میثم عبدالهی
به مناسبت سالروز فرمان کشف حجاب رضاخانی؛

چند سند درباره کشف حجاب در گیلان / جزئیات کشف حجاب رضاخانی در لاهیجان، لنگرود، انزلی و رشت

کشف حجاب یکی از اموری بود که در دوران رژیم رضاخان در ایران اجباری شد. با توجه به مذهبی بودن مردم ایران، ‌اجرای این امر در نقاط مختلف بازتاب های متفاوتی را به دنبال داشت.

چند سند درباره کشف حجاب در گیلان / جزئیات کشف حجاب رضاخانی در لاهیجان، لنگرود، انزلی و رشت

به گزارش ۸دی، میثم عبدالهی در پایگاه اطلاع رسانی موسسه مبارزات اسلامی گیلان ضمن یادداشتی به مناسبت سالروز صدور فرمان کشف حجاب رضاخانی نوشت:

کشف حجاب یکی از اموری بود که در دوران رژیم رضاخان در ایران اجباری شد. با توجه به مذهبی بودن مرد م ایران، ‌اجرای این امر در نقاط مختلف بازتاب های متفاوتی را به دنبال داشت. آنچه در این مقاله به دنبال آن هستیم، بازخوانی چند سند درباره نحوه اجرایی کردن کشف حجاب در گیلان و بازتاب های آن در این منطقه است. در ادامه چند سند ارائه می گردد که  بعضی از آنها از حیث محتوا، متناقض و متقاوت هستند:

سند ۱: در این سند فاطمی حاکم گیلان نامه ای به رئیس الوزرا (نخست وزیر) نوشته و اوضاع گیلان را درباره کشف حجاب تشریح می کند. فاطمی که مسئول پیاده کردن سیاست رضاخانی درباره کشف حجاب در گیلان است اوضاع گیلان و چگونگی پیشرفت این مسئله را توضیح می دهد. او می نویسد که با دلیل و منطق موفق شده که بدون هیچ گونه نارضایتی همه مردم و حتی علما را با خود همراه کند. او ادامه می دهد که همه مردم گیلان با طیب نفس به کشف حجاب رو آورده اند. متن نامه فاطمی به رئیس الوزرا به این شرح است:

[نامه] حکومت گیلان و طوالش به رئیس الوزراء، تاریخ ۴ بهمن ۱۳۱۴، نمره ۲۰۹۸۷

جناب آقای رئیس الوزراء در تعقیب راپورتهای هفته قبل حسب الامر جریان فعلی را نیز به عرض می رساند. اولاً در قسمت پهلوی [بندر انزلی] می توانم عرض نمایم تقریباً خاتمه یافته باید محسوب نمود. زیرا طبقات تجار و اشخاص درجه اول آنجا که همان روز ششم دی ماه [۱۳۱۴ ش] که دعوت شده بودند عموماً حتی اشخاصی مثل زمانی و رمضانی که تصور نمی شد در جلسه اول حاضر شوند آمده بودند. سایر طبقات آنجا هم متعاقب یکدیگر در مجالس جشن که دعوت شده حاضر و چادر را ترک کرده اند. برای نمونه از وضعیات آنجا و مخصوصاً طبقات عامه دو قطعه عکس لفاً تقدیم داشت. ثانیاً در رشت هم از طبقات ممتاز از تجار و اعیان تقریباً فراغت حاصل و هر یک که تاکنون عملی نکرده اند روی حاضر نشدن لباس بوده و الا مانعی دیگر در پیش نبوده. روز پنجشنبه هم در بلدیه جلسه خیلی مفصل برپا و بیانات لازمه به عمل آمد. امشب هم تأثر خیلی خوبی در سالون [سالن] بلدیه [شهرداری] داده خواهد شد. کانون بانوان هم با نهایت جدیت مشغول تعقیب و انجام وظیفه خود می باشد. از این به بعد در قسمت اصناف و طبقات دیگر اقدام می شود. برای فلاحین و زارعین هم دستور لازم داده شده که چادرهای سفید فعلی و زیر جامه های کوتاه را که غالباً از شهرهای سابق تقلید کرده اند ترک و به جای آن پیراهنهای یک پارچه بلند که از هر جهت محفوظ تر و زیباتر است تهیه نمایند و این نمونه را مخصوصاً ذات مقدس ملوکانه هم ملاحظه و تمجید فرمودند، به این جهت دستور داده شد که مراقبت نمایند در این موقع که برای عید می خواهند لباس تهیه نمایند از آن نمونه که پاره ای از قراء و دهات هم استعمال می نمایند تدارک کنند.

در لاهیجان و لنگرود هم به خوبی پیشرفت کرده و مخصوصاً در جلسه روز پنجشنبه [۲ بهمن ۱۳۱۴ ش] در لاهیجان جمعیت خیلی زیادی با خانمها دعوت شده بودند که خود بنده هم حضور داشتم و در این جلسه موضوعی که خیلی مهم بود نطق «منصوره خانم» دختر آقای آقا «سید عبدالوهاب مجتهد رشتی» بود که واقعاً خیلی خوب صحبت کرده و مردم هم وقتی دیدند دختر بزگترین مجتهد این خطه بدون حجاب حاضر شده واین طور بیانات می نماید دیگر تکلیف خود را می دانند.

عمده اقدامی که بنده نموده و موجب شده که در گیلان بر طبق اطلاع کاملی که دارم بهتر از نقاط دیگر پیشرفت نموده این است که اولاً اقدامات را از طبقه بالا شروع کردم و ثانیاً با علما طوری رفتار کرده ام که علاوه بر اینکه قدمی برخلاف برنداشته اند. معناً هم موافقت کرده اند چنانچه آقا سید محمود [روحانی] هم دختر هیجده ساله خود را مخصوصاً امر داده که بدون حجاب به مدرسه برود و عکسهایی که از گیلان تقدیم می شود برخلاف پاره ای از ولایات به هیچ وجه مربوط به معلمات و محصلات نیست و همه از طبقات مختلفه مردم است. ولی در روزنامه ایران نمی دانم سهواً و یا عمداً عکسی که مربوط به خانمهای رشت بود به عنوان ایالت غربی آذربایجان انتشار داده بودند و تصور می نماید اگر جناب عالی صلاح بدانند و بخواهند کاملاً وضعیات پیشرفت ولایات به عرض برسد یکی دو نفر مفتش مخصوصاً مامور فرمایید که به هر نقطه رفته و حقایق را به عرض برسانند.

[امضاء]: فاطمی [مهر] حکومت گیلان و طوالش[۱]

سند ۲: این سند دقیقا نقطه مقابل نامه ای است که فاطمی حاکم گیلان در سند قبلی نوشته بود. ولی این سند نوشته حاکم گیلان نیست بلکه شرح حال مردم گیلان از زبان خودشان درباره اوضاع گیلان در کشف حجاب است. این نامه در فاصله زمانی ۱۱ اسفند ۱۳۲۰ش تا ۱۵ مرداد ۱۳۲۱ش نوشته شده است؛ یعنی در زمانی که رضاخان از کشور گریخته بود و به تازگی سلطنت به دست محمدرضا افتاده بود. در آغاز سلطنت محمدرضا که فضای باز سیاسی ایجاد شده بود و سیاست های رضاخان که منفور مردم شده بود با آن شدت پیگیری نمی شد، استفاده از زور و خشونت برای کشف حجاب لغو شد. در همین زمان کسی را به عنوان رئیس شهربانی برای گیلان نصب کردند که با شدت و زور سیاست کشف حجاب را دنبال می کرد و حکومت نظامی شدیدی در گیلان به راه انداخت. جمعی از مردم گیلان در این نامه شرح حال خود را برای سهیلی نخست وزیر وقت نوشتند و رفع تعدی های رئیس شهربانی را خواستار شدند. این نامه توصیف عجیبی از فضای آن روز گیلان ارائه می دهد. بعد از توصیفات این نامه انسان به فکر می افتد که وقتی مردم گیلان در زمان فضای باز سیاسی، در چنین شرایطی به سر می بردند، در زمان دیکتاتوری سیاه و خشن رضاخان تحت چه فشارهایی قرار داشتند؟! با این تفاصیل می توان دریافت که در آن اوضاع کسی حق کوچکترین اعتراضی را نداشتند. با همه این تفاصیل باز علمایی چون آیت الله نجفی جیلانی، آیت الله رسولی، شیخ محمد واعظ، شیخ علی علم الهدی فومنی، سید حسن بحرالعلوم و بسیاری از علمای دیگر در گیلان به مقابله با کشف حجاب پرداختند ولی هر کدام مدت ها در تبعید و یا در زندان های رضاخان زیر شکنجه قرار داشتند. اما متن نامه مردم گیلان به نخست وزیر به این شرح است:

عرض حال اهالی رشت به نخست وزیر [سهیلی]

