آخرین طنزنامه گیلمردای؛

شهروندان گله‌مند دیده بودیم اما شهردار و شورای گله‌مند، نه!

گیلمردای گفت: عده‌ای هر چهار سال یک‌بار، برحسب بالا محله‌ای، میان محله‌ای، آرای خود را در صندوق می‌ریزند! این‌همه تحلیل دیگر چرا؟

شهروندان گله‌مند دیده بودیم اما شهردار و شورای گله‌مند، نه!

به گزارش ۸دی، به نقل از آستان‌خبر؛ دوباره نزدیک انتخابات شوراها شد و برخی بندرنشینان عزیز ما، دوباره فیلشان یاد هندوستان کرده! آن‌چنان در خصوص ویژگی‌های کافی و لازم کاندیداتوری شورای شهر، مباحثه می‌کنند که هر کس نداند، فکر می‌کند که هر دوره، کاندیداتورهای شایسته‌تری نسبت به گذشته از صندوق آرای آنان، به شورا راه می‌یابند!  یکی نیست به آنان بگوید: دیشب همه‌شب کمچه زدی، کو حلوا؟!

حال که بر صغیر و کبیر آشکار است که عده‌ای هر چهار سال یک‌بار، فقط به چند نفر بخصوص اعتماد می‌کنید و برحسب بالا محله‌ای، میان محله‌ای و ترک‌محله‌ای بودن کاندیداها، آرای خودتان را در صندوق می‌ریزید! این‌همه تحلیل و کارشناسی و گِله و زاری، دیگر چرا؟ وقتی خودتان شورای مادام‌العمری انتخاب می‌کنید! انتظار هم داشته باشید که آن‌ها هم شهردار مادام‌العمری انتخاب کنند! به‌هرحال دو، دوتا می‌شود چهارتا دیگه!

حال فرض کنیم، حق با شما! و تمام گلایه‌هایتان بالای سَر؛ اما نمی‌دانم که این اعضای مادام‌العمر! شورای شهرتان دیگر چرا این‌قدر، بجای ارائه راهکار، کاسه چه کنم؟ چه کنم؟ در دست گرفته و هم‌نوا با شما، شکوه و ناله و گلایه! سر می‌دهند! شهروندان گله‌مند دیده بودیم اما اعضای شورای شهر گله‌مند، نه!
عجب عزایی است در آنجا که مرده‌شور هم گریه می‌کند! و دائماً این جملات شده، وِرد زبانتان: «آب از آب تکان نمی‌خوره»؛  «آب که یه جا بمونه، می گنده»؛ «آبی از او گرم نمیشه!»؛ «آب از سرچشمه، گله!»؛ «آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه!» و درنهایت، «آب از سرش گذشته!»

نمی‌دانم با خودتان چند چند هستید؟! ولی از قدیم گفتند: ماهی رو هر وقت از آب بگیرید، تازه است!

دوستان عزیز ما اگر چندین سال است که آب از آب در آنجا تکان نمی‌خورد البته نه ازنظر امنیت بلکه ازنظر عمران و آبادی! و آن‌چنان اوضاع بر وفق مراد عده‌ای معدود است که انگار آب در اکثر ادوار انتخابات شوراها برایشان سر بالا می‌رود و هر چه مردم فریاد می‌زنند: «که آب از سرچشمه گل است و حتی اگر گل‌آلود نباشد اگر برای مدت طولانی بماند، می‌گندد چه برسد به آدمی که چندین سال بر روی مسندی تکیه بزند و دیگر انگیزه‌ای برای کار ندارد و آب هم از سرش گذشته و دیگر قطره آبی هم از او گرم نخواهد شد!» ککشان نمی‌گزد! مقصر کسی جز خودمان هستیم؟

یادمان باشد: آغوزهایمان را جایِ خوبی فَکاریم تا اسیر افرادی نگردیم که نمی‌دانند، غاز کجا مُرغانه می‌کند!

و این داستان ادامه دارد…

انتهای پیام/

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه