گفتگو با یک بانوی چادر خواب؛

بانوی گیلانی که در کرج چادرنشین است / دوست دارم مانند «انسان» زندگی کنم!

در گوشه ای از محمدشهر کرج ۲ سال از چادرنشینی بانویی می گذرد که گرسنگی جانش را نحیف و سرما استخوان هایش را شکننده کرده است.

بانوی گیلانی که در کرج چادرنشین است / دوست دارم مانند «انسان» زندگی کنم!

به گزارش ۸دی به نقل از «طنین شهر»، سیده مریم؛ بانویی است که در کودکی صبحش را با استشمام عطر درختان باران خورده لاهیجان آغاز می کرد، اما حالا چند سالی است که هر صبح بوی کود به مشامش می رسد!

۲ سال است دور از چشمان ما اما نزدیک خانه هایمان در چادر زندگی می کند،چند وقتی است، روزهای سرد زمستان دستان نحیفش را خشک می کند و داغی آفتابب تابستان پوستش را می سوزاند، شاید به همین جهت است که می گوید:سختی زندگی پوستش را کلفت کرده است!!

سیده مریم9
از روزگارش که می پرسم با شکر خدا لب به سخن می گشاید، شکر برای اینکه دو پسرش دوران کودکیشان را خانه به دوش نبودند و زندگی آبرومندی داشتند و حالا دلش قرص است که می توانند با زور بازویشان اندکی شکمشان را سیر نگه دارند.
برایم جالب بود بدانم چرا زندگی اش به چادر نشینی رسیده و او گفت: برای کار همسرش به البرز مهاجرت کرده و در محمد شهر مستاجر خانه ای بوده است که بهه دلیل تصادف با نیسان و فرار راننده و تقبل هزینه سنگین عمل جراحی پا و کمرش نتوانسته اجاره بها آنجا را پرداخت کند و تمام اندک وسایل خانه اش را برای ادای قرض فروخته  وبعد مدتی چادر نشین روستای زیبادشت و  هم اکنون در عباس آباد محمدشهر زندگی می کند.
از او جویا شدم در این مدت مسئولین یا بنیادهای خیریه به سراغش آمدند یا خیر؟ در پاسخم گفت: اگر بگویم نیامدند دروغ گفتم و اگر بگویم برایم کاری انجام دادندد دروغی بزرگتر!
در این لحظه به ذهنم رسید اولین چیزی که مسئولین مانند مسئله “گور خواب ها” برای چرایی این شانه خالی کردن از مسئولیت عنوان می کنند،اعتیاد سیده مریمم باشد، به همین خاطر بی پروا از او پرسیدم آیا معتاد است؟ و او گفت: چند ماهی به دام اعتیاد افتادم اما به خواست خدا به دلیل آشنایی با زنی که اعتیاد او را به آخر خط (زندگی) رسانده بود با کمک پسرم(علی) اعتیادم را ترک کردم و الان حاضر به انجام آزمایش هم هستم.

سیده مریم 11
در مقامی نبودم که صحت گفته هایش بررسی کنم اما صحبت هایش این جمله را به ذهنم آورد که بنویسم، اعتیاد صرفا یک پسوند تلخ است که برای عده ای بکار می رود و دلیل نمی شود او به این خاطر رها شود.
از سیده مریم خواستم بیشتر از گذشته اش بگوید و او به همکاری اش با عوامل پشت صحنه سریال«خواب و بیدار»اشاره کرد گویا آن برهه اززندگی و کمک به صدابردارر وسایر دست اندرکاران مجموعه دوران طلایی زندگی سیده مریم بوده است که آن تصادف شوم ادامه آن را از او گرفته است.
او ضمن یادآوری آن ایام از زور زیاد و تن تنومندش هم گفت و اشاره کرد گرسنگی چندین روز درهفته باعث نحیف شدن بدنش شده و درد دندان و کشیدن دندان هایشش اجازه نمیدهد حتی سیب زمینی های آب پز ته مانده مغازه ها هم که هر چند روز یکبار غذایشان می شود به جانش بنشیند!

سیده مریم
در آخر از او خواستم هر درخواستی از مردم و مسئولین دارد بگوید، سرش را پائین انداخت و گفت:من از مردم و مسئولین طلبکار نیستم!فقط می خوام سرپناهی برایم فراهم شود تا مثل «انسان» زندگی کنم!

سیده مریم3
بله، سیده مریم راست می گفت، او شبیه انسان زندگی نمی کرد، چون خانه اش فقط یک دیوار داشت آن هم به رنگ سیاه، خانه اش گرم می شد اما با کود آتش زده و چوب خشک نه با آتش شومینه، می خوابید اما نه بر روی بالش بلکه روی آجر، می خورد اما نه غذاهای چرب و گرم بلکه سیب زمینی های ریز و کپک زده!

او انسانی بود که بواسطه فقر مانند همنوعانش زندگی نمی کرد! نه عاقبت برجام برایش مهم بود و نه حقوق های نجومی، از مسئولین هم طلبکار نبود، فقط امیدوار به لطف خدا بودو استجابت دعاهایش بود.

امیدوارم همین روزها انسانی پیدا شود و سیده مریم را به آرزویش یعنی زندگی مانند سایر انسان ها برساند تا سرپناهی یافت کند و لقمه نانی که گرسنه و با تنی یخ زده شب را صبح نکند!

در پایان گزارش را با حدیثی از پیامبر مهربانی به پایان می برم که فرمودند: ما آمَنَ بی مَن باتَ شَبْعانَ وجارُهُ جائعٌ وما مِن أهلِ قریهٍ یَبِیتُ و فیهِم جائعٌ ، یَنظُرُ اللّه‏ُ إلیهِم یومَ القِیامَهِ

به من ایمان نیاورده‏ است آن که شب را با شکم سیر بخوابد و همسایه‏ اش گرسنه باشد و اهل هر آبادى که شب را بگذرانند و در میان ایشان  گرسنه‏اى باشد ، روز قیامت خداوند به آنان نظر (رحمت) نمی افکند.
انتهای پیام/

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
ناشناس
گیلانی های باغیرت بجنبند مایه شرمساریه
ناشناس
گیلانی های غیور نذارید ناموسمون تو کرج با این وضع ادامه زندگی بده . یا علی بگید
در حاشیه