سیدمحمدحسین میرحسینی

چرخش هایی که موجب سرگیجه ی دولت شد

در این میان وزیر امور خارجه کشورمان هم که دستی بر چرخیدن دارد گاهی در نیویورک، گاهی در پاریس و گاهی در وین و بروکسل میچرخد.

چرخش هایی که موجب سرگیجه ی دولت شد

به گزارش ۸دی، شاید برخی به یاد نیاورند ولی هنوز از خاطرمان نرفته که رئیس جمهور محترم کشورمان در مراسم تحلیف خود در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۳۹۲خطاب به قدرت‌های جهانی گفته بود: “به صراحت می‎گویم که اگر پاسخ مناسب می‌خواهید، نه با زبان تحریم، که با زبان تکریم با ایران سخن بگویید.

وی در این مراسم که در مجلس شورای اسلامی و با حضور بیش از ۵۰ نفر از مقامات، وزرا و روسای مجالس کشورهای خارجی برگزار شد، در تکمیل صحبتهایش گفته بود: “تنها راه تعامل با ایران، گفتگو از جایگاه برابر، اعتمادسازی دوجانبه، احترام متقابل و کاستن از خصومت هاست.”

بسیاری از مردم ایران پس از شنیدن این سخنان و ادعاها تصور نمودند که دولت یازدهم که اینچنین با آب و تاب از تخصص و تبحر خود در حل اختلافات بین المللی و خصومت های خارجی تعریف و تمجید میکند، شاید واقعا مهره ی ماری در آستین دارد که با آن میتواند در جلب اعتماد دشمنان خارجی کاری کند کارستان و شاهکاری نماید بی نظیر که مثلا هم چرخ زندگی مردم بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژ! اتفاق بی سابقه ای که برخی گمان بردند که باید آن را در تاریخ دیپلماسی و سیاست خارجی ایران ثبت نمود و آن را الگویی برای دنیا برشمرد و سرلوحه ی سیاستمداران و سیاست بازان جهان انگاشت!

با این اوصاف رئیس جمهور به مسئول دستگاه دیپلماسی کشور، دستور آغاز مذاکرات هسته ای با ۵+۱ را صادر نمود و این مذاکرات نیز تقریبا ۳ سال به طول انجامید.

در طول این مذاکرات رئیس جمهور پی درپی از رفع یک باره و دفعی تحریم ها در همان روز آغاز اجرای برجام خبر داد و برجام را آفتاب تابان، خورشید درخشان و فتح الفتوح قرن نامید. گذشت و گذشت و امروز ۱ سال می شود که از زمان اجرای برجام گذشته است و تحریم های اصلی هسته ای که قرار بود با اجرای برجام لغو شوند، همچنان دست نخورده باقی مانده و به اعتراف اعضای مذاکره کننده ی هسته ای، وزیر امور خارجه و حتی خود رئیس جمهور، برجام بارها از سوی آمریکا نقض شده و آمریکا به تعهداتش پایبند نبوده و به گفته ی روزنامه نیویورک تایمز ” آمریکا اجازه نمی دهد که ایران طعم لغو تحریم ها را بچشد”

برجام اصلی ترین اهرمی بود که دولت تصور میکرد دول غربی و به خصوص آمریکا به واسطه ی آن، لحن توهین آمیز و تحقیر آمیز خود را تغییر داده و با زبان تکریم با ملت ایران سخن خواهند گفت.

آن زمانی که دولت یازدهم همه ی تخم مرغ هایش را در سبد توافق هسته ای و برجام دید و چید، طبیعتا امروز با نادیده گرفتن آن و به قول دریادار شمخانی لگد زدن به برجام و نقض آن از سوی آمریکا، اعتبار و حیثیت دولت تدبیر زیر سوال خواهد رفت_که رفته است_  و امروز دولت به مدد راهکارهای نخبگان واقعگرا و اساتید روابط بین الملل خود کار را به جایی رسانده که میبینیم رئیس جمهور محترم، در به در به دنبال مقصر یا پیدا نمودن شریک برای تقصیرات خود در قضیه ی برجام و خسارات محض آن است.

