در زمانه ی یکی به نعل یکی به میخ؛

خواهی نشوی رسوا، اصولگرای اصلاح‌طلب شو …

در زمانه‌ای که همه عادت کرده‌اند به دورنگی و اینکه یکی به نعل بزنن و یکی به میخ! خواهی نشوی رسوا، اصولگرای اصلاح‌طلب شو …!

خواهی نشوی رسوا، اصولگرای اصلاح‌طلب شو …

به گزارش ۸دی، به نقل از آستان‌خبر؛ انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم چند روز آینده برگزار می‌شود و شور انتخاباتی این دوره نیز با اعلام نتایج در ۳۰ اردیبهشت پایان خواهد یافت و مشخص می‌شود چه کسی بر کرسی ریاست‌ جمهوری دوازدهم جلوس می‌نماید.

دراین‌بین سه مناظره انتخاباتی از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد که به‌هرحال مثل دوره‌های گذشته حواشی خاص خود را داشت. در ادامه چند سطری در راستای اوضاع‌واحوال این روزهای شهرمان می‌نگارم شاید تلنگری باشد بر کسانی که چشمشان را بر روی بسیاری از واقعیت‌ها بسته‌اند …

دوستی از من پرسید مناظرات را دیدی؟ گفتم؛ آری. گفت: چطور بود؟ گفتم: به‌هرحال شورای نگهبان تلاش کرد که در این دوره تعادل حزبی و نفراتی را حفظ کند. گفت: منظورت دوگانه اصولگرا، اصلاح‌طلب هست؟ گفتم: برخلاف آنکه بعضی سعی کردند خود را فارغ از جناح‌بندی نشان دهند، ولیکن آری؛ تقابل اصولگرایی و اصلاح‌طلبی است.

به شوخی گفت: نمی‌شود دل هر دو را به دست آورد که این هم دعوا و جنجال هم نباشد؟ گفتم: به شوخی گفتی ولی من جدی می‌گویم؛ من برای اینکه دل کسی نشکند و تقابلی نباشد به اصولگرای اصلاح‌طلب رأی می‌دهم. این‌طوری همه راضی خواهند بود، به کسی هم برنمی‌خورد! خندید و گفت: مزاح خوبی بود! مگر می‌شود؟ چطور می‌شود کسی درآن‌واحد هم اصولگرا باشد و هم اصلاح‌طلب با تعریف جناحی و خاص آن!

گفتم چرا نمی‌شود! من در انتخابات مجلس دوره گذشته، شهری را سراغ دارم که کاندیدایش اصولگرا اصلاح‌طلب بود. هم در سر لیست اصولگرایی بود و هم در سر لیست اصلاح طبی! هم مرام‌نامه اصلاح‌طلبان را امضا نمود و سوگند وفاداری خورد و هم زیر نامه اصولگرایی و برائت از اصلاح‌طلبان را امضا نمود!

بعد از رأی آوردن هم هر دو گروه او را کاندیدای خود می‌دانستند و ذوق می‌کردند! به همین راحتی!

نمی‌دانم چرا از این فکر بکر و ایده خلاقانه و محیرالعقول و نتیجه‌بخش، کسی بهره‌برداری نکرد! و الگو نگرفت! به‌راستی همین الگو را در انتخابات ریاست جمهوری پیاده می‌کردند چه ایرادی داشت؟ همه هم راضی و شاد و خوشحال بودند.

به قول آقایان: «همه چی آرومه! ما چقدر خوشبختیم!»

با تعجب در چهره‌ام نگریست انگار که چه حرف عجیبی شنیده باشد با تحیر گفت: مگه میشه؟ مگه داریم؟!

گفتم: آری. هم میشه و هم داشتیم! خیلی راحت، راحت‌تر از آن چیزی که فکرش را بکنی!

آقایان بزرگ‌ترهای مرکز نشین ازآنجایی‌که مبادا به عمو جان ناپلئون بربخورد و رابطه‌شان با جناب ذی جود ایشان شکر آب شود و شاید جایی خللی وارد آید، خیلی راحت چشمشان را بستند و گوش‌هایشان را پنبه!

شد کاندیدای اصولگرای اصلاح‌طلب!

آن‌طرفی‌های اصلاح‌طلب نیز که قول قرارشان را گذاشته بودند آسوده‌خاطر از این موفقیت سیاسی‌شان سکوت پیشه کردند!

اکنون‌که انتخابات شورای شهر و تأیید صلاحیت فله‌ای و حمایت‌های آن کاندیدا از گروهشان را می‌بینم و بنرهای چندتری نامزد ریاست جمهوری‌شان را در جلوی ستاد اهدایی! بیشتر درک می‌کنم قول و قرارشان را و سکوت آن وری ها را!

انگشت حیرت به دهان گزید و گفت: جل‌الخالق، چه شهری دارید شما …

و آرام زمزمه کرد: در زمانه‌ای که همه عادت کرده‌اند به دورنگی و اینکه یکی به نعل بزنن و یکی به میخ!

خواهی نشوی رسوا، اصولگرای اصلاح‌طلب شو …!

انتهای پیام/

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه