پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
پاسخ به شبهات؛
آیا اطاعت مطلق از استاد عرفان درست است؟
بنابر روایات متواتر، انسان نباید از غیر معصومین تبعیت مطلق و تام بکند و حتی اعتقاد به این مطلب که تبعیت مطلق از استاد جایز است، یک انحراف عقیدتی محسوب می شود.
به گزارش ۸دی، کانال تلگرامی عرفان و تصوف به شبهه تبعیت مطلق از استاد پاسخ داده است:
?شبهه : ?
تمام انسان ها برای سلوک عرفانی و رسیدن به معرفت خداوند، ناچار هستند که “استادی” را بر گزینند و همچون مرده ای که خود را به غسال می سپارد، خود را در خدمت “استاد” قرار دهند تا او بتواند مرید را از خطرات و سختی های مسیر سلوک عبور دهد، دقیقاً مانند حضرت موسی علیه السلام که تبعیت تام و بی چون و چرا از حضرت خضر می کرد، همچنین ما نیز اگر گناه و اشتباهی از استاد خود دیدیم نباید هیچ اعتراضی بدو کنیم که اگر اعتراض کنیم مانند حضرت موسی علیه السلام از ادامه سلوک باز می مانیم.
♦️پاسخ :
?۱_ بنابر روایات متواتر، انسان نباید از غیر معصومین تبعیت مطلق و تام بکند و حتی اعتقاد به این مطلب که تبعیت مطلق از استاد جایز است، یک انحراف عقیدتی محسوب می شود. بنابراین استاد ، مراد، شیخ و پیر یا هر کس دیگر، مادامی که دستورات و ارشادات او در مسیر ثقلین(کتاب و عترت) قرار داشت تبعیت از او جایز است اما اگر کوچکترین تقابل و انحرافی از معصومین پیدا کرد تبعیت از او در حکم تبعیت از شیطان و پیوستن به جنود اوست.(اعاذنا الله و ایّاکم)
?۲_ گرچه امروزه شیعیان از دسترسی مستقیم به امام خود محروم هستند، لکن ابواب بهره مندی از فیوضات و الطاف و توجهات آن حضرت هیچگاه مسدود نشده است و اتصال و ارتباط با امام زمان (عج) احتیاج به هیچ واسطه ای ندارد تا مدعیان دروغین چنین منصبی را برای خود بتراشند، لذا هر شیعه ای وظیفه دارد با توسل، استغاثه و تمسک به آن امام همام در جهت کسب معارف دین خویش قدم بردارد و روی از غیر معصومین بر گرداند.
?۳_ شرکت در هر کلاس و مجلس اخلاق یا وعظ و ارشاد، (که سبب دوری انسان از گناه و تنبه و پشیمانی نسبت به اعمال و کردار بد و خطای او می شود) سفارش شده و بسیار خوب می باشد، لکن این بدین معنا نیست که انسان در رسیدن به معارف دینی لزوما باید از “استاد” تبعیت کند. بلکه همانطور که بیان شد یگانه راه نجات و کسب معارف رجوع به اهل بیت علیهم السلام و فراگیری معارف توحیدی از معادن حکمت الهی و ابوابی است که خود خداوند معرفی نموده است.(یعنی معصومین)
?استناد به داستان حضرت موسی ع نیز مردود است زیرا:
?۱_ حضرت موسی کلیم الله از جانب خداوند دستور داشت که نزد حضرت خضر برود آیا اقطاب صوفیه نیز از جانب خداوند دستور دارند!!
?۲_ حضرت خضر نیز برای تمام کارهایی که مرتکب شد، از خداوندد متعال دستور داشت چنانچه خود ایشان گفت: وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْری: این کارها را از جانب خود انجام ندادم. (۸۲ کهف) همچنین ایشان دارای علم لدنی بوده است چنانچه خداوند می فرماید: عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (۶۵ کهف) .
?۳_ حضرت خضر از جانب خدا وظیفه ای داشت که باید به آن عمل می کرد و حضرت موسی نیز باید به وظیفه خود عمل می کردند چنانچه طبق روایتی، خود حضرت خضر به حضرت موسی فرمود: لِأَنِّی وُکِّلْتُ بِعِلْمٍ لَا تُطِیقُهُ وَ وُکِّلْتَ أَنْتَ بِعِلْمٍ لَا أُطِیقُه : من نسبت به علمی که دارم وظیفه ای دارم ولی تو طاقت آن را نداری و تو نیز نسبت به علمی که داری وظیفه خودت را داری و من طاقت آنرا ندارم.
و خداوند در قرآن کریم اعتراض های حضرت موسی به جناب خضر را مذمت نکرده است بلکه فقط از آنها اخبار نموده است.
?۴_ حضرت موسی از پیامبران اولوالعزم بوده است و پیامبران اولوا العزم از دیگران دارای علم و فضیلت بیشتری می باشند.همچنانکه در روایات به این موضوع تصریح شده است: چنانچه امام صادق علیه السلام می فرمایند: کان موسى أعلم من الخضر: جناب موسی از خضر اعلم بود. همچنین می فرمایند: لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ بِاسْتِحْقَاقٍ لِلْخَضِرِ علیه السلام لِلرُّتْبَهِ عَلَى مُوسَى ع وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الْخَضِر… .
?۵_در بعضی از روایات ، حضرت خضر نیز معصوم و پیامبر دانسته شده است: إِنَّ الْخَضِرَ کَانَ نَبِیّاً مُرْسَلًا بَعَثَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَى قَوْمِهِ: خضر نبی مرسل بود که خداوند او را (برای هدایت) به سوی قومش فرستاد.
♦️حکمت این جریان از زبان امام صادق علیه السلام :
خضر مقام و رتبهاش بر موسى ترجیح نداشت بلکه وى افضل از خضر بود، منتهى چون موسى مستحق بود به او گفته شود که وى همه چیز را ندانسته و جاهلى است که فقط به تعلیم حقّ تعالى علم برایش حاصل مىشود لا جرم واسطه و مأمور براى رساندن این خبر به موسى خضر گردیده بود.علل الشرائع، ج۱، ص: .۵۹
نظرات