مدیر موسسه مبارزات اسلامی گیلان مطرح کرد؛

کشتار صدها رشتی معترض به انتخابات در ۱۲ دی / نامگذاری روز رشت در روزی که رشتی ها قتل عام شدند

هزاران نفر از مردم معترض رشت کفن پوشیده و به خیابان می آیند اما سرتیپ زاهدی بدون توجه به خواسته‌ی مردم و بنا به دستور آنها را به رگبار گلوله می کشد.

کشتار صدها رشتی معترض به انتخابات در ۱۲ دی / نامگذاری روز رشت در روزی که رشتی ها قتل عام شدند

در هفته های گذشته خبرنگار پایگاه خبری تحلیل ۸دی، مصاحبه ای را با مدیر موسسه مطالعات مبارزات اسلامی گیلان (رنگ ایمان)، حجت الاسلام مرتضی عبداللهی انجام داد که بخش نخست آن پیش از این منتشر شده است.

index

بخش دوم از این مصاحبه را با موضوع “تاریخ کشف حجاب در دوره رضاخان و مبارزات علمای گیلان” در ادامه می خوانیم:

۸دی: گویا در مورد بحث ریشه‌های بی حجابی و کشف حجاب در گیلان مطالعاتی در موسسه‌ی تاریخ مبارزات اسلامی گیلان داشته‌اید، نتیجه‌ی این مطالعات چه بود؟

بحث کشف حجاب در دوره‌ی پهلوی اول اتفاق افتاد و ما در موسسه‌یی تاریخ مبارزات اسلامی گیلان، اسناد کشف حجاب را جمع آوری نمودیم و تنظیم و بررسی کردیم. کشف حجاب در گیلان عملیاتی شد ولی باید دید ریشه ها و عقبه‌ی این جریان در چیست؟

بعد از دوران نهضت جنگل خفقان شدیدی در گیلان بوجود آمد چون میرزا کوچک، هم به ابرقدرت روس  و هم به ابرقدرت انگلیس و هم به قوای مرکزی «نه» گفت.

میرزا کوچک جنگلی شخصیت مسلمان وارسته و مبارزی بود که در پی تشکیل حکومت اسلامی بوده و در عین حال بسیار رئوف و مهربان بود. بعد از دوران نهضت جنگل فشار شدید رضاخانی بوجود آمد. در این دوره شاهد اعمالی چون سرکوب، کشتار، تبعید و… در کشور هستیم. در آن دوران حاکمانی هم که برای گیلان گماشته شده بودند از قصی القلب‌ترین حاکمان بودند تا اینکه در سال ۱۳۰۵ مسائلی در گیلان اتفاق می افتد که در ادامه اشاره خواهم کرد.

سال ۱۳۰۵ انتخابات مجلس شورای ملی شکل می‌گیرد.

مرحوم آیت الله  شیخ باقر رسولی و مرحوم آقای آَشیخ علی علم الهدی (که خیابان علم الهدی فعلی به نام ایشان می‌باشد) تصمیم می‌گیرند که برای مقابله با فضای خفقان و سرکوب شدید حکومت آن دوران که در حال استقرار جکومت پهلوی و انتقال حکومت از قاجار به پهلوی بودند، وارد صحنه شوند و وقتی وارد صحنه می‌شوند تمامی روزنامه‌های گیلانی این وقایع را انتشار می‌دهند و در گیلان موجب بازتاب و واکنش‌های فراوانی می‌شود و یک نکته مهم این است که گیلان از مدتها قبل دارای روزنامه بود.

از طرفی رئیس تیپ مستقیم شمال، سرتیپ فضل الله بصیر دیوان در همین رشت مستقر بود. فضل الله بصیر دیوان همان سرتیپ فضل الله زاهدی است که از عوامل اصلی کودتای ۲۸ مرداد به شمار می‌رود.

این فرد اصلا به دلیل سرکوب و فشار و کنترل مردم گیلان به این منطقه فرستاده می‌شود و این کار را نیز به صورت تمام و کمال انجام می‌دهد.

انتخابات ششم مجلس شورای ملی شکل می‌گیرد و مردم هیجان خاصی در حمایت از آیت الله رسولی و آیت الله علم الهدی از خود بروز می‌دهند. به همین دلیل نیروهای امنیتی در رشت یک سری اقداماتی در جهت اخلال در روند انتخابات انجام می‌دهند.

برای نمونه می‌آیند و جلوی تبلیغات این دو بزرگوار و جلوی سخنرانی‌های آنها را می‌گیرند و مجالس و مراسمات آنها را به هم می‌زنند و وقتی می‌بینند نمی‌توانند از عهده‌ی کنترل این ماجرا به خوبی برآیند بنابراین در روز رای‌گیری انتخابات، نیروهای امنیتی ورودی و درب مکان رای‌گیری که نزدیک همین ساختمان قدیمی شهرداری در مرکز شهر بود را می‌بندند و از رای دادن مردم جلوگیری می‌کنند و فقط تعداد کمی از مردم را راه می‌دهند.

تعدادی هم ظاهرا کنار صندوق‌ها می‌نشینند و در داخل برگه‌ها یک سری اسامی خاصی را می‌نویسند و داخل صندوق می‌اندازند و علنا در انتخابات تقلب می‌کنند.

یکی از کسانی که اسمش از این صندوق بیرون آمد میرزا احمدخان عمارلویی بود که بعدها مناصب بزرگی در کشور گرفت.

در چنین روزی وقتی مردم می‌بینند که کاری از دستشان بر نمی‌آید و حکومت در حال تقلب و توطئه در انتخابات است و به دنبال یک انتخابات از پیش تعیین شده است، چندین هزار نفر از مردم رشت کفن پوشیده و به خیابان می‌آیند و تظاهرات می‌کنند. همه‌ی این اتفاقات در سال ۱۳۰۵ در حال وقوع است.

نکته‌ی عجیبی که وجود دارد این است که وقتی مردم حرکت می‌کنند به سمت میدان شهرداری، فضل الله زاهدی به همراه نیروهایش با تظاهر کنندگان درگیر می‌شوند و چندصدنفر در این حادثه بزرگ و دردناک شهید می‌شوند. این حادثه دقیقا در روز ۱۲ دی اتفاق می‌افتد که روز رشت نامگذاری شده است.

متاسفانه مدتی است که در روز رشت جشن و پایکوبی به راه می‌اندازند و پارسال حتی شاهد بودیم که زن و مرد در کنار هم در میدان شهرداری رقصیدند و عده‌ای هم کف زدند و آن فجایع و صحنه های زشت و زننده را آفریدند.

تظاهرات مردم در روز ۱۲ دی سرکوب می‌شود. در این دوران ما در گیلان شاهد بگیر و ببند و کشتار و برخوردهای خشونت آمیز با مردم معترض، از طرف عمال استبداد رضاخانی هستیم.

برخی علما هم یا تبعید شده بودند یا اجبارا سکوت کرده بودند. موضوع کشف حجاب که در کشور اعلام می‌شود با زور همین مسئولین حکومتی گیلان، و با مانور برخی چهره‌های به اصطلاح روشنفکر که به گیلان رفت و آمد داشتند، قضیه‌ی کشف حجاب در گیلان علنی می‌شود.

کشف حجاب در برخی از مدارس و برخی فضاهای عمومی اجباری می‌شود. برای مثال در برخی جلسات عمومی که در ساختمان شهرداری برگزار می‌شد، همسران کارمندان ادارات و مسئولین باید بدون حجاب و به صورت مکشفه حاضر می‌شدند.

در گیلان همواره مدارس دارالترجمه و آموزشگاه‌های زبان‌های مختلف خارجی و مدارس مسیحیان وجود داشت. البته برخی خانم‌ها و زنان که فرزندان برخی از آقایان بودند و از آنها چنین انتظاری نمی‌رفت هم کشف حجاب کردند و وارد مسئله شدند و تنور کشف حجاب را گرم کردند.

بالاخره کشف حجاب در گیلان هم اتفاق افتاد و عوارض کشف حجاب هنوز هم که هنوز است در گیلان مشاهده می‌شود.

photo_2016-08-31_10-36-08

۸دی: ما در برخی منابع شنیدیم که در دوره کشف حجاب رضاخان، بعضی از مناطق گیلان مانند: مرکز دهستانها و بخش ها، رژه‌ی زنان برای ترویج فرهنگ بی حجابی راه می انداختند، آیا چنین چیزی وجود داشته است؟

در برخی مناطق وجود داشته و البته این چیز خیلی عجیبی نیست. چرا که وقتی حکومت وارد مسئله ای می‌شود و آن هم حکومتی که اکثر مسئولان آن از مقامات نظامی ظالم و خشن دربار پهلوی انتخاب می‌شوند که با قلدری تمام هیچ ترسی از کشتار و قتل مردم ندارند و حاکمان گیلان هم وقتی از این جریان انتخاب می‌شوند و همه چیز تحت کنترل آنها قرار می‌گیرد، چنین مسئله ای به نظر بنده طبیعی است.