به شرف عرض حضرت اشرف آقای سهیلی نخست وزیر ایران – دامت شوکته- در چند سال قبل فقط به زور و قدرت شخصی بدون استناد به مجوز قانون مقدس دیانتی، رشته محکمی که بالغ بر هزار و سیصد سال در ایران باقی و استمرار داشت پاره شده و چادرها از سر بانوان ایران به نام رفع حجاب برداشته شد که هنوز رویه فجیعانه که در طرز اجراء و عمل، قلوب طبقات مختلفه ایران را جریحه دار نموده در مناظر همگانی دفیله وار می گذرد و عموماً متأسف و در پیشگاه قانون و دیانت خجل و شرمسارند. از شهریور سال بیست بانوان به پاس احترام قانون و دیانت با جامه معروف به «چادر نماز» در کوچه ها و معابر نمودار و با این جامه که خودشان را مستور می داشتند در مساجد و معابر رفع حوائج ضروری می نمودند. این رویه در رشت هم بین بانوان معمول شده بود تا آنکه آقای «شوکت» به ریاست شهربانی رشت منصوب و وارد شد و ایشان همان افکار مالیخولیایی قدیم را تعقیب و به وسیله آگهی رسمی بانوان را به برداشتن همان جامه ابلاغ و به مخالفت امر خود بانوان را تهدید شدید نموده و در روز شروع به اجرای مقصود خود شهر رشت را به مثل یک شهر نظامی در آورده با پاسبان مسلح و صاحب منصبان شهربانی در خیابانها و معابر و کوچه ها با بانوان مزاحمت نموده و با سرنیزه همان جامه را از سر بانوان برداشتند دوباره منظره فجیعی را ایجاد و قلوب همگانی را آزرده و پریشان ساخت. ملت گیلان که به اطاعت کامل زمامداران امور افتخار داشته و همیشه اوامر و دستور نمایندگان مرکزی را محترم می شمردند و کوچکترین مخالفت را مخصوصاً با موقعیت فعلی جایز ندانسته با حال صبر و بردباری فکر شخصی غیر قانونی شهربانی را نیز تحمل نمودند. به آقای «آراسته» استاندار جدید گیلان و به آقای رئیس شهربانی نیز تذکر داده شد که با اوضاع اسف آور امروزی که اکثر بانوان و اهالی این سامان گرسنه و عریان و فاقد تمام وسایل زندگانی شده اند و با رعایت موقعیت کنونی که کوچکترین پیش آمد ضرر و زیان زیاد در بر خواهد داشت مقتضی است از اینگونه تعرضات غیر قانونی خودداری می شود. متأسفانه این تذکر مفید و موثر واقع نشده سهل است، حال تعرض با خشونت نیز افزوده گردیده است. اینک استدعا می نماییم که امر اکید و دستور صریح صادر فرمایند که این تعرضات غیر قانونی مرتفع و از اینگونه اقدامات خودسرانه جلوگیری به عمل آیدو در خاتمه بعد از تقدیم احترامات فائقه منتظریم به اهالی رشت منّتی گذاشته و با اقدام خدا پسندانه همگان را قرین تشکر و امتنان فرمائید.

[به امضای غروی، حاج یوسف اخوان صادقی، قاسم محسنی و ۱۳۷ نفر دیگر از اهالی رشت][۲]

سند ۳: مردم گیلان مدتها تحت شکنجه و آزار و اذیت ماموران شهربانی به خاطر کشف حجاب بودند. حتی بعد از رفتن رضاخان نیز این فشارها بر مردم گیلان کاسته نشد. به نامه قبلی مردم رشت به نخست وزیری (سند پیشین) نیز پاسخی داده نشد. مردم ستمدیده رشت به هر مسئولی که توانستند نامه نوشتند، ولی از این نامه ها هیچ اثری ظاهر نشد. نامه ای نیز به یکی از علمای وقت تهران آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی (که بعدها رهبری قیام ملی شدن صنعت نفت را بر عهده گرفت) نوشتند. مردم در این نامه جنایات رئیس شهربانی گیلان و مامورین را در برخورد با مردم و کشف حجاب بیان کردند و خواستار جلوگیری از فشارها و شدت عمل مامورین درباره کشف حجاب شدند. متن نامه مردم رشت به آیت الله کاشانی به این شرح است:

نشان شیرو خورشید

مجلس شورای ملی

رونوشت نامه اهالی  رشت

پیوست شماره: ۱۷۴۲۸     مورخه:۲۷/۱/۱۳۲۲

بعد از آنکه آقای «پاسیار ۲ شوکتی» به شهر رشت ورود نموده اند؛ به عوض اینکه در مقابل بیچارگی اهالی، مرهم خوبی به دل مستمندان و بیچارگان بگذارد و مردم را جذب قلوب خودشان بنمایند، عکس العمل نموده و آگهی انتشار نموده اند در خصوص چند متر پارچه ای که زنان بینوا و بیچارگان محض پوشانیدن بدن خود از سرما و گرما به نام چادر استعمال می شود و بر سر خود می گذراند که مفاد آن این است که چون چادر بانوان با رنگ های مختلف است، در انظار جلوه خوبی نمی کند؛ لذا به مأمورین انتظامی دستور داده شد که جلوگیری از چادرها بشود. رفتار خشن و ناهنجار مأمورین بی رحم شهربانی مثال جلادهای دوره استبدادی که هر بیننده را به رقّت می آورد. مخصوصاً «پایور کشفی» که از هرگونه حرف های رکیک و حرکات زشت نسبت به هموطنان خود دریغ نکرده و با کمال بی نزاکتی و جسارت دست به سر و صورت زنان مردم نموده و چادر آنها را علاوه بر اینکه بر می دارند، هزاران حرف های رکیک هم استعمال می نمایند. از این لحاظ استدعا داریم ظلم و تعدی را که مأمورین شهربانی به بینوایان وارد می سازند و افکار و عقاید اهالی را محترم نمی شمرند، توجه فرموده و به حال یک مشت پیرزنان و بیچارگان رحم نماید و نگذارید به یک مشت ملت ستمدیده این قدر ستم روا دارند.

رونوشت برابر اصل است ـ رئیس اداره دبیرخانه مجلس شورای ملی[۳]

سند ۴: وقتی نامه مردم گیلان (سند پیشین) به دست آیت الله کاشانی رسید، ایشان نامه ای به وزیر کشور، حسین سمیعی نوشت و نسبت به اقدامات خثمانه شهربانی در رشت انتقاد کرد. ایشان خواستار جلوگیری از تعرض مأموران شهربانی به حجاب زنان گیلان شدند:

وزارت داخله

۱۴/۲/۲۲ [۱۳] سیاسی

عجب است با این وضعیات ناهنجار مملکت که ملت از هر حیث دچار زحمت و شدت و محنت است، در گیلانات مأمورین شهربانی و فرمانداری متعرض چادر زن های بیچاره که ستر عورت و ژندگی لباس خود را بدان می نمایند، با کمال سختی و شدت می شوند. معلوم نیست این تعدی و اجحاف مطابق کدام قانون و عقل و انصاف می باشد. اهالی شرحی به این جانب و ریاست وزراء نوشته اند که بعض آنها تقدیم مقتضی است. معجلاً دستور جلوگیری داده شود که مزاحمت ننمایند. انتظار نتیجه را دارم.

سید ابوالقاسم کاشانی [امضاء]

[حاشیه پایین صفحه]: به عرض رسید

[مهرها]: ثبت کل وزارت کشور، شماره ۱۵۲۹، تاریخ ۱۵/۲/۱۳۲۲

وزارت کشور، اداره سیاسی، شماره ۱۶۲۰، تاریخ ۲۴/۳/۲۲ [۴]

سند ۵: از آنجا که وزیر کشور حسین سمیعی خودش اهل رشت بود و نیز به خوشنامی و فرهنگ دوستی معروف بود،‌ انتظار می رفت که وی از درخواست آیت الله کاشانی استقبال کند و همشهریانش را از این ظلم برهاند. ولی او جواب نه چندان جالبی به آیت الله کاشانی می دهد و عملا دست رد به سینه وی می زند و از ماموران رژیم رضاخان در جنایات شان حمایت می کند. متن نامه سمیعی وزیر کشور به آیت الله کاشانی:

[نشان شیرو خورشید]

وزارت کشور

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای آقا سید ابوالقاسم کاشانی

در جواب مرقومه مورخه ۱۴/۲/۲۲ راجع به شکایت محمدصادق زکی (ناخوانا) از مأمورین شهربانی رشت، اشعار می دارد، موضوع اصلاح وضع نسوان [زنان] و تربیت آنها یکی از اصلاحات اجتماعی است. زیرا جاهل و پرده نشین قادر به حفظ حیثیت و شرافت نبوده و نمی تواند کمکی برای عائله و شوهر خود باشد، و همیشه محتاج به یک قیم و صاحبی خواهد بود. علاوه بر جلوگیری از پیشرفت نهضت نسوان، جز عده معدودی به طور انفرادی که از ترقیّات و تمدن امروزی دورند، تاکنون شکایتی به طور دسته جمعی نشده و چون قاطبه اهالی این موضوع را حسن استقبال می کنند، این است که به مأمورین دستور داده شده است اشخاصی را که مانع پیشرفت این عمل باشند، تعقیب نمایند.

امضا وزیر کشور

[حاشیه پایین صفحه]: رئیس اداره[۵]

سند ۶: آیت الله کاشانی که جوابی در خور دریافت نکرده از پای نمی نشیند و نامه ای دیگر به نخست وزیر احمد قوام می نویسد و درخواست مردم گیلان را تکرار می کند. آنچه در زیر می آید نامه آیت الله کاشانی به نخست وزیر احمد قوام است:

[تاریخ]: ۱۴/۲/۲۲[۱۳]

خدمت جناب آقای نخست وزیر

شرحی که اهالی گیلان راجع به تعرض مأمورین شهربانی و فرمانداری به چادر زن ها که به وسیله ستر عورت و پارگی لباس خود را می نمایند، نزد اینجانب فرستاده، تقدیم می شود.

ظاهراً همه امور مملکت اصلاح شده فقط این مسئله با آن اصلاحات ناجور و مختل مانده که باید به این جدیت اصلاح شود. حقیقتاً این اقدام مخالف قانون در این موقع مملکت موجب حیرت است. مقتضی است دستور تلگرافی به عدم تعرض و جلوگیری از این مظالم صادر شود. ایام اقبال مستدام.

سید ابوالقاسم الحسینی الکاشانی [امضاء]

[حاشیه پایین صفحه]: ۱ـ به شهربانی نوشته شود عمل رفع حجاب را با مدارا و به نحو مقتضی عمل نمایند.

۲ـ جواب آقای کاشانی را هم تهیه نمایند. [امضاء]

به عرض می رسد. ۱۵/۲/۲۲

[حاشیه پایین صفحه سمت راست]: فوری است آقای [ناخوانا] ۲۲/۲/۲۲

[حاشیه پایین]: ۳۷۱۵ـ ۱۵/۲/۲۲[۶]

سند ۷: نخست وزیر به نامه آیت الله کاشانی جواب مطلوبی می نویسد و دستور می دهد که از شدت عمل مامورین در کشف حجاب کاسته شود. طی این نامه نگاری ها به اینجا ختم شد که برای مدتی موقتی از شدت عمل مامورین برای کشف حجاب کاسته شد،‌ هر چند برای همیشه متوقف نشد. متن جواب نخست وزیر به آیت الله کاشانی یه این شرح است:

[نشان شیر و خورشید]

دفتر نخست وزیر

تاریخ پاکنویس: ۲۵/۲ [۱۳۲۲] پاکنویس کننده: هراتی

اداره کل شهربانی

عین دادخواست اهالی گیلان که به وسیله جناب آقای آسید ابوالقاسم مجتهد کاشانی رسیده، به پیوست فرستاده می شود. مقتضی است دستور دهید مأمورین وابسته عمل رفع حجاب را با مدارا و نحو مقتضی عمل نمایند که منجر به تولید اشکالاتی نگردد و ضمن اعلام نتیجه، دادخواست را هم پس بفرستند.

[امضاء] نخست وزیر

به آقای حاج سید ابوالقاسم کاشانی

عرض می شود

عطف به نامه شریف متضمن دادخواست اهالی گیلان اشعار می دارد: برای رفع شکایت اهالی نامبرده دستور لازم داده شد. ایام سعادت برقرار [امضاء] نخست وزیر[۷]

———————————–

پاورقی ها:

[۱] . خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، مدیریت پژوهش انتشارات و اموزش، اول، ۱۳۷۱، سند۵۰۳، ص۲۸۲-۲۸۳٫

[۲] . خشونت و فرهنگ، اسناد محرمانه کشف حجاب، سند۵۰۴، ص۲۸۳-۲۸۴٫

[۳] . آیت الله کاشانی به روایت اسناد و خاطرات، به کوشش سیدمحمود کاشانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۸۶، ج۲، ص ۸۲٫

[۴] . آیت الله کاشانی به روایت اسناد و خاطرات، ج۲، ص ۸۴٫

[۵] . آیت الله کاشانی به روایت اسناد و خاطرات، ج۲، ص ۸۶٫

[۶] . آیت الله کاشانی به روایت اسناد و خاطرات، ج۲، ص ۸۸٫

[۷] . آیت الله کاشانی به روایت اسناد و خاطرات، ج۲، ص ۹۰٫

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه