یک کارشناس علوم قرآنی و حدیث مطرح کرد؛

دیدگاه علمای بزرگ اهل سنت درباره مشروعیت توسل و تبرک و زیارت

یک کارشناس علوم حدیث به دیدگاه علمای بزرگ اهل سنت درباره توسل، تبرک و زیارت در سیره صحابه، تابعین و علمای اهل سنت پرداخته است.

دیدگاه علمای بزرگ اهل سنت درباره مشروعیت توسل و تبرک و زیارت

به گزارش ۸دی، اسلام ملکی معاف کارشناس علوم قرآن و حدیث ضمن یادداشتی به مناسبت هفته وحدت به دیدگاه علمای بزرگ اهل سنت درباره توسل، تبرک و زیارت در سیره صحابه، تابعین و علمای اهل سنت پرداخته است:

توسل به انبیا و اولیاء و زیارت مزارهای آنان و تبرک به آنها برای استجابت دعا و تقرب به خداوند امری پذیرفته شده نزد عموم مسلمانان بوده و هست. این امور علاوه بر شیعه در میان مذاهب اهل سنت نیز مشروع دانسته می شود و تنها وهابیها (پیروان گمراه محمد بن عبدالوهاب) بر بدعت و حرام بودن توسل، تبرّک و زیارت و بوسیدن اماکن مقدس اصرار می ورزند. اما پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت نه تنها این امور را بدعت نمی دانند بلکه بسیاری از بزرگان آنان خود به پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) متوسل شده و حاجات خود را از خداوند می خواهند. در اینجا نمونه هایی از توسل و تبرک جستن صحابه و بزرگان اهل سنت را تنها به استناد کتب اهل سنت ذکر می کنیم تا معلوم شود شیوه وهابیان مبنی بر حرام دانستن توسل و تبرک بر خلاف سنت پیامبر(ص) و سیره صحابه و بزرگان مذاهب اسلامی است:

  1. هیثمی (از محدثان بزرگ اهل سنت) نقل کرده است که وقتی عثمان بن مظعون در یکی از جنگها به شهادت رسید پیامبر اعظم(ص) میان دو چشم او را بوسه زد.[۱] این دلالت می کند که بوسیدن بدن شهید برای ابراز علاقه و احترام یا برای تبرک کاری پسندیده است.
  2. دارمی(از محدثان بزرگ اهل سنت ) نقل می کند که در مدینه قحطی شدیدی پیش آمد. مردم نزد عایشه رفتند. او گفت از بالای قبر پیامبر(ص) روزنه ای به آسمان بگشایید تا میان آن و آسمان مانعی نباشد. مردم توصیه عایشه را انجام دادند و باران بارید.[۲] این ماجرا نشان می دهد برکات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به زمان حیات ایشان منحصر نیست و حتی پس از وفات ایشان نیز می توان به مزار ایشان متوسل شد و در طول تاریخ معجزاتی از مزار مقدس ایشان دیده شده است.
  3. در کتاب صحیح بخاری ( معتبرترین کتاب حدیث طبق عقیده اهل سنت ) نقل شده که عمر بن خطاب (خلیفه دوم) در هنگام قحطی با توسل به عباس عموی پیامبر(ص) از خداوند باران خواست و عرضه داشت:” خدایا ما برای باران به پیامبر متوسل می شدیم و اکنون به عموی پیامبر متوسل می شویم پس بر ما باران ببار! ” در نتیجه باران بارید.[۳] این ماجرا نشان می دهد که از نظر صحابه پیامبر(ص) توسل به شخصیتهای محترم و خاندان پیامبر(ص) جایز و مشروع بوده و بارها آن را تجربه کرده و مفید یافته بودند.
  4. همچنین در صحیح بخاری آمده است که عبدالله بن عمر(فرزند خلیفه دوم) در جاهایی که پیامبر(ص) نماز خوانده بود نماز می گزارد.[۴] طبیعی است این کار نوعی تبرک به جاهای نماز پیامبر(ص) بوده است.
  5. همچنین احمد حنبل (پیشوای سنی های حنبلی ) آمده که روزی مروان حکم (خلیفه اموی) مردی را دید که صورتش را بر قبر پیامبر(ص) گذاشته است. مروان گردنش را گرفت و گفت: “هیچ می فهمی داری چه کار می کنی؟” وقتی او چهره اش را برگرداند دیدند که صحابی جلیل القدر ابو ایوب انصاری است. او به مروان گفت : « برای دیدار پیامبر(ص) آمده ام نه به دیدار سنگ ». سپس افزود: « از پیامبر شنیدم که فرمود هنگامی که امر دین به دست نااهلان بیفتد باید برای دین گریست.»[۵] گفتنی است مروان حکم یکی از بنی امیه است که توسط پیامبر(ص) تبعید شده بود و با پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان میانه خوبی نداشت. بنابراین اعتراض او به زائران حرم رسول الله (ص) احتمالا بخاطر کینه از پیامبر(ص) بوده وگرنه برای امثال مروان اهمیتی نداشت که مردم در زیارت پیامبر آداب صحیح را رعایت کنند یا خیر. وانگهی آگاهی مروان نسبت به آداب صحیح زیارت قطعا بیش از صحابه عالیقدر نبود و او در جایگاهی نبود که بتواند بر کسی همچون ابوایوب انصاری خرده بگیرد. در روزگار ما نیز وهابیها آگاهانه یا ناآگاهانه سنت پیامبر(ص) و صحابه بزرگوار ایشان را به کناری نهاده اند و از شیوه امثال مروان حکم و بنی امیه پیروی می کنند.
  6. ابن حجر عسقلانی ( محدث بزرگ اهل سنت ) در شرح صحیح بخاری می گوید : ” با سند معتبر از خازن عمر بن خطاب نقل شده که هنگامی که در زمان عمر قحطی شده بود مردی نزد قبر پیامبر(ص) آمد و گفت : یا رسول الله! برای امت خود از خداوند باران طلب کن زیرا نزدیک است هلاک شوند.”[۶] وقتی آن فرد در محضر صحابه به پیامبر(ص) توسل کرد کسی بر او خرده نگرفت. بنابراین صحابه این رفتار را شرک نمی دانستند.
  7. ابن مسعود [ صحابی پیامبر (ص) ] از آن حضرت نقل کرده است که فرمود: “هرگاه در سرزمینی خالی از سکنه راه را گم کردید بگویید : ای بندگان خدا! راه را به نشان بدهید! زیرا خداوند بندگانی دارد که قابل مشاهده نیستند.” [۷] طبق این روایت توسل به بندگان نامرئی خداوند توصیه شده است. احمد حنبل [ محدث بزرگ اهل سنت و پیشوای حنابله ] می گوید من خود یکبار چنین کردم و راه را یافتم.[۸]
  8. شخصی از احمد حنبل [پیشوای بزرگ اهل سنت ] درباره بوسیدن و لمس کردن قبر و منبر پیامبر(ص) برای تقرب به خداوند سوال کرد. احمد حنبل در پاسخ گفت: “اشکالی ندارد.”[۹]
  9. منصور دوانیقی (خلیفه عباسی) همراه مالک بن أنس(پیشوای بزرگ اهل سنت) در مسجد پیامبر(ص) بودند. منصور از مالک پرسید: رو به قبر پیامبر دعا کنم یا رو به قبله؟ مالک گفت: چرا می خواهی از پیامبر روی بگردانی در حالی که او برای تو «وسیله» است.[ این سخن مالک اشاره به آیه شریفه «وابتغوا الیه الوسیله»(سوره مائده: ۳۵) است که مؤمنان را به یافتن وسیله ای برای تقرب به خداوند دستور داده است]. آنگاه مالک افزود: “رو به سوی پیامبر(ص) بایست و از او شفاعت بخواه.”[۱۰] به گفته زینی دحلان (از علمای شافعیان) این ماجرا با سند صحیح نقل شده است.[۱۱]
  10. شمس الدین ذهبی از علمای بزرگ اهل سنت در جاهای گوناگون کتاب “سِیَر أعلام النُّبَلاء” مطالبی نقل کرده که نشان می دهد بسیاری از علمای قدیم اهل سنت نیز دعا کردن در کنار اماکن مقدسه و قبور اولیاء و سادات را جایز بلکه مستحب و مؤثر می دانستند.[۱۲]
  11. ابن قیم جوزیه از علمای بزرگ سلفی در کتاب “الروح” می گوید : «در حدیث صحیح آمده که زمین بدن پیامبران را نمی پوساند و نابود نمی کند.» وی می افزاید : « در حدیث آمده که هرگاه یکی از مسلمانان بر پیامبر(ص) صلوات می فرستد خداوند روح پیامبر(ص) را به بدنش باز می گرداند تا پیامبر سلام آن شخص را پاسخ گوید.» وی سرانجام از مجموعه دلایل و روایات نتیجه می گیرد که « پیامبران زنده هستند و مانند ملائکه حضور دارند ولی ما آنها را نمی بینیم.»[۱۳]
  12. در حدیثی از پیامبر(ص) آمده که « پیامبران زنده اند و در قبر خود به نماز مشغولند»[۱۴] ناصرالدین الألبانی ( حدیث شناس وهابی معاصر ) اعتراف می کند که تا مدتها گمان می کرد این حدیث ضعیف است و تنها ابن قتیبه آن را نقل کرده است اما بعدا با مطالعه بیشتر به این نتیجه رسیده که سند این حدیث قوی است و افراد دیگری نیز آن را نقل کرده اند. وی در ادامه می گوید زنده بودن پیامبران که در این حدیث ذکر شده است از سنخ زندگی برزخی است و با حیات دنیوی تفاوت دارد و ایمان و اعتقاد به آن واجب است.[۱۵]
  13. در کتب معتبر اهل سنت با سند صحیح نقل شده که شخصی نابینا نزد پیامبر(ص) آمد و از آن حضرت خواست که برای شفایش دعا کند. پیامبر(ص) به او فرمودند : اگر [بر این ناگواری] صبر پیشه کنی بهتر است ولی اگر می خواهی برایت دعا می کنم. آن مرد عرض کرد: “برایم دعا کنید”. پیامبر فرمودند: وضو بگیر و دو رکعت نماز به جا آور و این دعا را بخوان: « اللهم إنی أسئلک و أتوجّه إلیک بِمحمّد نبی الرحمه. یا محمّد! إنّی قد توجّهتُ بِکَ إلی ربّی فی حاجتی هذه لتقضی اللهم شفِّعهُ فِیَّ »[۱۶] مضمون این دعا توسل به پیامبر(ص) است. آن مرد با اینکه می توانست مستقیما از خداوند حاجت بخواهد اما پیامبر(ص) توسل کردن را به او آموختند. این دعا شباهت بسیاری با دعایی دارد که در میان شیعیان متداول و به “دعای توسل” معروف می باشد.
  14. بزرگان اهل سنت در آثار خود مواردی را نقل کرده اند که کسانی در محضر صحابه یا علمای بزرگ اهل سنت نزد قبر پیامبر(ص) آمده و از آن حضرت طلب استغفار کرده اند و درباره مشروعیت کار خود به آیه شریفه ی « وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً (سوره نساء آیه ۶۴) استناد کرده اند و کسی از صحابه یا علمای بزرگ بر آنان ایراد نگرفته است.[۱۷]
  15. بزرگان اهل سنت در منابع خود نقل کرده اند که فاطمه زهرا (س) پس از وفات رسول الله (ص) در رثای آن حضرت چنین سرودند : « ماذا علی مَن شمّ تربه أحمدأن لا یشمّ مدی الزمان غوالیا »[۱۸] در این شعر استشمام رایحه تربت پیامبر(ص) از روی عشق به پیامبر جانفزا دانسته شده است. اگر بوییدن تربت پیامبر چنانکه وهابیها ادعا می کنند شرک بود ، العیاذ بالله دختر پیامبر(ص) و صحابه آن حضرت و علمای بزرگ همگی سخنانی شرک آلود گفته اند!! حال آنکه طبق احادیث صحیحی که مورد قبول همه مذاهب اسلامی است ، فاطمه (س) دارای مقامات معنوی والا و انکارناپذیر می باشند.
  16. ابوبکر و عمر هنگام وفات وصیت کردند که در کنار پیامبر(ص) دفن شوند. حال پرسش اینست که آیا همین وصیت برای تبرّک و تیمّن به تربت پاک پیامبر(ص) نبوده است؟! وگرنه چه دلیلی داشت چنین وصیتی بکنند؟
  17. در همه مذاهب اسلامی استلام حجر الاسود (لمس کردن حجر الاسود) به عنوان یکی از آداب حج یاد می شود. اگر چنین کاری شرک بود پیامبر(ص) و اهل بیت و صحابه آن را انجام نمی دادند. ممکن است گفته شود که این یک استثنا است ولی در پاسخ می گوییم ممکن نیست پیامبر(ص) یک عمل شرک آلود را استثناءً مستحب قلمداد کند. بنابراین ملاک در شرک و توحید آنست که عقیده ی قلبی انسان هنگام تبرّک و توسّل چه باشد ؛ اگر عقیده داشته باشد که آن شیء به خودی خود و مستقل از خداوند تاثیری دارد قطعا شرک است اما اگر کسی چنین عقیده ای درباره آن شیء نداشته، صرفا برای اظهار احترام یا عشق به انبیا و اولیا یا برای شفیع قرار دادن آنها چنین کاری انجام دهد و برای آنها شأنی جز «وسیله بودن» قائل نباشد در اینصورت کار او شرک نیست بلکه تجلّی توحید است. همانطور که در تشهد نماز که اوج قله ی توحید است پس از شهادت به وحدانیت خدا بلافاصله شهادت به رسالت پیامبر(ص) می دهیم و بر ایشان صلوات می فرستیم و در سلام نماز نیز به همه صالحان درود می فرستیم. اینکه انسان برای پیامبران و بندگان صالح خداوند احترامات و مقامات والایی قایل باشد تجلی توحید است همانگونه که در خداوند نیز در قرآن می فرماید : سلام علی ابراهیم. این سلام به آن جهت است که ابراهیم بنده ای موحّد بود. بنابراین توسل، تبرّک و زیارت مزار انبیا و اولیاء و بندگان صالح خداوند نه تنها بدعت و حرام نیست بلکه تجلی اعتقاد قلبی عموم مسلمانان به توحید و تمجید از قهرمانان توحید است.
  18. توسل شافعی به اهل بیت (ع): معروف است که امام شافعی ( پیشوای بزرگ اهل سنت) به شمار می رود درباره مقام اهل بیت پیامبر(ص) چنین سروده است: آلُ النبیِّ ذَریعَتی — هُمُو إلیهِ وَسیلتی أرجو بِأن {بِهِم} اُعطی غَداً — بِیدِی الیمینِ صَحیفَتی [۱۹]شافعی در این شعر به صراحت واژه «وسیله» را برای اهل بیت (ع) به کار برده و عشق به آنان را مایه سعادت در قیامت شمرده است.
  19. توسل ابن حبّان بُستی به امام رضا(ع): ابن حبّان بُستی (متوفای ۳۵۴ هـ ق) از علمای بزرگ حدیث و رجال اهل سنت است تا جایی که «إمام جرح و تعدیل رجال» شمرده می شود. وی در کتاب الثقات خود آورده است که در زمانی که در طوس اقامت داشت هرگاه مشکلی برایش پیش می آمد بر سر مزار امام علی بن موسی الرضا(ع) می رفت و در آنجا از خداوند حاجت می خواست و دعایش مستجاب می شد. وی می گوید این موضوع را بارها تجربه کردم و همواره مشکلم برطرف می شد. بخشی از عبارت عربی سخن ایشان درباره امام رضا (ع) چنین است : « وهو علی بن موسى بن … أبو الحسن مِن ساداتِ أهلِ البیت و عُقلائِهِم و جِلَّه الهاشمیین و نُبَلائِهِم … و ماتَ علی بنُ موسى الرضا بِطوسٍ مِن شَربهٍ سَقاهُ إیاها المأمونُ فماتَ مِن ساعتِهِ … و قبرُهُ … مشهورٌ یزارُ بِجَنبِ قبرِ الرَّشیدِ قَد زُرتُهُ مِراراً کثیرهً و ما حَلَّتْ بی شدّهٌ فی وقتِ مُقامی بطوسٍ فَزُرتُ قبرَ علی بن موسى الرضا – صلوات الله على جده و علیه – و دعوتُ اللهَ إزالتَها عنّی إلا أُستُجیبَ لی و زالت عنی تلک الشدّهُ وهذا شیءٌ جرَّبتُهُ مِراراً فَوَجَدتُهُ کذلک أماتنا الله على محبّه المصطفى وأهل بیته صلى الله علیه وسلم الله علیه وعلیهم أجمعین. »[۲۰]
  20. یکی از فضلا نقل کرد: « در سفر حج یکی از وهابی ها به من گفت: ” شما شیعه ها مشرک هستید زیرا به زیارت قبور امامان می روید.” چون فرصت کافی برای گفتگوی طولانی با او را نداشتم گفتم: ” آیا «ابن حبّان بُستی» صاحب کتاب «الثقات» را می شناسی؟ “گفت: ” او یکی از بزرگترین علمای ماست.”گفتم: ” ابن حبّان در کتاب الثقات می گوید: ” من در زمانی که در طوس بودم بارها به زیارت قبر علی بن موسی الرضا می رفتم. هرگاه مشکلی برایم پیش می آمد و به زیارتش می رفتم و بر سر قبر او حاجتم را از خدا می خواستم بدون استثنا مشکلم برطرف می شد. این را بارها آزمایش کردم و نتیجه دیدم.” سپس به آن وهابی گفتم: “اگر زیارت قبور امامان(ع) شرک باشد پس پیشوای بزرگ اهل سنت یعنی ابن حبان مشرک خواهد بود!!”در نهایت آن شخص وهابی درمانده و ساکت شد و دست از سرم برداشت.»
  21. توسل از نظر سبط بن جوزی: سبط بن جوزی (متوفای ۶۵۴هـ ق) در کتاب تذکره الخواص‏ در فضایل اهل بیت پیامبر (ص) شعری را ذکر کرده که دو بیت از آن از این قرار است و در آن از واژه «وسیله» نیز استفاده کرده است : یا أهلَ بیت المصطفى یا عُدّتی — و مَن على حُبّهم أعتمدُ  أنتم الى اللّه غدا وسیلتی — فکیف أشقى و بِکم أعتضدُ [۲۱]
  22. توسل از نظر یکی دیگر از عالم بزرگ سنّی: ابن طلحه شافعی(ت ۶۵۲ هـ ق) در کتاب معروف مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول(ص) شعری درباره امیرالمؤمنین(ع) آورده یک بیت از آن که در آن از واژه «وسیله» نیز آمده اینست: و هو الوسیله فی النجاه إذ الورى — رجفت قلوبهم لهول المجمع[۲۲]‏

