از بی خیالی مسئولین لنگرود در قبال شهدا تا سخنرانی اش در دانشگاه همدان

همسر شهید اصغریخواه گفت: در منطقه توریستی لیلاکوه که چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند اگر کمی دقت کنید و تعدد اماکن قلیان کشی را در مقابل تعداد اماکن فرهنگی بشمارید راحت نتیجه گیری می کنید.

از بی خیالی مسئولین لنگرود در قبال شهدا تا سخنرانی اش در دانشگاه همدان

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از لنگرنیوز، بعد از اتمام جنگ و جانفشانی جوانان و جانبرکفان ولایت در راه اسلام و انقلاب ، کسانی برای این که راه آنان برای آینده و نسل امروز بازگو شود و فراموش نشود دست به قلم شدند تا از رشادت های جوانان انقلابی بگویند .

 

یکی از کسانی که در راستای اهداف شهدا و انقلاب در جهاد فرهنگی شرکت کرد و قلم به دست گرفت همسر یکی از شهیدان و سرداران لنگرودی است.

 

سید نساء هاشمیان همسر شهید محمد اصغریخواه یکی از افرادی است که احساس مسئولیت کرد و برای اینکه اهداف انقلاب برای آینده و حتی جهانیان به صورت شفاف مطرح شود کتابی را به صورت مکتوب به نشر در آورد.

 

هاشمیان در گفت و گوی تفصیلی که با خبرنگار سرویس ایثار و شهادت لنگرنیوز داشت، درد و دل هایی را مطرح کرد که مانع از فعالیت بیشتر او در لنگرود بود و انتظار داشت که مسئولین در قبال شهدا بیشتر فعالیت کنند.

 

بخشی از صحبت های این همسر شهید در زیر آمده است:

سید نساء هاشمیان گفت: در خصوص دفاع مقدس به جرات می توانم بگویم که منادیان امور فرهنگی در مغوله دفاع مقدس گیلان خصوصا لنگرود در مرحله زیر صفر هستند.

 

از دیدگاه منادیان فرهنگی در لنگرود انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است .

 

بیست پنج سال هست که همسرم به شهادت رسیده با اینکه خود یک مهره ای برای شهر بود و یا خود لنگرود در بین شهر های گیلان فرمانده پرور بود بیشترین فرماندهان شهید را تقدیم انقلاب نمود، ولی چیزی که در طی بیست و پنج سال دیدم و می بینم همان یک عکس کوچکی هست که زحمت کشیدند در میادین شهر نصب کردند.

 

شاید من اطلاع نداشته باشم ولی شما بپرسید از اداره ارشاد لنگرود از واحد فرهنگی بنیاد شهید لنگرود، واقعا چه حرکتی برای شهدا کردند؟ چه خرو جی ای داشته اند؟

 

همسرم (شهید اصغری خواه) می گفت: من دینی نسبت به دینم دارم باید ادا کنم واقعا دین ما نسبت به دین ما چه چیزی است؟

 

آیا این آقایانی که پشت این میز ها نشستند واقعا دین خود را ادا کردند؟

 

این ها حتی در میان فرزندان شهدا و رزمندگان هم استعداد یابی نکردند .

 

لنگرود زادگاه من هست. دوازده سال در آن شهر مربی تربیتی و مدیر و معاون دبیرستانها بودم، با هسته مشاوره همکاری داشتم با فرمانداری به عنوان مسئول کمسیون امور بانوان همکاری داشتم دقیقا می دانم که چقدر جوانان آنجا با ذوق و مستعد و توان مند هستند.

 

آنها به راحتی می توانند در همه سنگر ها اعم از علمی و فرهنگی و هنری حرف اول را بزنند ولی هم اکنون رها شده اند،جهت دهی نشدند .

 

اگر جهت دهی درستی بشوند واقعا می درخشند. به طور نمونه، من خودم دست کمیل رضوانخواه فرزند شهید حسن رضوانخواه را گرفتم و بردم به روایت فتح معرفی کردم و از مسئولین آنجا خواستم که کمکش کنند، تقویتش کنند تا رشد کند دیدیم که در عرض دو سه سال واقعا درخشید و چند اثر زیبا خلق کرد و در حال حاضر حضورش در عرصه فرهنگی چشمگیر است.

 

در منطقه توریستی لیلاکوه که چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند اگر کمی دقت کنید و تعدد اماکن قلیان کشی را در مقابل تعداد اماکن فرهنگی بشمارید راحت نتیجه گیری می کنید و نیاز به توضیح و تفسیر ندارد .

 

جوانان شهرم در زمان جنگ به راحتی شهید می شدند و به منتهی الیه کمال می رسیدند. ولی الان به راحتی تلف می شوند .شاید بگویید آن زمان زمینه فراهم بود. درست است ولی می توانیم زمینه ها را ایجاد کنیم و فضا سازی کنیم.

 

کتاب های دفاع مقدس در همه استان ها شناخته شده است بجز گیلان و لنگرود . دو جلد از کتاب های خودم را با دست خودم تحویل رئیس بنیاد شهید وقت لنگرود دادم و برای همکاری اعلام آمادگی کردم ولی هیچ عکس العملی حتی در رابطه با کار خودم نشان ندادند.

 

درحالی که برای همه جالبه که یک همسر شهید آن هم در شرائط سنی من خودش آستین بلند کند .

 

کتاب نیمه پنهان ماه دو سال قبل درجشنواره شهید غنی پور کتاب سال شناخته شد چقدر در رسانه ها در این خصوص صحبت شد. ولی گیلان انگار نه انگار فقط آقای فرامرز محمدی پور شاعر بزرگوار خطه گیلان تلفنی به من تبریک گفت .

 

از طرف دانشگاه صنعتی همدان برای این کتاب جشنواره ویژه اختصاص داده شد بسیج دانشگاه همدان کلی هزینه کرد از من دعوت کردند سه روز در همدان ماندم فقط برای جوانان حرف زدم چقدر تاثیر مثبت داشت خدا می داند .

 

چند ماه بعد سه نفر از دانشجویان پسر آمدند منزل ما و تشکر کردند که فلانی کار ما را راحت کردید حرف های شما باعث شد که ما با صرف هزینه ناچیزی ازدواج کنیم و زندگی و افکار شهید اصغریخواه برای ما واقعا الگو شده است .

 

دغدغه من برای معرفی کتاب خودم نیست از مسئولیتی می باشد که همسرم به دوشم گذاشته شده است. همه ما خوب می دانیم ” کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود ” .

 

اصغریخواه را جوانان دانشگاهی تهران بیشتر می شناسند تا جوانان لنگرود . از این جهت خوشحالم . هرچند کارم به اندازه نوک سوزنی نسبت به کار آنها و راه انها ارزش ندارد از خدا می خواهم که کمکمان کند . واقعا دست ما را بگیرد. من فکر می کنم کار ما خیلی سخت تر از کار شهدا است.

 

به همین دلیل ۵ سال زودتر از آموزش و پرورش خودم رو بازنشسته کردم تا وارد عرصه امور فرهنگی دفاع مقدس شوم.

 

خدا می داند من برای رضای خدا و به خاطر دلم وارد این عرصه شدم. نه به خاطر پول و به به. چه چه دیگران . من نیازی به هیچ کدام از اینها ندارم.

 

متاسفانه شاید خیلی ها این فکر را بکنند، ولی خودشان می دانند با خدای خودشان .
نیمه آخر عمرم را پشت سر می گذارم شاید توشه آخرتی باشد و شهدا گوشه چشمی به ما بنگرند.

 

در این مسیر اتفاقاتی که برای من افتاده اگر بگویم کسی باور نمی کند. فکر می کنند غلو می کنم و یا خودی می خواهم نشان بدهم، لذا نمی گویم.

 

از مسئولین شهرم می خواهم که تکانی بخورند. اتاق فکر تشکیل دهند از فکر جوانان استفاده کنند. در فضای جدید از ابزار های جدید بهره بگیرند. مهمترین این ابزار ها در شرائط فعلی هنر است. با نسل امروز با زبان امروز حرف بزنند. دفاع مقدس، گلستان پر از گلی است هر چقدر پژو هشگر وارد این گلستان بشود باز هم مطلب وجود دارد. سوژه و موضوع فراوان وجود دارد و اینکه ما این گل ها را چگونه بچینیم و کجا جا بزنیم مهم است.

 

انشاء الله بیشتر از این شرمنده خدا و ائمه معصومین و شهدا نباشیم.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
سید سجاد
شهدا شاهد باشید که مسئولین دارند چه بلایی سرمان می آورند. به قول شهید اصغری خواه: حساب و کتابی داریم. مسئولین حواستان هست؟؟
در حاشیه