در حالیکه مردم ایران منتظر شاهکار و معجزه ی توافق قرن! (برجام) و به تبع آن رفع تحریم ها و باز شدن درب باغ سیب و گلابی بودند، به ناگاه قانون تحریم های ۱۰ ساله ی داماتو(شامل تحریم های سرمایه گذاری بر روی پروژه های نفتی و گازی و…) در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا به اتفاق آرا تصویب میشود و متعاقب آن از همه عجیب تر نظر محمدجوادظریف است که در واکنش به تصویب ابن تحریم در مجلسین آمریکا گفت ” تمدید تحریم های ایران از سوی آمریکا اثر اجرایی ندارد و از نظر جامعه بین‌المللی بی‌اعتباری دولت آمریکا را نشان می‌دهد”.

سوالی که اینجا پیش می آید این است که اگر این تحریم ها اثر اجرایی ندارد پس چرا در زمان انتخابات دوره ی قبل ریاست جمهوری و ابتدای مذاکرات هسته ای با ۵+۱ مکررا مطرح کردید که “تحریم ها کمر اقتصاد کشور را شکسته” و اینکه “دولت قبلی متاسفانه به جای یافتن راهکار برای اعتماد سازی، تحریم های هسته ای را کاغذ پاره میدانست”؟

اصلا مگر این همه محدودیت های هسته ای شامل تعلیق غنی سازی ۲۰ درصد، درآوردن سانتریفیوژهای فعال نسل ۶ و نسل۸ ، پر کردن قلب راکتور آب سنگین اراک و فروش اجباری اورانیوم غنی شده به اروپا، تبدیل سایت هسته ای بزرگ فردو به یک آزمایشگاه معمولی تحقیقات فیزیک و کارگذاشتن دوربین های آژانس هسته و پذیرش بازدیدهای وسیع و سرزده به نیروگاه های هسته ای کشور و… از طرف تیم مذاکره کننده ی کشورمان پذیرفته نشد و ۳ سال وقت و هزینه ی ملت و دولت برای این موضوع صرف نشد که در قبال بخشش این امتیازات بزرگ از جیب ملت، تحریم های هسته ای که شامل قانون تحریم های ۱۰ ساله ی داماتو نیز میشد، لغو شود؟

بر اساس نظر آقای ظریف اگر ” آمریکا بی اعتبار است” اصلا چرا با چنین موجود بی اعتبار و بی آبرویی پای میز مذاکره نشستید و با وزیر خارجه ی این کشور بی اعتبار دست دادید، خوش و بش کردید و به قول هایش اعتماد نمودید؟

دولت یازدهم احتمالا در معادلات دیپلماتیک خود تصور نموده بود که با عقب نشینی از اصول ۱۵۲، ۱۵۳ و ۱۴۲ قانون اساسی که شامل “نفی سلطه‌پذیری و حفظ استقلال و عزت مسلمانان و ممنوعیت دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور میشود”، میتواند دل آلوده و سیاه برخی دول غربی به خصوص آمریکا و انگلیس را در برابر ملت شریف ایران نرم نماید، و با همین خیال خام دستور بازگشایی دوباره سفارت انگلیس در تهران را صادر نمود.

همان سفارتخانه ای که در سال ۸۸ مامن و پناهگاهی برای جاسوسان و آشوبگران و فتنه گران فریب خورده و مغرض شده بود و  همین سفارت بود که چگونگی اجرای نقشه ی شوم فتنه را برعهده گرفته بود.

با این وجود و علی رغم دو دیدار حسن روحانی با نخست وزیران قبلی(دیوید کامرون) و فعلی(ترزا می) انگلیس در مدت کوتاه ۳ سال گذشته، که نشانگر تمایل مثال زدنی یک دولت در غش نمودن به آغوش دنیای غرب است، نه تنها طرز بیان و مواضع دولت خبیث انگلیس با ایران تفاوتی نکرده است که باز شاهد تکرار مواضع خصمانه و مداخله جویانه و تهدیدآمیز دولت انگلیس نسبت به دولت و ملت ایران بوده و هستیم.

برای نمونه میتوان به سخنان چند روز پیش نخست وزیر انگلیس در نشست اخیر ۶ کشور عربی شورای همکاری خلیج فارس اشاره نمود. ترزا می در این نشست مشترک که در بحرین برگزار شده بود در اظهاراتی توهین آمیز و تهدید آمیز گفته بود: ” انگلیس آماده است با کشورهای عضو شورا برای مقابله با “اقدامات تهاجمی ایران” همکاری کند.”

وی همچنین در راستای سیاست قدیمی سرکسیه نمودن کشورهای نفتی این سازمان بیان می دارد که: ” می‌خواهم به شما اطمینان دهم که من آشکارا تهدیدی را که ایران متوجه منطقۀ خلیج (فارس) و در بُعدی وسیع‌تر، متوجه خاورمیانه می‌کند، می‌بینم”.

سوالی که در اینجا برای افکار عمومی ملت ایران به وجود می آید این است که مگر قرار نبود کشورهای غربی به برکت شاهکار دیپلماسی دولت حقوقدان تدبیر و امید، به جای استفاده از زبان تهدید در برابر ایران، از زبان تکریم استفاده نمایند؟

چگونه بعد از این همه اقدامات محبت آمیز دولت تدبیر نسبت به دولت خبیث انگلیس، مانند کمک به بازگشایی سفارت در ایران و تبادل سفیر با این کشور و دو بار دیدار با دو نخست وزیر قبلی و فعلی انگلیس، گفت گو و مذاکره ی سه ساله با نماینده ی انگلیس در مذاکرات هسته ای و… نتوانسته کوچکترین تغییری در طرز رفتار و بیان مواضع خصمانه و قدیمی دولت انگلیس علیه ایران به وجود آورد؟

بهترین جواب برای این سوالات را باید در لابه لای سخنان اخیر وزیر امور خارجه کشورمان در نخستین کنفرانس امنیتی تهران جستجو نمود!

آنجا که ظریف در این کنفرانس که هفته ی گذشته در تهران برگزار شد، در اعتراض به سخنان ترزامی گفت: “فهم غلط صدام حسین و میلوشوویچ باعث نابودی کشورشان شد و به آمریکا گرای غلط دادند و بر اساس این دو برداشت غلط، کنشگر، اقدام افراطی کرد و باعث اضمحلال دو کشور شد”.

جناب ظریف کاملا صحیح میگویند! چرا که هم ایشان بودند که با سخنان و مواضع عجیب و منفعلانه ی خود در شورای روابط خارجی آمریکا، این تصور غلط را برای دولت های غربی ایجاد نمودند که ایران نیاز شدیدی به توافق با ۱+۵  دارد. ظریف در آن جلسه و در پاسخ به سوال هاله اسفندیاری، (مدیر بخش مطالعات خاورمیانه اندیشکده «وودرو ویلسون» که زیر نظر جرج سوروس صهیونیست اداره میشود) که پرسیده بود «لطفا درباره تاثیر گفت‌وگوها بر مسائل سیاسی داخلی ایران توضیح دهید؟» گفته بود: ” ما روندی را شروع کرده‌ایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می‌شود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هسته‌ای با جامعه بین‌المللی در سال‌های۲۰۰۴ و۲۰۰۵، توافق‌هایی کردیم و تلاش‌های ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس‌جمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد!

چرا جناب ظریف با فهم غلط خود از شرایط سیاسی و اجتماعی کشور و مطرح نمودن مسائل داخلی کشورمان برای آمریکایی های سلطه گر و شیطان صفت که این موضوعات هیچ ارتباطی به دشمنان قسم خورده ی ملت ایران ندارد، پای آنها را به مسائل داخلی کشور نظیر انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری باز می نماید و چرا این گرای غلط را به آنها می دهد “که اگر خواستار تغییر در نظر مردم ایران و سیاست های جمهوری اسلامی ایران هستید، باید از فلان جناح سیاسی و از توافق هسته ای حمایت نمایید”؟

اما جناب ظریف در تکمیل اظهاراتش در کنفرانس امنیتی تهران گفته بود که” از سوی دیگر قذافی هم با تقدیم تمام داده ها و همراهی با قدرت ها، باعث اضمحلال کشورش شد. این ناشی از فقدان ادراک صحیح از شرایط است”.