 بنابراین اعتقاد به تاثیر مثبت توسل به پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) از مشترکات مذاهب اسلامی است و نه تنها نباید به محوری برای نزاع و مشاجره تبدیل شود بلکه می تواند به عنوان یکی از محورهای وحدت امت پیامبر(ص) مورد تاکید قرار گیرد. در میان مذاهب اسلامی تنها مذهب وهابیت است که با ارائه تفسیر خاصی از توحید، در پی قطع رابطه معنوی و عاطفی میان پیامبر(ص) و امت ایشان هستند. حال آنکه تاثیرات توسل به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و معجزاتی که از آن حضرت در زمان حیات یا پس از وفاتشان صادر شده همگی نشانه ها و دلایلی بر قدرت خداوند و مقام پیامبر(ص) در پیشگاه خداوند است. زیرا در عقیده مسلمانان همه این امور نشانه قدرت بی منتهای خداوند به شمار می روند و هیچ منافاتی با توحید ندارند بلکه دلایلی روشن بر حقانیت اسلام به شمار می روند.

چند منبع عربی:

تقی الدین السبکی در کتاب «شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام» بویژه در باب رابع فتوای بسیاری از علمای اهل سنت را مبنی بر مشروعیت زیارت ذکر کرده است.

محدث عالیقدر اهل سنت عبدالله بن الصدیق الغماری کتابی دارد تحت عنوان « إرغام المبتدع الغبیّ بجواز التوسّل بالنبیّ» که در آن بر مبنای اهل سنت ادله مربوط به مشروعیت توسل را ذکر کرده و به بهانه گیری های وهابی ها پاسخ گفته است.

نکته پایانی:

جهت رعایت امانتداری باید عرض کنم عمده مطالب این نوشته را از کتابی تحت عنوان «التبرک و التوسل و الصحلح مع اسرائیل فی رسالتین بین الشیخ محمد واعظ زاده و الشیخ ابن باز» که توسط استاد عالیقدر جناب آقای دکتر فتح الله بن تقی النجار (نجارزادگان) تنظیم و آماده شده و حاوی سخنان بن باز مفتی وهابی سابق عربستان و پاسخهای شیخ حسن بن علی السقاف (سنّی شافعی) و آیت الله واعظ زاده خراسانی (شیعه) و آیت الله جعفر سبحانی می باشد برگرفته ام. این کتاب یک نسخه جیبی است که توسط انتشارات مشعر وابسته به نمایندگی ولی فقیه در حج و زیارت منتشر شده است. تلفن فروشگاه این انتشارات در تهران: ۶۴۵۱۲۰۰۳ و در قم: ۰۲۵۱۷۷۴۶۵۳۲  است.

این انتشارات در موضوعات اختلافی بین شیعه و سنی و بویژه نقد وهابیت آثار ارزشمند فراوان به زبان فارسی و عربی دارد.

همچنین در تهیه این مطالب از نرم افزار مکتبه اهل البیت(ع) و نرم افزارهای مؤسسه تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) استفاده کردم بویژه نرم افزار جامع التفاسیر ۲ و نرم افزار تراث و نرم افزار کتابخانه کلام اسلامی و نرم افزار وهابیت شناسی و نرم افزار نور الولایه.



[۱]. مجمع الزوائد، هیثمی،(دار الفکر، بیروت – ۱۴۱۲ هـ) ، ج۳ ص ۱۱۳ ، روایت ۴۰۶۳ و ج۹، ص۴۹۸ ، روایت ۱۵۶۵۸

[۲]. سنن دارمی، (چاپ دار البشائر –بیروت- ۱۴۳۴ق)، ج۱ ، (باب مَا أَکرَمَ اللهُ تَعَالَى نَبِیهُ صَلى الله عَلیهِ وسَلم بَعْدَ مَوْتِهِ)، ص۱۲۲، روایت شماره ۱۰۰

[۳]. صحیح بخاری، (المحقق : محمد زهیر بن ناصر الناصر – دار طوق النجاه) ، ج۲ ، ص۲۷ ، باب دعاء النبی(ص) ، روایت شماره ۱۰۱۰

[۴]. صحیح بخاری ج۱ ص۱۰۴ ، روایت ۴۸۳

[۵]. المسند، احمد بن حنبل، (تحقیق: شعیب الارنؤوط و عادل مرشد و أخرون- چاپ موسسه الرساله – ۱۴۲۱ق) ، ج۳۸ ، ص۵۵۸، روایت شماره ۲۳۵۸۵ و المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری،(تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا – دار الکتب العلمیه – بیروت -۱۴۱۱ق) ، ج۴ ، ص ۵۶۰ ، شماره ۸۵۷۱

[۶]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی ، (چاپ دار المعرفه – بیروت، ۱۳۷۹) ، ج۲ ص ۴۹۵ و مصنف ابن ابی شیبه ، (چاپ مکتبه الرشد – الریاض) ، ج۶، ص۳۵۶، روایت شماره ۳۲۰۰۲ و ج۷ ص ۴۸۲

[۷]. شعب الایمان ، ابوبکر بیهقی، (مکتبه الرشد للنشر والتوزیع بالریاض – ۱۴۲۳ق) ، ج۱۰ ، ص۱۴۱ ، روایت شماره ۷۲۹۸

[۸]. کتاب مسائل أحمد بن حنبل روایه ابنه عبد الله ،( چاپ المکتب الإسلامی – بیروت بیروت سال ۱۴۰۱ ق) ، ج۱ ، ص ۲۴۵ ، شماره ۹۱۲

[۹]. کتاب العلل ومعرفه الرجال، احمد حنبل، (دار الخانی , الریاض – ۱۴۲۲ق) ، ج۲ ؛ ص ۴۹۲ ؛ شماره ۳۲۴۳ و عمده القاری؛ ، بدر الدین العینی، (دار إحیاء التراث العربی – بیروت) ، کتاب الحج ؛ باب ما ذکر فی الحجر الإسود، ج۹ ؛ ص۲۴۱ .

[۱۰]. الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، قاضی عیاض ، (عمان- دارالفیحاء – ۱۴۰۷ق) ، ج ۲ ، ص۹۲ و إمتاع‏الأسماع، المقریزی، (دار الکتب العلمیه – بیروت) ، ج‏۱۴، ص:۶۱۷ و سبل‏الهدى، الصالحی الشامی، (بیروت- دارالکتب العلمیه – ۱۴۱۴ق) ، ج‏۱۱، ص:۴۳۹ و ج‏۱۲، ص:۳۹۵ و دفع الشبه عن الرسول (ص) ، حصنی دمشقی، (دار إحیاء الکتاب العربی . القاهره – ۱۴۱۸ق) ، ص۱۴۰ و شفاء السقام، تقی الدین سبکی، (چاپ ۱۴۱۹ق) ، ص ۱۶۴ و۲۸۳ و وفاء الوفاء بأخبار المصطفی، سمهودی شافعی، (دار الکتب العلمیه – بیروت -۱۴۱۹ق) ، ج۴ ، ص۱۹۷

[۱۱] . الدرر السنیه ، أحمد زینی دحلان شافعی ،(مکتبه ایشیق – إستانبول – ترکیه – ۱۹۷۶م) ، ص ۱۰

[۱۲]. سِیَرُ أعلام النُّبَلاء ، ذهبی، (چاپ مؤسسه الرساله – ۱۴۰۵ق) ، ج۹ ص۳۴۳ و ج۱۰ ص ۱۰۷

[۱۳]. الروح، ابن قیم جوزیه،(دار الکتب العلمیه – بیروت) ص۳۶ و نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، محمد الکتانی، شماره ۱۱۵

[۱۴]. مجمع الزوائد ، هیثمی ج۸ باب ذکر الانبیاء ، ص ۳۸۶ ، روایت ۱۳۸۱۲

[۱۵]. سلسله الأحادیث الصحیحه ، ناصر الدین الألبانی ، (مکتبه المعارف – الریاض – ۱۴۱۵ق) ، ج۲ ، صص۱۸۷-۱۹۰ ، روایت شماره ۶۲۱

[۱۶]. سنن ابن ماجه ؛ (چاپ دارالفکر بیروت) ، ج۱ ، ص ۴۴۱ ، شماره ۱۳۸۵ و سنن ترمذی ، (دار إحیاء التراث العربی – بیروت) ، ج۵ ، ص۵۶۷ ، روایت شماره ۳۵۷۸ و المسند، أحمد بن حنبل، (تحقیق: شعیب الارنؤوط و عادل مرشد و أخرون- چاپ موسسه الرساله – ۱۴۲۱ق) ، ج۲۸ ، ص۴۷۸ ، روایت شماره ۱۷۲۴۰ و المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، (تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا – دار الکتب العلمیه – بیروت -۱۴۱۱ق)، ج۱ ص۴۵۸، روایت شماره ۱۱۸۰

[۱۷]. وفاء الوفاء بأخبار المصطفی، سمهودی شافعی، (دار الکتب العلمیه – بیروت -۱۴۱۹ق) ، ج۴ ص ۱۸۵ و ۱۸۶ و ۱۹۷ و الدرر السنیه فی الرد علی الوهابیه، احمد زینی دحلان شافعی، (چاپ مکتبه ایشیق – إستانبول – ترکیه – ۱۹۷۶م) ، صص ۲۱-۲۲

[۱۸]. إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، قسطلانی، (المطبعه الکبرى الأمیریه، مصر – ۱۳۲۳ق) ، ج۲ ، ص۳۷۸ و ۴۰۷ و وفاء الوفاء بأخبار المصطفی، سمهودی شافعی، (دار الکتب العلمیه – بیروت -۱۴۱۹ق) ، ج۴ ، ص۲۱۷ و ۲۱۸ و …

[۱۹]. مناقب الشافعی، ابوبکر البیهقی، (تحقیق: السید احمد صقر – قاهره – مکتبه دار التراث) ، ج۲ ، ص۶۹

[۲۰]. الثقات ، ابن حبان بستی، (دائره المعارف العثمانیه بحیدر آباد الدکن الهند – ۱۳۹۳ق) ، ج۸ ، ص۴۵۷ ، شماره ۱۴۴۱۱

[۲۱]. تذکره الخواص، سبط بن الجوزی، (چاپ منشورات الشریف الرضی – ۱۴۱۸ق ) ، ص: ۳۲۷

[۲۲]. مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول(ص)، محمد بن طلحه شافعی ، (ماجد ابن أحمد العطیه) ، صفحه ۷۱

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه