پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
کتابی که هر پدر و فرزندی باید بخوانند/ نامهای از مهربانترین پدر
کتاب «به پسرم!» گزینه خوبی است برای اینکه چندهفتهای همراهمان باشد. در شلوغی مترو و اتوبوس و تاکسی بازش کنیم، لحظههای انتظار در مطب دکتر یا پشت در اتاق استاد سراغش برویم، قبل خواب چند جملهای از آن را بخوانیم و به حرفهایش فکر کنیم.
به گزارش ۸دی، به نقل از فردا؛ نشسته بودم توی صحن. پشت پنجرههایی که رو به بالاسر ضریح باز میشد. یک صبح بهاری خلوت در نجف بود که جز پرتوهای آفتاب که مثل هر طلوع به پابوس آمده بودند و چندتا زائر پراکنده، کس دیگری در حرم نبود. نهج البلاغه جیبیام را باز کردم. دستم روی صفحات لغزید تا رسیدم به نامهها. نامه سی و یک. خواندم و لبریز شدم، خواندم و سرمست شدم، خواندم و از شوق و وجد گریستم… به خودم که آمدم چند ساعت بود که آن جا نشسته بودم و مثل یک تشنه که به آب رسیده، تک تک جملات نامه سی و یک را با تمام وجود سرکشیده بودم.
ولی به تو فکر میکنم – چون تو پاره وجود منی،
نه، بالاتر از این، تو، خود منی!
رنجی به تو برسد، به من رسیده،
مرگ اگر سراغت بیاید، سراغ من آمده،
حال و احوال تو، حال و احوال من است
به همین خاطر، این نامه را مینویسم.
مینویسم تا پشت و پناه تو باشد، چه من زنده بمانم، چه نمانم»
کتاب شیوای «به پسرم!» ترجمه بخشهایی از نامه ۳۱ نهج البلاغه است که به وصیت نامه امام علی(ع) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) معروف است و به اهتمام فاطمه شهیدی منتشر شده است. این ترجمه ذوقی سالها پیش در شمارههای متوالی از نشریه پرسمان چاپ شده و سپس دفتر نشر معارف مجموعه آنها را در قالب یک کتاب سبک و جمع و جور منتشر کرده است. کتاب در هفت فصل تنظیم شده و هر فصل متشکل از عباراتی کوتاه از نامه است که شماره گذاری شده است. جملههایی چند کلمهای که هرکدام نیاز به مدتها فکر و مکث دارند، هرکدام سرلوحهای برای زندگی و کلمات کلیدی نجات بخشی هستند که میتوانند راه پیش رو را برای ما روشنتر کنند. شاید به همین علت است که خانم شهیدی جملهها را پشت هم نیاورده و با هر نقطه سر خط، تلنگری زده تا با سرعت از آنها رد نشویم.
«کلید همه گنجینههایش را گذاشت در دو دست تو،
وقتی به تو اجازه دعا و خواهش داد.
حالا هروقت بخواهی، با دعا، درهای نعمتش را باز میکنی.
و انبوه مهر و لطفش را به روی خودت، سرازیر میکنی.
دیر آمدن پاسخ دعاها ناامیدت نکند…
اما در دنیا یا آخرت، بهتر از آن را به تو میبخشند،
یا آن را نمیدهند چون به صلاحت نیست»
در نعمتهایش فرو رفتند
و دنیا شد خدایشان.
بعد، دنیا با آنها بازی کرد
آنها هم با دنیا بازی کردند
و هر چه فراسوی آن بود، از یاد بردند.
اگر صبر کنی، تاریکی کنار میرود.
کجاوههای سفر، رسیده و آماده، ایستادهاند.
هر که تند و سریع رود، به کاروان میرسد»
نظرات