در اینجا هم جناب ظریف کاملا راست میگویند!

چرا تیم مذاکره کننده ی هسته ای کشورمان به ریاست آقای ظریف، با تقدیم تمام داده ها و دستاوردهای مهم هسته ای و همراهی بی چون و چرا با خواسته های پایان ناپذیر آمریکا در توافق برجام، باعث تحلیل رفتن قدرت چانه زنی کشور در مسائل مختلف بین المللی شده است؟

اگر جناب ظریف ادراک صحیحی از شرایط داشت با گذشت یک سال از اجرایی شدن برجام و انجام کامل تعهدات و محدودیت های سنگین هسته ای، در نیویورک و واشنگتن به دنبال گرفتن تضمین و نامه ی آرامش بخش از وزیر خارجه آمریکا و رئیس جمهور آمریکا نمیگشت و به فشار ایمیلی به جان کری روی نمی آورد.

فهم غلطی که باعث شد توماس فریدمن ستون نویس روزنامه ی نیویورک تایمز بنویسد: ” در مذاکرات هسته ای، با غلاف خالی از اسلحه، از دولت ایران امتیازات بزرگی گرفتیم”. همان فهم نادرستی که گفت خزانه خالی است و راهی جز مذاکره و توافق باقی نمانده تا پیام ضعف و استیصال را به طرف های غربی مخابره نماید.

دشمنان خبیث و قسم خورده ای که در تاریخ معاصر کشورمان، از هیچگونه خیانت، جنایت و ظلمی در حق ملت مظلوم ایران دریغ نکرده اند و فقط یک نمونه ی از آن جنایات، ایجاد قحطی توسط نیروهای اشغالگر انگلیس طی سال های ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ بود که تمامی منابع و تولیدات کشاورزی مردم ایران را برای گذران نیاز نظامیان انگلیسی در جنگ جهانی اول، خریداری کرده و احتکار می کردند و ارتش بریتانیا در آن سالها مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند به ایران شد و نتیجه ی آن قحطی گسترده و کشته شدن ۹ میلیون از مردم مظلوم ایران معادل ۴۰ درصد از کل جمعیت ایران در آن حادثه ی تلخ و دردناک بود.

یقینا نمی توان از چنین دشمنان بی رحم، بدسابقه و کینه توزی انتظار نرم خویی و مصامحه داشت اما مشکل این جا است که چرا عده ای که خود را پیر سیاست و خبره در اصول روابط بین الملل و متخصص حوزه ی رفتارشناسی قدرت های بزرگ دنیا می دانند، این اصل پیش پا افتاده و ابتدایی “بی رحمی، سلطه گری و تمامیت خواهی قدرت های امپریالیستی و هژمونی جهان” را فراموش نموده و یا اصلا نمیخواهند که آن را به یا بیاورند؟!

همین دیروز بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی تاکید نمودند که: “انگلیسی‌ها در نهایت بی‌شرمی، ایران مظلوم و عزیز را تهدید منطقه نامیده اند اما همه می دانند که برخلاف این اتهامات، این انگلیسی‌ها هستند که همیشه منشأ و منبع تهدید و فساد و خطر و نکبت بوده‌اند”.

و این اولین باری نیست که در چهارسال اخیر، رهبر معظم انقلاب خطر تهدید دولت فاسد انگلیس را گوشزد نموده اند، ولی آیا در بین دولتمردان برای عدم اعتماد به دشمن، گوش شنوایی وجود دارد؟

همچنین توصیفات حضرت امام (ره) در مورد رفتار قدرتهای سلطه گر غربی و دسیسه و توطئه های سران آن کشورها علیه ملت های مظلوم دنیا و عدم اعتماد دولتمردان کشور به آنان را مکرر میتوان در سخنان حضرت امام خمینی و در عبارات پرمغز این پیر روشن ضمیر مشاهده نمود.

روح آن عزیز سفر کرده شاد و یادش گرامی که فرمود: «هرچه طرف‏ غرب بروید آن‏ها از شما بهره می‏برند…، شما تصور نکنید که‏ این‏ها برای ما و برای اصلاح ما یک قدم‏ برمی دارند. هرکه این را تصور بکند، این جاهل‏ است! که این‏ها بخواهند ممالک شرق یک‏ قدم رو به ترقی برود. این‏ها نمی‏خواهند…خیال نکنید که روابط ما با آمریکا و روابط ما با- نمی‏دانم – شوروی و روابط ما با این‏ها یک‏ چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این‏ مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست. این‏ها می‏خواهند از ما بدوشند. این‏ها نمی‏خواهند به ما چیزی بدهند.» (۱)

حضرت امام (ره) در جایی دیگر با اشاره به خطر غربزدگان و نفوذی ها در کشور می فرمایند: ” تا غرب راه به اینجا دارد، شما به‏ استقلال خودتان نمی‏رسید و تا این ‏غربزده‏ هایی که در همه جا هستند، از این‏ مملکت نروند یا اصلاح نشوند، شما به ‏استقلال نخواهید رسید. این‏ها نمی‏گذارند. ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سرپای‏ خودمان بایستیم .» (۲)

اما همانگونه که در ابتدای این نوشته اشاره نمودیم دولت با شعار چرخاندن همزمان چرخ سانتریفیوژ و زندگی مردم روی کار آمد. البته شاید رئیس جمهور محترم پر بیراه هم نمی گفت! دولت وی از لحاظ چرخاندن و چرخیدن استاد چرخش است، منتها این چرخیدن ها بیشتر شامل “مواضع” دولت می شود تا “چرخش سانتریفیوژ و زندگی مردم“!. از موضعی به موضع دیگر چرخیدن.

دیروز چرخ حیثیت و اعتبار دولت بر موضع “فتح الفتوح و آفتاب تابان بودن برجام” میچرخید و امروز بر موضع “برداشتن سایه ی شوم جنگ و هماهنگ نمودن جزء به جزء آن با رهبری”!

در این میان وزیر امور خارجه کشورمان هم که دستی بر چرخیدن دارد گاهی در نیویورک، گاهی در فرانسه و گاهی در وین میچرخد. اما نتیجه ی چرخیدن های ۳ ساله ی جناب ظریف در اروپا و آمریکا، امروز با تمدید قانون تحریم های ۱۰ ساله ی ISA توسط دولت آمریکا پاسخ داده شد ولی گویا جناب وزیر محترم امور خارجه قصد توقف این چرخش ها را ندارد و همچنان به دنبال یافتن مرهمی بر زخم عمیق برجام به این سو و آن سو میچرخد. از آن طرف نیز آمریکا و خانم موگرینی و ۵+۱ نیز به نظاره این اوضاع نامناسب جناب ظریف نشسته و احتمالا می گویند؛ بچرخ تا بچرخیم…

از سوی دیگر، دولت تدبیر و امید هر قدر که در چرخاندن چرخ زندگی مردم و اقشار مختلف جامعه ضعیف و ناکارآمد عمل نمود، همان اندازه و به مراتب بیشتر از آن، در چرب نمودن سبیل مسئولین نورچشمی و چرخاندن چرخ زندگی مدیران اشرافی و ویژه خوار، بسیار موفق و کارآمد عمل نمود!

اما ظاهرا دولت تدبیر از فرط چرخش و چرخیدن های فراوان، دچار سرگیجه و بدحالی شده است. شاید هم هر دو چرخ دولت در مسیر ماه های پایانی عمرش پنچر گشته که در هر دو حالت، اینگونه چرخیدن و چرخاندن دیگر نه به صلاح دولت است و نه به صلاح ملت و مملکت.

۱-صحیفه نور/ج ۱۰، ص ۵۵.

۲-همان ج‏۱۴، ص‏۱۹۳

 

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
ناشناس
ضمنا مدال هایی که گرفتید را پس دهید
سینا
کاملا درست گفتین باتشکر از سایت و مطالب خوبتان
در حاشیه