی که نمیشود کاملا توضیح داد مردم گرایش بیشتری به امریکا پیدا کرده اند که بیشتر بخاطر موضع گیریهای مسولین نظام و افراط و تفریطهای منتسب به انان و لجاجتهای عامه به موضع گیریهای مسولان میباشد.مردم میفهمند که مسولان در شعار با امریکا مخالف ولی گرین کارت امریکا را دارند، فرزندانشان در امریکا تحصیل و یا برای مداوا و یا سرمایه گذاری و تفریح و ...ذوق امریکا را دارند. اما به لحاظ گخالفت با اعراب کثیف و نامرد من که کاملا موافق و ارزویم نابودی اعراب جاهل و بی فرهنگ و ... میباشد دوستدار شما؛ بهزاد
محمد م از گیلان
در زیر همین پرچم سه رنگ عزیز و عزت بخش ملی هم تراژدی تحمل سوز وتامل ساز جناح های افراطی چپ گرا و راست گرا بیشتر به چشم می آید درحالی که حبل المتین داریم
در حاشیه