پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
صابر شکور
تأملی در باخت اصلاحطلبان در گیلان؛
بهزاد نبوی و شکست سنگین اصلاحات در انتخابات ۹۶!
اصلاحطلبان هرچند در ظاهر خود را پیروز انتخابات ۹۶ معرفی میکنند اما خود میدانند که شکستی بزرگ در سطح استراتژیک خوردهاند که بهزاد نبوی هشدار آن را داده بود.
به گزارش ۸دی، بهزاد نبوی در مصاحبه با هفته نامه مثلث میگوید: «اینجور نیست که اکنون شرایط اصلاحطلبان عوض شده باشد. در واقع ما باید بپذیریم که بدنه و پایگاه اجتماعیمان عوض شده است. ما اول خودمان باید بفهمیم اصلاحطلبی یعنی چه. من از دیدن برخی از افراد اطراف خودمان احساس خوبی ندارم. نماز جمعه هاشمی، من را یاد نماز جمعههای اول انقلاب می اندازد. واقعیت این است که تعریف و انتظار ما از اصلاحطلبی این نبود. ما دنبال براندازی نبودیم. دفاع ما از برخی جریانات، ما را به نهضت آزادی شدن نزدیک می کند. من از دیدن عکسهای نماز جمعه هاشمی تعجب کردم. نباید مرز خودی و غیرخودی را بر میداشتیم. اصلاحطلبان در سریعترین زمان ممکن باید در مورد پایگاه اجتماعی خود اقداماتی انجام دهند … الان بعضی از دخترها پیش من میآیند و میخواهند با من دست بدهند یا نوریزاد که از بهائیت دفاع کرده و گفته پای بهائیان را میبوسم طرفدار ما شده است، دراویش گنابادی پیش ما میآیند و از ما اعلام حمایت میکنند، قبلا در هفتهنامه عصر ما مطلب میزدیم و نهضت آزادی به ما فحش میداد ولی الان ما تبدیل شدهایم به قهرمان آنها…»
اصلاحات اما این هشدار نبوی را جدی نگرفت و اشتباه انتخابات ۹۲ را تکرار کرد و در انتخابات ۹۶ نیز به زیر علم روحانی همان هاشمی کوچک رفت، هاشمی که روزی به او فحش میدادند از آنها استفاده کرد و روحانی را سر کار آورد.
در ایام تبلیغات انتخاباتی کواکبیان از اصلاحطلبان مشهور در جمع حامیان روحانی در رشت گفت: “دولت روحانی یک دولت اصلاحطلب نیست اما یکی از افتخاراتش این است که اکنون مورد حمایت اصلاحطلبان قرارگرفته است چرا که جریان اصلاحطلبی مناسبترین راه را برای ادامه مسیر در این دولت دیده است.” اما آیا این واقعا بهترین مسیر برای اصلاحات بود یا تنها مسیر؟
اصلاحات عملا صحنهی سیاست را باخته است، آنها شاید در ظاهر شادی کنند اما خود نیز میدانند که حرف بهزاد نبوی کاملا جدی است و به علت زیاده روی در تساهل و تسامح عملا بدنه اجتماعی جذب آنها شده است که قابلیت حضور در عرصهی سیاست را ندارد، نه اقبالی از سوی مردم عادی جامعه دارد و نه در بسیاری از موارد تایید صلاحیت خواهد شد.
هشداری که بهزاد نبوی بعد از آزادی از زندان به جریان اصلاحات داد نه تنها موجب تغییر رویه آنها نشد بلکه روز به روز بیشتر غرق در این تساهل و تسامح میشوند و بعد از رفتن زیر علم هاشمی و روحانی در انتخابات ریاست جمهوری امروز به زیر علم هرکسی در انتخابات شورای شهر میروند و آن را اصلاحطلب میخوانند تا عضوی در شورای شهر داشته باشند، اما آیا این واقعا آرمان اصلاحطلبان بوده است یا تنها اگر پیروز هم شوند یک پیروزی تاکتیکی است و عملا یک باخت استراتژیک در طولانی مدت محسوب میشود.
گیلان نمونه خوبی برای بررسی این باخت در سطح شورای شهر است نه تهران که جزیرهای جدا از استانهای دیگر کشور در انتخابات هاست، هم به خاطر مردمش و هم به این دلیل که همهی ظرفیت اصلاحطلبان در تهران جمع شده است.
زیباکلام که این روزها از عناصر جدی و تبلیغاتی اصلاحطلبان است در ۲۱ بهمن ۹۳ در مصاحبهای با یک پایگاه خبری گیلانی(شکوغه های زیتون) گفت: من معتقدم یک سری از شهرهای ایران ذاتا اصلاح اطلب هستند که مهمترین آن ها استان گیلان است، حال باید دید که این استان که به زعم ایشان استان اصلاحات است چه جوابی به لیست شورای شهر در رشت به عنوان مرکز استان داده است.
اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر رشت همهی کسانی را که احتمال می دادند رای بیاورند در لیست خود آوردند و از آن جمع تنها ۳ نفر یعنی احمد رمضانپور، فرهام زاهد و اسماعیل حاجی پور رای آوردند و از این لیست ۳ نفره تنها فردی که احتمال میرود در رده های بالا مانند مجلس بتواند هم تایید صلاحیت شورای نگهبان را برای نمایندگی مجلس بگیرد و هم اقبال عمومی داشته باشد و به سظوح بالاتر عرصه های سیاسی ورود کند اسماعیل حاجی پور است که باید پرسید آیا او واقعا یک اصلاحطلب است؟
فرض کنیم لیست اصلاحات به صورت کامل پیروز در انتخابات شود و در انتخابات بعدی امثال حاجیپورها بیایند و به عنوان اصلاحطلب رای بیاورند، آیا این پیروزی اصلاحات است یا تکرار گام رو به عقب در انتخابات ریاست جمهوری و زیر علم هاشمی رفتن است.
فرض کنیم اصلاحطلبان زیر علم هاشمی و روحانی نروند و از همین طرفداران جدیدشان که دامنه اش از نهضت آزادی و فرقه ی گنابادی تا بهائیت را شامل می شود فردی را معرفی کنند، در شورای شهر رای بیاورد، در مجلس هم شورای نگهبان تاییدش کند و باز هم رای بیاورد، آیا این پیروزی اصلاحات است یا افول از اصول اصلاحطلبی که قطعا دغدغه مندانی انقلابی در میانشان حضور دارند و روزی با شعار درود بر سه سید فاطمی، خمینی و خامنه ای، خاتمی برای این جریان رای جمع می کردند.
در هر دو صورت این یک گام به عقب برای اصلاحطلبان است، اگر به زیر پرچم طیف هاشمی بروند فقط اسما پیروز شده اند و در بلند مدت اثری از آنها باقی نمیماند و اگر به سمت گزینههای محبوب نهضت آزادی و بهائیت و دراویش گنابادی بروند که از سوی حاکمیت پس زده خواهند شد و اجازه حضور در عرصهی سیاست را پیدا نخواهند کرد و این یک بازی دو سر باخت برای آنها است.
به نظر میرسد حمایت از روحانی و همطیفان او که عملگرا هستند و صرفا نتیجه کار برایشان مهم است تنها مسیر اصلاحطلبان بود و راه چارهای نداشتند، البته باید بدانند که این پیروزیها در ظاهر است و عملا با شرایط ذکر شده در فوق اصلاحات شکست سنگین و غیر قابل جبرانی در سطح استراتژیک خورده است.
البته عقلانیت حکم میکند راه چاره اصلی برای همهی جناحها چه عاقبتاندیش باشند و به فکر آخرت و چه آینده اندیش باشند و به فکر دنیا عبور از اصولگرایی و اصلاحطلبی و زیر علم کاندیدای اصلح رفتن است نه مبارزه با او تنها به این دلیل که اصلاحطلب یا اصولگرا نیست که امیدواریم این امر تحقق یابد و روزی امثال زیبا کلام و کواکبیان را ببینیم که خود را محدود به جناحها نکردهاند و حاضرند زیر علم کاندیدای اصلح فعالیت کنند.
انتهای پیام/
نظرات