مرحوم آیت الله شیخ یوسف نجفی گیلانی در همین دوران کتاب ارزشمند طومار عفت را در گیلان نوشتند. این کتاب یکی از ناب‌ترین و بهترین کتابها در مورد استبداد رضاخان است. همچنین معظم له کتاب دیوان شعری دارند که اشعار تند و در عین حال زیبایی در خصوص استبداد رضاخان در آن سروده شده است که در این کتاب تخلص فانی را برای خود برگزیده بودند.

زمانی که آیت الله نجفی گیلانی در کتاب طومار عفت و در اشعار آن، علیه سیاستهای مستبدانه رضاخان می‌تازد هنوز هیچ کس در کشور چنین جراتی را به خود نداده بود که به رضاخان اعتراضی کند.

وقتی که آیت الله نجفی گیلانی کتاب طومار عفت را می‌نویسد، ایشان را نزد فضل ا.. زاهدی می‌آوردند و با آیت الله نجفی گیلانی برخوردی بسیار زشت و زننده انجام می‌دهند. با یک مجتهد مسلم متاسفانه اینگونه برخورد می‌کنند.

بعد از آن آیت الله نجفی گیلانی را می‌آورند و در سبزه میدان رشت خوابانده و شلاق می‌زنند و وی را به زندان می‌اندازند و بعد از مدتی هم به همراه آیت الله شیخ باقر رسولی آنها را به ماسوله تبعید می‌کنند. البته ماسوله در آن زمان مانند الان نبود و بسیار صعب العبور و دور افتاده بود.

محاسن مبارک این عالم بزرگ دینی و مرجع مسلم را می‌تراشند و به ایشان جسارت می‌کنند و همه‌ی این رفتارهای زننده به خاطر مخالفت و اعتراض این بزرگان با قانون کشف حجاب رضاخان صورت می‌گرفت.

بنابراین در گیلان با کشف حجاب مقابله شد و علما و برخی مردم با این قانون ضداسلامی به تقابل برخاستند، منتها زور حکومت و ابزارهایی که استفاده کردند باعث ایجاد فضای رعب و وحشت و اثرگذاری آن در جامعه شد.

آیت الله نجفی گیلانی آن زمان امام جماعت مسجدی در خیابان لاکانی رشت بودند، همسر این عالم حدود هفت سال برای حفظ حجاب خود از منزل بیرون نیامدند.

در واقع زنان و مردان باغیرت گیلانی در آن زمان اینگونه در برابر کشف حجاب دوره‌ی رضاخان مقاومت کردند و این مسئله باید قابل توجه مردان و زنان امروزی ما در گیلان و چه بسا در ایران باشد.

از سویی گیلان دروازه‌ی ورود به اروپا بود و شاهان بی کفایت ما در دوره‌های مختلف برای رفت و آمد به اروپا باید از گیلان عبور می‎کردند و به همین علت گیلان همواره تحت فشار نفوذ و سیطره‌ی فرهنگ غرب وجود داشت.

مقام معظم رهبری در برخی از صحبتهایشان در گیلان و جاهای دیگر بیان نموده‌اند که گیلان تحت فشار شدید تبلیغاتی غرب چه در دوره‌ی رضاخان و قبل و بعد از آن بوده است و سعی داشتند دین را از مردم گیلان بگیرند منتها موفق نشدند و بنابراین آنان نتوانستند خواسته‌ها و تفکراتشان را در گیلان نهادینه کنند.

انتهای پیام/

 

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
احمد سیاوشی
این مدیر مسئول فکر نکنم سنش آنقدر باشه که در باره گذشته گیلان چیزی بدونه
مبین در پاسخ به احمد سیاوشی
پس به نظر شما هرکس درباره 200 سال پیش بخواهد حرف بزند باید حداقل 250 سال سنش باشه که اون موقع رو درک کرده باشه! یا اصلا چون خودت سنت هرگز به سن پدر و مادرت نمی رسه پس نباید از گذشته پدر و مادرت چیزی بدونی! یا مثلا اگه تو ایران بوده نباید درباره جاهای دیگر دنیا حرف بزنه چون اونجا هم نبوده! یا همین الان که مسائل کشورهای دیگه رو چون خودش نمیبینه پس نباید درباره اونها حرف بزنه یا ...
محسن در پاسخ به احمد سیاوشی
چه منطقی؟؟؟؟!!!!
محمد حسین. ن
خدا براداران فاضل عبداللهی رو حفظ کنه.
در حاشیه