پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
شبهات؛
آیا وظیفه حکومت یک کشور به بهشت بردن مردم نیست؟
متنی منتسب به دکتر مصدق این روزها در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که در آن تأکید شده است «وظیفه حکومت یک کشور به بهشت بردن مردم نیست».
به گزارش ۸دی، مهدی کوچک پور به شبهه «وظیفه حکومت یک کشور به بهشت بردن مردم نیست» پاسخ داد. بر این اساس، متنی منتسب به دکتر مصدق این روزها در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که در آن تأکید شده است «وظیفه حکومت یک کشور به بهشت بردن مردم نیست».
متن شبهه:
وظیفه حکومت یک کشور
به بهشت بردن مردم نیست؛
بلکه
استفاده صحیح از
منابع کشور
جهت رفع فقر و ایجاد
رفاه برای شهروندانش است…
✍دکتر مصدق
…
پاسخ:
مهدی کوچک پور از فعالان رسانه ای استان گیلان در پاسخ به این شبهه نوشت:
اولا در صحت انتساب این کلام به دکتر مصدق مرحوم تردید جدی وجود دارد از آن رو که در دو دوره صدارت مشارالیه (که از حسن اتفاق با درایت و همت علمای مجاهد، محقق گردید) رژیم سلطنتی حاکم بر ایران که مرحوم مصدق بر اصلاح ساختار و عملکرد آن در جهت منافع ملت مجاهدتی سزاوار تحسین داشت، مَشغول به تاراج دادن کشور بود و قطعا برای بهشتی کردن مردم دغدغه و برنامه ای نداشت تا اعتراض کلامی دکتر مصدق را برانگیزد و در نتیجه ایشان در اعتراض به حکومت چنین دیدگاهی را که در مطلع این یادداشت بدان اشارت شد، مطرح نماید.
علیرغم این اگر با اغماض بپذیریم که دیدگاه مطروحه از جانب منادی محترم ملی شدن صنعت نفت ایران طرح شده باشد در این صورت میگوییم که طرح این دیدگاه یقینا یکی از اشتباهات بزرگ این قهرمان ملی ماست! زیرا از نظر یک فرد موحد و با نگاهی در طراز جهان بینی توحیدی، حکومت هم مسئول تامین امور دنیوی مردم (تامین رفاه و شغل و شادابی و … با محوریت خود مردم) محسوب میشود و هم و مهمتر از این بعد، مسئول تامین شرایط لازم و آلودگی زدایی اجتماعی برای حرکت خودخواسته و مبتنی بر انتخاب عموم مردم به سوی سعادت و فلاح همیشگی بحساب میآید. اگر غیر از این بیاندیشیم و بگوییم، در این صورت و به شکلی بنیادی سخن از برپایی حکومت دینی امر عبثی خواهد بود!!
این کلام البته به معنای (به بهشت بردن اجباری مردم که این روزها برخی از مدعیان بزرگی نیز از آن سخن میگویند، نیست، اونی نیست بلکه در این نگاه و دیدگاه اصل بر کارکرد تمهیدی، ارشادی و هدایتگرانهی حاکمیت دینی در مسیر بسترسازی سزاوار برای زی و زیست موحدانه عموم مردم است.
همچنین وفق این نگرش، از قوه قهریه جزء در موارد خاص و برای اصلاح ناهمنوایی شماری معدود با خواست و اراده جمعی استفاده نمیشود و نباید هم بشود. معتقدم همه ی ما هم نوعا و در حوزه کارکردی خویش، لااقل در عرصهی ادعا به روایی چنین نگرشی پایبندیم.
به عنوان نمونه همه ما برای مقوله مهم “تربیت” فرزندان خود بیشتر از امور دیگر (مانند تهیه پوشاک و خوراک و…) اهمیت قائلیم. با اندکی دقت معلوممان میآید که ماهیت و جنس دغدغهی یک حکومت دینی برای زمینهسازی فلاح جویی جمعی ارادی آحاد جامعه و هدایت ارشادی قاطبه مردم دقیقا از نوع دغدغهمندی تربیت مدارانه ما در قبال فرزندانمان است. حال اگر عزیزانی این دغدغه مندی را ناصواب میدانند، سزاوار آن است که استدلال بفرمایند.
نظرات