روستای گیلوا بعد از 4 روز از برف؛

حالا تازه وضعیت ما شبیه وضعیت جنگ شده است/ از سه برابر شدن قیمت آب معدنی تا نبودن آب، برق و گاز در کوچصفهان

یک دختر کوچصفهانی در نامه ای به مسئولان گیلان از قطعی ۱۰۰ ساعته آب و برق و وضعیت اسفبار روستایش ۴ روز پس از از برف نوشت.

حالا تازه وضعیت ما شبیه وضعیت جنگ شده است/ از سه برابر شدن قیمت آب معدنی تا نبودن آب، برق و گاز در کوچصفهان

به گزارش ۸دی، دختر دهه هفتادی روستای گیلوای کوچصفهان که بعد از چهار شبانه روز همچنان با قطعی آب و برق مواجه هستند در نامه ای سرگشاده خطاب به مسئولان استان گیلان از وضعیت روستایش نوشت:

من یک دختر دهه هفتادی هستم که بین شماها زندگی میکنم.  برفی نه چندان سنگین از شب چهارشنبه ۱۳ بهمن  شروع به باریدن کرد و تا ظهر روز پنچشنبه تمام شد، ساعتی از باریدن برف نمی گذشت که آب و برق محله هم قطع و مشکلات دامن گیر مردم شد، مردم انتظار چنین مشکلات عظیمی رو نداشتند فکر می کردند که زندگی خیلی زود روال عادی خودش را پیدا می کند. اما این تازه اول مشکلات بود و مسئولین در خانه های گرمشان مشغول پست گذاشتن در صفحه اینستاگرامشان بودند، دریغ از یک لحظه همدردی.

خانه ها تک و توک گاز داشتند و حالا تازه شده بود مثل زمان جنگ.

پیر، جوان و بچه نداشت. همه درگیر مشکل بودند. نمیدانم از کجای مشکلات این روزها بنویسم: از خاموش شدن تلفن همراه و نگرانی های مادری که در شهر مشغول کار بوده و باید لحظه به لحظه حال بچه هایش را می پرسید و نمی تونست زنگ بزند، یا تمام شدن داروی خاص شخصی که بدون آن دارو نمی توانست روزش را بگذراند، یا پدری که برای گرفتن نان اول ظهر از خانه بیرون می زند تا توی شهر دنبال نانوایی بگرددد و ساعت ها توی صف می ایستد و غروب با دست هایی یخ زده بر می گردد، یا زن مسنی که بادست های پینه بسته از ته چاه عمیق مجبور است آب بالا بکشد چون در دنیا بی کس است.این تازه قسمت کوچکی از این درد های وحشتناک این روزهاست.

آی مسئولین! شمایی که مسئولید کجایید؟ وقتی شما نمی توانید حداقل ۳۰ باکس آب معدنی بیاورید و بفروشید (اصلأ مجانی نمیخوایم پول میدیم) ۵۰ قرص نان بگیرید بیاورید تا آنهایی که نمی توانند بروند نان بگیرند از پیش شما بخرند تا آدمای سودجو آب معدنی را با سه برابر قیمت نفروشند، حداقل این کار که از دست شما بر می می آید.

ما برف آب می کنیم و آب می خوریم از چاهی که انواع غورباقه و حشره در آن زندگی میکردند آب می خوریم. نمی میریم. نهایتش چند تا بیماری بگیریم. خیلی اهمیت ندهید. آب تا چند وقت دیگر هم نیامد اشکالی ندارد!

میدانید که این حیوان های زبان بسته، آب های بد طعم را نمیخورند!

خدا خیر بدهد به آن مردی که بعد سه روز در به دری مردم، دلش سوخت و موتور برق مسجد را آورد تا نانوایی نان بپزد. خدا خیرت بدهد مرد! شما که مسئول نبودید دست به کارشدید، آقای مسئول! این یک ذره از آن مشکلاتی هست که می بینید، این فقط مشکل من نیست مشکل خیلی های دیگر است. قطعأ خدا صدای ما می شنود. این مشکلات ۴ روزه است که گریبان ما را گرفته است. اگر ادامه پیدا کند می توانیم یک رمان از آن بنویسم.

خدایا شکرت! کسی حواسش به ما نیست، تو حواست به ما باشد

انتهای پیام/

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه