به مناسبت سالروز شهادت سید جواد محمودی؛

شهیدی که پرچم ایران را در شهر دوئیچی عراق به اهتزاز در آورد

شهید سیدجواد محمودی در نبردها بسیار شجاعانه ظاهر می‌شد و در عملیات کربلای ۵ پرچم اسلام را در دوئیجی به اهتزاز در آوردند.

شهیدی که پرچم ایران را در شهر دوئیچی عراق به اهتزاز در آورد

به گزارش ۸دی، شهید سید جواد محمودی در شهرستان ماسال در سال ۱۳۴۳ در خانواده‌ای مومن و مذهبی متولد شد، سید روزهای زندگی را به آرامی پشت سر گذاشت، درس خواند  تا اینکه سال ۱۳۵۷ فرا رسید، همراه مردم لذت پیروزی انقلاب اسلامی را چشید و همپایشان شد  وقتی جهاد سازندگی که تشکیل شد مشتاقانه به آن پیوست، و در محرومیت زدایی و آبادانی نقاط محروم با جدیت تلاش کرد.

 

سید جز اولین کسانی بود که به عضویت سازمان بسیج مستضعفین درآمد، و به پاسداری از کیان انقلاب اسلامی مشغول شد، کیانی که منافقین مزدور قصد تعرض به آن را داشتند و سید تمام قد وارد شد و عرصه را برای آنها به حد بضاعت سد کرد.

 

بارها مورد هجمه آنها قرار گرفت ولی مردانه ایستاد و پا پس نکشید، سازمان سپاه که تاسیس شد به صورت افتخاری به عضویت آن در آمد و برای برخورد با قائله مسلحانه منافقین به جنگل‌های چوکا، رضوانشهر و پره‌سر رفت، و به خوبی از عهده کار برآمد، جنگ که آغاز شد سید عزم میدان کرد، ولی حضورش در منطقه آن اندازه اهمیت داشت که مسئولان تمایل به رفتنش نداشتند ولی سید بالاخره رضایت انها را جلب کرد و رزمنده عملیات‌های بیت المقدس و محرم شد.

سید جواد با عشق و علاقه ساکن دیار جبهه شد و رده‌های مسئولیتی را به سرعت طی کرد تا اینکه سرانجام در عملیات کربلای پنج در حالی که سمت معاونت فرماندهی گردان سیدالشهدای لشکر ۱۶ قدس را بر عهده داشت در تاریخ ۲۲دی ۶۵ در  مشهد شلمچه پر پروازش گشوده شد و نام پاسدار رشید سپاه اسلام شهید سید جواد محمودی در زمره پاکان عالم ثبت و ضبط شد.

 

سردار محمد عبدالله‌پور، فرمانده سپاه قدس گیلان درباره شهید سید جواد محمودی می‌گوید: سید جوانی شوخ و پرجذبه بود و همین جذابیت‌هایش باعث شد خیلی زود مهدی به سید جواد علاقه‌مند شود و در همان ابتدای ورود سید به گردان حمزه، مهدی؛ جواد را به عنوان جانشین خود قرار داد.

 

وی افزود: شهید جواد در نبردها بسیار شجاعانه ظاهر می‌شد و زمانی که در عملیات کربلای ۵ وقتی خبر دادند جواد دوئیچی(شهرک استراتژیک و مهم عراق) را فتح کرده، فرماندهان لشکر ۱۶ قدس گیلان (سردار شهید همدانی) باورشان نمی‌شد، در حالیکه سید جواد و چند نفر از دلاورمردان گردان حمزه، دوئیچی را فتح کردند و پرچم اسلام را در آنجا به اهتزار در آوردند.

وصیت نامه  سردار رشید اسلام، جانشین گردان حمزه سیدالشهدا لشکر قدس گیلان، شهید سید جواد محمودی
بسم الله الرحمن الرحیم
(یا ایها الذین امنو هل اذالکمعلی  تجاره تنجیکم)
من عذاب الیم ؟ تومنون بالله ورسوله وتجاهدون
فی سبیل الله با موالکم انسکم .ذلکم خبرکم ان کنتم تعلمون
بنده حقیر سید جواد محمودی فرزند سید اسدالله محمودی متولد سال ۱۳۴۳ .

من مریض عشقم و تو دوای درد من حسین جان، من که از کودکی دلباخته قبر تو بودم حسین جان، سلام بر انبیاء وائمه اطهار سلام ا… علیهم اجمعین بالاخص خاتم انبیاء محمد مصطفی (ص) و فرزند برومندش حضرت مهدی (عج) تعالی فرج الشریف  و فرزند برومند مهدی و نائب بر حقش حضرت  امام امت خمینی کبیر.درود به روان پاک شهدای اسلام از خیبر تابدر از والفجر تا کربلای۲ مخصوصا شهدای کربلای امام حسین و شهدای بزرگ محراب و شهدای کربلا خونین ایران مخصوصا شهیدان عزیز شهرمان شهید عباس نادعلی پور ، شهید سیامک دولتی،شهید فاضل دولتی، شهید عباس جلالیان ، شهید قسمت شیرازی ، شهید مرتضی عاقلی ، شهید حسین فلاح ،شهیدجواد یعقوبی وشهید نادر عیسی پور و دیگر شهدای آن منطقه ، استاد شهیدان، شهید پرویز محبی و شهید پرویز دوستی مظلوم.

 

اکنون که جسارت نموده ام می خواهم وصیت نامه ای بنویسم در خودم اصلا لیاقت شهادت را نمی بینم اما از رحمت و واسعه حضرت حق عزول جل غافل نبوده  و بدان امید فراوان دارم ، خدایا از تو سپاسگذارم، خدایا ازتو سپاسگذارم  که به من توفیق جهاد خالص را عنایت کردی خدایا نمی دانم چه بگویم کسی نیستم که با تو سخن بگویم . خدایا به هرجا میروم به هر سو که مینگرم عظمت تورا  می بینم، خدایا همانا که من بریدم از غیرتو و پیوستم به تو .دل را پیراسته ساخته ام و سرا پا به سوی تو روی آورده ام و از کسی که به اعطای تو محتاج است روی بتافتم چه بسا مرمی را دیدم ای خدا غیر از تورا طلبیدند قسر وخوار شدندو از دیگری ثروت خواستند فقیر شدند و اما من ای پروردگار بزرگ اینها را مشاهده کردم وطاقت نیاوردم،  بمانم و در این دنیای فانی زندگی حیوانی داشته باشم.

 

خواستم  هجرت کنم، خواستم تجارت کنم، خدایا خودت فرمودی که آیا می خواهی شما را به یک تجارت سودمند بخوانم که از آتش بدور سازم؟ و گفتی جهاد با مال و جانتان کنید در راه الله، خدایا ای معبود من آمدم جهاد کنم با مال و جانم من، که از خود چیزی ندارم جزء جان ناقابلم آن هم اگر قبول کنی در راهت فدا کنم.

 

ای خدای من ای معشوق من و رازدار من اراده کردی  بر من  و برمن منت نهادی که بمانم و در راه خودت و با لباس رزم پیش تو بیایم اگر آن وقت هم مرا از دنیا میبردی گناهی نداشتم و نگه داشتی تا گناه کنم و بعد هم متوجه گناهانم بشوم.

خدایا خیلی گناهکارم، می دانم گناهانم بخشیده نمی شود مگر در راهت بخون خود بغلتم خدایا از تو سپاسگزارم که بر من لطف کردی در عزارداری امام حسین (علیه السلام) شرکت کنم و به سینه و سر بزنم و بیاد مصیبت های امام حسین بیفتم. خدایا عاشق حسینت شدن خیلی زیباست و انسان احساس می کند که سبک است اصلا سنگینی احساس نمی کنیم. خدایا نمی دانم مرا عاشق حسینت کردی. احساس می کنم که مقداری صحبتش را در قلبم روشن کردی که اگر این کارو نکرده بودی مرا به اینجا نمی آوردی ومرا در راهت به شهادت نمی رساندی. سپاسگزارم.

 

صحبتی با برادران سپاهی و بسیجی ام دارم:
این عاشقان ثارالله این راهیان قدس این لبیک گویان به امام زمانشان (عج) ونائب برحقش امام خمینی(ره)
اول از همه ی از آنها طلب بخشش می کنم و امیدوارم که همه مرا ببخشند .برادران عزیز بدانید که سعادتمند هستید هم در این د نیاو هم در آخرت  خدایا سپاسگزارم از تو که مرا با اینها آشنا کردی و از این ها درس آموختم ، درس تقوا، درس معنویت ، درس شهامت و شهادت و شجاعت و عاشقی درس جهاد برادران بدانید در موقع ایی  هستیم که خداوند به شما عنایت دارد . اگر به مسولیت های خود واقف باشید بنده خودم درس عاشقی را در سپاه و بسیج آموختم و آمدم به جبهه امتحانش را بدهم و امیدوارم که خداوند رحمی کند و من را قبول درگاهش کند انشاء الله تعالی

 

امیدوارم برادران متوجه باشند کاری که انجام میدهید برای خداست یا برای غیر خدا ، بخدا اگر در مورد این مسئله فکر نکنید و از روی هوای نفس کارکنید بدانید شهدا جلوی شما را در آخرت خواهند گرفت. هوای نفس این نیست که کسی ادعا کند که من از هوای نفسم رهایی پیدا کردم . حتی ائمه معصومین واصحاب باوفای این ها دچار این نفس بوده اند  حال که ما کسی نیستیم و چیزی نمی دانیم باید به این مسئله  بیشتر توجه داشته باشیم . کسی نباشید که غرق در کار شوید و ندانید کار برای کیست .به کارهای بسیج و سپاه بیشتر توجه کنید که تمام ابر قدرتها هرچه ضربت خورده اند از این همبستگی بسیج عمومی بود و هنوز هم دارند می خورند . وجهاد با دشمن خارجی دنیا محل گذراست در این دنیا نمی توان ماند ونمی تونیم بمانیم . پشتیبان روحانیت متعهد و مبارز باشید . ما هرچه داریم از اینها داریم .و بدانید در تمام مسائل و تمام تشکیلات اگر روحانی متعهد و مبارز و خط امام نباشد آن مسائل و تشکیلات به انحراف کشیده خواهد شد.

 

چند کلمه‌ایی با عموم مردم:
بدانید که تا زمانی که زنده هستیم نمی گذاریم نور الهی خاموش شود . خداوند ما را برای همین خلق کرده که وسیله ایی باشیم  برای او (برای خدا ) آنهایی را که خودشان را به بی تفاوتی زده اند و فکر می کنند که کار خوبی می کنند بدانند  زمانی نیست که دیگر متوجه مسائل دینی نباشیند با هزاران شهید این انقلاب به ثمر رسیده و دارد پیش می رود .شما ها بدانید مسئول هستید در قبال خون شهدا.

آمده اید و روزی هم خواهید رفت باید در این دنیا سعی و تلاش کنید برای خدا . همه باید حساب پس بدهند . اگر امام این شخصیت والا را به جان نخریم  همانند مردمی هستیم در کوفه که به امام حسین پشت کردند آن زمان هم مشکلات فراوان  بود ولی مردم طاقت نیاوردند هم در این دنیا و هم در آخرت نتوانستند سودی ببرند .

اسلام ،اسلام است حکم خداست باید در همه ی امر الهی سر فرود آورد . این زمان با زمان امام حسین (ع) هیچ فرقی ندارد . اگر یک مقدار متوجه باشیم بدانید مقام شما از آنها بیشتر خواهد بود برای آن که آنها امام را دیدند و پشت کردند . آنها بهشت رادیدند و پشت کردند .ولی شما ها هیچ یک از آها را ندیده اید وپای به پای امام و نائب بر حقش تا پای جان می آیید و در آخر توصیه می کنم که وصیت نامه شهدا را بخوانید .

مادر و پدرم نمی دانم که با چه زبانی از شما سپاسگزاری کنم می دانم که خیلی برایم زحمت کشیده اید و خجل و شرمنده هستم که نتوانستم برایتان کاری انجام دهم مرا حلال کنید مادرم  وقتی بیاد آن صحبتهای شما می افتم که چگونه مرا بزرگ کرده اید چه سختی ها تحمل کردید اشک در چشمانم جمع می شود پدرم وقتی بیاد آن شبهای خردسالی می افتم که به من نماز و مسائل دینی می گفتید خیلی خوشحال هستم که چنین پدر و مادر ی داشتم . اینها همه اش لطف خدا بود و لطف خداست که منت بر من گذاشت که بیایم و جان ناقابلم را در راهش فدا کنم .

مادر م ، پدر م ، همسرم و فرزند کوچکم میدانم که شهادت من برای شما سخت است .ولی چه کنم که نمی توانم بمانم و بدانید که خداوند شما را امتحان می کند سعی کنید در شهادت من خدای ناکرده ناشکری نکنید که اجرتان با این حرفها کم می شود . مادر م ، پدر م ، همسرم و فرزند کوچکم در این دنیای فانی کاری برایتان نکرده ام و اما بدانید که حتما که در آخرت شفیع شماها خواهم بود  به یاد مصیبتهای امام حسین و ائمه معصومین گریه کنید و مرا حلال کنید و امیدوارم فرزند کوچکم که پاره جگرم است خوب از او نگه داری کنید  برادران عزیزم میدانم به شما بی ادبی کرده ام ولی باور کنید متوجه اعمالم نبودم. دوره زندگی من از رفتن به بسیج و سپاه آغاز شد .قبل از آن حیوانی بودم در لباس انسان .سعی کنید فرزندم را خوب تربیت کنید و دوستش بدارید برای خدا نه برای این دنیا . وامیدوارم که مرا حلال کنید.

خواهران من :
خواهران عزیزم مرا ببخشید و بیشتر حجاب خود را حفظ کنید و نماز جمعه و جماعت و در دعاهای کمیل و توسل و غیر ه شرکت کنید ودر آخر امیدوارم خونم راهنمای انساهای خفته باشد .و در آخرت خداوند ما را با اهل بیت محشور کند و ما را از خودش جدا نسازد . انشاا…

 

از تمام آشنایان و امت  حزب الله حلالیت می طلبم . بنده  همه برادران را حلال می کنم و انشاالله در آخرت به اذن خداوند شفیع دوستان خوب ومومنم باشم.

 

و در آخر چند جمله با مسئولین محترم شهر (ماسال ) . امیدوارم که مسائل وحدت را حفظ کنید بین خودتان اختلاف نباشد چون مسئله اصلی امروز جنگ است بیائید همگی در فکر جنگ باشیم بیائید دست در ست هم بدهیم قبر شش گوشه ابا عبدا…الحسین را از دست دشمنان بشر آزاد سازیم .مردم شهید پرور ماسال که شما در این عملیات عزیزان زیادی را از دست میدهید امیدوارم که روحیه شما پایین نیاید . خلاصه باید آنقدر شهید بدهیم را راه بسته شده کربلا را باز کنیم.

 

بنده حقیر اول از مردم شهید پرور ماسال حلالیت را می طلبم . امید وارم که از بنده بدی دیدهاید مرا به بزرگواری خودتان ببخشید .و بنده از برادران مسئول در آن می خواهم که مرا به بزرگواری خودشان ببخشند ونیز از براداران بسیجی و سپاهی می خواهم که اگر در زمان حیات بنده به آنها بد رفتاری کرده ام و اگر غیبت آنها را پیش دیگران کرده ام امیدوارم که به بزرگواری خودشان مرا ببخشند و از همه ی آنها طلب بخشش را دارم.

 

خانواده عزیز اگر جنازه بنده در بیابانها ماند امیدوارم که ناراحت نباشید بنده خودم ناراحت هستم که جنازه بنده به شهر بیاید چون آخر جنازه نازنین سیامک و حسین و نادر و احمد کارساز برای خانواده هایشان نیامده است . می ترسم که اگر جنازه بنده برگردد خانوده های آنها ناراحت شوند چون به خانواده آها قول داده ام که پیکر آها را برایشان بیاوریم ولی ای خانواده شهدا امیدوارم که راه بسته شده کربلا باز شود و شما به زیارت حسین (ع) بروید و جنازه های عزیزانتان را از امام حسین بگیرید .امام حسین جای جنازه فرزندان تان را برای شما بگوید و اگر جنازه بنده حقیر حقییر آمد بنده را در پارک شهدا دفن کنید اگر پیش فاضل عباس جا است آنجا و اگر جا نیست پیش مظلوم ماسال شهید پرویز دوستی.

 

خدایا مارا در این دنیا با دوستان عزیزمان شهید عباس ، فاضل و سیامک ، عباس ، و پرویز بودیم خدایا امیدوارم در آن دنیا نیز باآنها باشم
*خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار*
سید جواد محمودی، * چند ساعت قبل از عملیات *.

منبع: خبرگزاری شبستان

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه