8دی بررسی می کند؛

مارها و افعی‌ های حوزه کجا هستند؟/ خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست

امروزه عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست.

مارها و افعی‌ های حوزه کجا هستند؟/ خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست

به گزارش ۸دی، حضرت امام خمینی (ه) در قسمتی از پیام تاریخی خود خطاب به روحانیون فرموده اند: «… یقیناً اگر جهانخواران می توانستند، ریشه و نام روحانیت را می­سوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و ان شاالله از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم. البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه­های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروزه عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام امریکایی­اند و دشمن رسو الله. آیا در مقابل این افعیها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟»

با توجه به سخنان امام که گویی هم اکنون این پیام برای ما بیان شده و در گوشه کنار حوزه، شهرها و روستاها این قبیل روحانیون و طرفداران آنان را می­بینیم  و باید یادآور شد که به راستی افعی­ها و مارهای گفته شده امام در حوزه­ها که ایشان نزدیک به سه دهه پیش از آنها یاد کرده اند اکنون در کجا قرار دارند و به چه کارهایی مشغولند؟

برای پی بردن به گوشه ای از رازهای موجود، سعی داریم با گذری کوتاه به تاریخ، مخصوصاً تاریخ معاصر، بخشی از این ماجرا را رمزگشایی کنیم و بی شک موارد زیاد دیگری نیز وجود دارد که می توان در مورد آن کتابها نوشت.

مستکبران و جهان خواران عالم وقتی دیدند نمی توانند در صفوف علمای شیعه به راحتی تفکیک و اختلاف‌افکنی کنند تصمیم گرفتند با ایجاد علمای وابسته و نفوذی به شکاف میان مسلمین بپردازند و به نظر می رسد این پروژه بعد از نهضت تنباکو بیشتر مورد توجه قرار گرفته و در دوره‌ی مشروطه تا حدود زیادی پیش رفت به گونه­ای که مشروطه را به طور کامل از حالت استقلال اسلامی ملّی به ابزاری برای قدرت‌های توسعه طلب و سلطه­گر که منافع استعماری را دنبال می­کردند درآورد.

کار تا جایی پیش رفت که با حمله به علمای راستین و مظلوم در میدان مبارزه، یا آنها را به انزوا کشاندند یا با اعدام و کشتار، شهید کردند به گونه‌ای که حتی باعث اعتراض گسترده قشرها و توده‌های مردم مسلمان و شیعی و روحانی نشد! و آنها را به راحتی کنار زدند، و جالب­تر اینجاست که در مواردی حکم این کشتارها و سرکوب­ها توسط برخی روحانیون انجام شده است (نمونه شهادت شیخ فضل ا… نوری).

تاریخ معاصر به خوبی نشان می‌دهد هر کجا علمای مجاهد وارد میدان شدند و ایستادند استعمار و استبداد و استکبار کنار رفت (قضیه تنباکو، مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی، فتنه ۸۸) و هر جا علمای دین کنار گذاشته شدند یا کشته شدند یا خود را کنار کشیدند، استکبار و استبداد واستعمار موفق شدند به اهداف خود برسند (شکست مشروطه از مسیر اصلی و شکست ملی شدن صنعت نفت بعد از کودتای ۲۸ مرداد).

البته این نقشه­ها و نیرنگ‌ها سابقه بیشتری هم دارد، آنجا که بعد از پیامبر (ص) نیز دست به اقداماتی مشابه زده بودند و عده­ای به ظاهر صحابه معروف و بزرگ پیامبر (ص)  با فریب افکار عمومی و جهل و ساده لوحی مسلمانان از آنها سو استفاده نمودند و بر سونامی اسلام گرایی و اسلام خواهی سوار شدند و خلافت را از جای اصلی خود خارج نمودند و حضرت علی (ع) را کنار زدند. همین حرکت کافی بود برای به انحراف بردن اسلام، زیرا ظرف چند سال همان کسانی به قدرت رسیدند که پیامبر (ص) با قومشان می‌‌جنگید، فرزندان ابوسفیان با این انحراف دوباره بر مردم حاکم شدند اما این بار با اسم اسلام و با وسعتی بیشتر بر سایر قسمت های منطقه مثل شام و ایران و عراق و یمن و… بر خزانه و بیت المال و ناموس مسلمانان دست یافتند و بر مردم حکومت کردند و نتیجه‌ی آن همه مجاهدت و شهادت و سختی و هجرت و آوارگی که در دوران نبی اکرم (ص) بر مسلمانان رفت با یک انحراف به تباهی رفت و فرزندان رسول خدا به دست بنی­امیه و بنی­عباس از میان رفتند و بعد از آن دیگر مسلمانان روی خوش ندیدند چون درست‌تربیت نشدند حتی امروز که ما شاهد جهل و انحراف های بزرگی در مسلمانان هستیم همه نتیجه‌ی یک انحراف در صدر اسلام است، جمع کردن یک انحراف گروهی مردم کار ساده­ای نیست زیرا افکارها پراکنده و حقیقت پوشیده می‌شود و مردم مانند گله‌های رم کرده به هر سو شتابان می­شوند که جمع کردن کاری دشوار و گاهی غیرممکن می‌گردد به گونه ای که ما شاهد آن بودیم علی‌رغم اینکه مردم بعد از سالها به اشتباه خود پی بردند و (البته خیلی هم پی به اشتباه خود نبردند) تصمیم گرفتند حضرت علی(ع) را به جایگاه خلافت بازگردانند دیگر کار چندانی از حضرت ساخته نبود و دشمن در دلها و ایمان مردم نفوذ و در نهایت مانع شد که انحراف از بین برود و اگر نبود لطف خدا و مجاهدت های امامان معصوم (ع) به حق که چیزی از دین باقی نمی ماند.

آیا ما نباید از این رویدادهای بزرگ تاریخی درس عبرت بگیریم، آیا حوادث صدر اسلام و معاصر نباید موجب تفکر و تأمل ما گردد، آیا باید از یک سوراخ همیشه گزیده شویم.

در دوره‌ی ما با نفوذ درون حوزه ها که امام به شدت نسبت به آن هشدار داده بودند، امروز این مارها و افعی‌ها بالغ شده­اند یا به صورت اژدهایی درآمدند، خوی استبدادی، کاخ نشینی و تجمل گرایی پیدا نموده­اند درجایی دست به دزدی و اختلاس می زنند یا از غارتگران بیت المال دفاع می­کنند و به جان انقلاب افتاده و خون مردم را به شیشه می‌ریزند در جایی دیگر طبل نفاق بین شیعه و سنی می­کوبند و آتش فتنه را شعله ور می­کنند، گاهی با فتواهـای شاذ حتی بین خود شیعیان نیز شکاف ایجاد می­کنند از داخل و خارج به جان نظام اسلامی افتاده و انگل­وار مشغول تغذیه هستند و گویا تا آن را نابود نکنند دست بردار نیستند غافل از اینکه با سقوط نظام دشمن به آنها هم رحم نخواهد کرد و آنها هم سقوط می­کنند.

البته ایجاد شکاف که مأموریت بعضی از آنها می باشد، از مهمترین موارد کاری آنها و نقشه شوم برای مذهب شیعه و مردم ایران است، اینها با کارهای خود باعث به خطر افتادن جان و مال و آخرت مسلمین می­شوند و سودای براندازی دارند و با حضور فعال در کشورهای استکباری و مستبد و با استفاده از ابزار رسانه­های ارتباط جمعی و ماهواره ای که در اختیارشان قرار گرفته بر قلب و فکر مسلمانان و بخصوص شیعیان تاخت و تاز می­کنند و نیش های سمی خود را بر ایمان مردم فرو می‌نشانند که البته این جدا از برنامه‌های جهان‌خواران برای مردم کل دنیا می‌باشد.

با ایجاد دو دستگی عده‌ای از وضعیت موجود ناراضی خواهند شد و به همراه عده‌ای که غرب‌گرا هستند، برای براندازی هم سو می­گردند وعده ای دیگر هم که از انقلاب سرد گردیده­اند، در هنگام خطر برای نظام به علت ناراضی بودن کنار می­کشند و دخالتی نمی­کنند بدین طریق دشمن به هدف خود دست خواهد یافت که این یکی از روشها از میان صدها روش دیگر است که به کار گرفته­اند که البته کاری­تر و بهترین روش همین روش می باشد نفوذ و ضربه از داخل نظام.

نکته: وقتی یک عالم و یا به ظاهر عالم و روحانی به انحراف رود، گروه کثیری از مردم و طرفداران خود را به انحراف می برد، تبعیت کنندگان از آنان یا از دین و روحانیت زده می­شوند یا همان مسیر انحرافی که او می رود را می پیمایند و تباه می شوند و متأسفانه عده‌ی کمی از آنها در مسیر درست باقی می‌مانند و ضمن حفظ دین خود در مسیر انحرافی قدم بر نمی­دارند که البته کار بسیار سختی می‌باشد و نیاز به بصیرت و زیرکی خاص خود را دارد و ما بعد از انقلاب اسلامی تا به امروز بارها آن را تجربه کرده ایم که چه بسیار اشخاص که در خط انقلاب بودند چگونه از مسیر خارج و عده‌ی زیادی را با خود همراه کرده و آرمانهای انقلاب و دفاع مقدس را رها و به خود شهدا پشت کردند و می­کنند و حاضر به تبعیت از ولی فقیه و نعمت ولایت نیستند هرچند تا این لحظه مردم انقلابی و در صحنه نقشه های آنان را نقش بر آب کرده­اند و محکم پای آرمانها ایستاده­اند اما این باید امتداد داشته و همچنان با صبر، بصیرت و عبرت از تاریخ به حمایت از ولایت، انقلاب و نظام اسلامی الهی ادامه دهند.

روحانیت چه دیدگاه‌های دارد؟

روحانیون را می­توان به چند قسم تقسیم نمود یکی از تقسیمات که سه گانه است شامل گروهی که در اینجا آن را گروه اول نام می­گذاریم پای آرمانهای اسلام و دین ایستاده و با شناخت نسبت به مسائل دینی و سیاسی برای ایجاد و تحکیم حکومت دینی و الهی پیش می روند و هدف آنها برقراری عدالت و آماده سازی جامعه و ایجاد زمینه برای ظهور است.

اما گروه دوّمی که می­توان به آن اشاره کرد عده­ای هستند که به دنبال دنیا و منافع آن سرگردانند و برای رسیدن به ثروت و قدرت به هر دری می زنند و حتی سر تسلیم به سوی کفار فرود می­آورند و در کل دیدی مادی و سرسپرده دارند و مردم را به تسلیم در برابر قدرت­های جهان رهنمون می دارند و قدرت الهی را نادیده می­گیرند یا قبول ندارند و پایگاه و ذخیره‌ای برای دشمن می‌باشند و اهداف آن را خواسته یا ناخواسته از روی جهل و هواپرستی انجام می­دهند.

گروه سوم عده­ای هستند که در گوشه‌ای نشسته و تنها به عبادت و اخلاق و عرفان خود مشغولند و هیچ کاری به سیاست و دنیا ندارند و هیچ امور سیاسی و حکومتی دخالت نمی­کنند و نظری نمی­دهند.

خیلی جالب است بدانیم نه تنها گروه دوم مورد علاقه استکبارند بلکه گروه سوم نیز بسیار بسیار مورد علاقه استکبار هستند به گونه ای که سعی می­کنند گروه اول را تشویق کنند به گروه سوم بپیوندند و دست از سیاست برداشته و می­گویند آخوند چه کار به سیاست، سیاست را به اهلش بسپارید و به کارهای عبادی خود مشغول شوید و در مسجد و حوزه ها بمانید و در حکومت دخالت نکنید. حضرت امام خامنه‌ای خطاب به گروه سوم می‌فرمایند: «اگر آقایی در گوشه ای عباش رو به کولش بکشد و بگوید به کارهای کشور کاری ندارم، به نظام کاری ندارم، این افتخار نیست، این ننگ است».

اما هدف دشمن چیست؟ کشاندن انسانها به ذلت و رسیدن به قدرت و ثروت برای خود و حزب و گروه خود و حتی در بسیاری از کشورهای استعمارگر اکثر مردم خود آن کشــورها هم در آسایش و آرامش نیستند و مجبور به سرسپردگی هستند و با فقر و بدبختی دست و پنجه نرم می­کنند و نهایت این غارتگری بی انتها ذخیره‌ای برای تنها گروهی اشرافی و ثروتمند در آن کشورها است که به وسیله آن بر کل جهان حکومت کنند و به جنگ مردمی بروند که در برابر آنها مقاومت می­کنند و روحانیون سرسپرده در بلاد اسلامی یا بهتر بگوییم مارها و افعی­ها پیاده نظام این شیاطین بزرگ هستند و دستورات آنها را مو به مو اجرا می­کنند و به جای خدای احد از این شیاطین می­ترسند و حساب می‌برند و غرق در مادیات و شهوات خود هستند.

به طور کلی اهداف این شیاطین برای چپاول همه‌ی مردم جهان به صورت زیر خلاصه می شود:

  • گرایش تمام جوانان و مردم جهان چه مؤمن و سایر ادیان و چه غیر مؤمن به بی بند و باری، بی دینی، بی­غیرتی، دنیاپرستی و…. تا راحتر بتوانند به اهداف خود برسند در واقع بدون آنکه مقاومتی در مقابلشان باشد به مقصود خود خواهند رسید پس این گزینه برای همه یکسان است و سایر گزینه ها به نوعی همین هدف را دنبال خواهند کرد.
  • در میان مسلمانان ایجاد تفکیک به:

الف) شیعه: خود این گزینه در ۲ بخش پیگیری می­گردد:

  • بی دین یا هم صدا شدن با دشمن و ایجاد حس ناسیونالیستی ملی غیر دینی: بی دین نمودن شیعه با همان طرفندهای بالا و یا آماده نمودن او برای پیشبرد و هم صدا شدن با دشمن.
  • برنامه برای شیعیان که اعتقادی هستند نیز به دو شکل دنبال می گردد:
    • ایجاد مؤمن بی­تفاوت یا ساکت و خانگی که طرفدار جدایی دین از سیاست باشد و کاری به مسائل سیاسی نداشته باشد.
    • ایجاد مومن تندرو که به وسیله آن به سایر اهداف پنهان خود برسند به گونه ای که این شیعه باید بشدت دشمن اهل سنت باشد که برای اهداف دشمن، ایجاد اختلاف کند و یا ترویج فرهنگهای غلط و افراطی دهند تا باعث شیعه هراسی در جوامع دیگر شوند که عمدتاً این کار توسط مرجع تراشی یا مراجع جعلی که به وسیله کمپانی های بزرگ مالی و رسانه ای غرب حمایت می شوند صورت می گیرد اینها بدون استثنا ضد ولایت هستند یا فتواهایی غیر معمول دارند. بدین ترتیب این افعی­ها از قلوب مهربان و معصوم اقشار مؤمن و مذهبی و ارادتی که نسبت به اهل بیت (ع) دارند سوء استفاده نموده و در صورت نداشتن بصیرت از راه اصلی منحرف و مسموم می­گردند و در زمین دشمن بازی می­خورند.

ب) اهل سنت: که این گزینه هم همانند بالا دنبال می­شود، ایجاد اهل سنت که از دین خارج شوند، و یا ایجاد مسلمان بی­تفاوت و یا افراطی که معمولاً در بخش وهابی و طالبانی و القاعده ای دنبال می­شود و آنها نیز توسط افعی­های مفتی خود که در برخی حوزه های مذهبشان پرورش یافته اند گمراه می شوند و نقش اختلاف افکن و ایجاد اسلام هراسی و کشتار مسلمانان سایر مذاهب را برعهده دارند.

سخن آخر:

عزیزان و دوستان و مسلمانان و مؤمنان آگاه باشید و جریانات و افراد سیاسی و مذهی را بشناسید بویژه شما طلبه­های عزیز که مسئولیت سنگین تبلیغ را در آینده به دوش ضعیف و نحیف خود خواهید کشید با این همه تبلیغ بر ضد اسلام و دین و ترفندها و حیله‌های دشمنان خارجی و از آن خطرناکتر دشمنان دوست نما داخلی مواجه خواهید شد.

طلبه‌ای که وارد حوزه می‌شود باید جدای از یادگیری درست دروس حوزه و ریاضت نفسانی و تهذیب نفس، مسایل سیاسی را نیز بیاموزد و با مشکلات مردم منطقه، شهر و روستا، استان و کشور خود و حتی سایر کشورهای جهان چه مسلمان یا غیر مسلمان آشنا شود و همچنین گروه ها و احزاب را در جامعه خود و جهان زیر نظر بگیرد و اگر بخواهد فقط به درس حوزه بسنده نموده و از مشکلات مردم و شبهات روز افزون که دشمن وارد می­­کند بی­اطلاع بماند، در آینده که از او پرسش می شود قادر به پاسخگویی و روشنگری نخواهد بود یا اشتباه خواهد کرد و با اشتباه خود ضربات جبران ناپذیری خواهد زد یا مجبور به طفره رفتن خواهد بود که در هر دو صورت اهداف استکبار را محقق کرده و در دام آن گرفتار می­شود و دیگران را نیز به همراه خود گرفتار و این همه هزینه­ای که حوزه برای به ثمر رسیدن او برای هدایت جامعه کرده یا هدر می رود یا به کام دشمن.

همچنین باید بداند در مسائل مربوط به اخلاق یا عرفان یا سیاست نباید متکی محض به شخص باشد مثلاً یکی را به عنوان معلم اخلاق و سیاست و عرفان برگزیند و هرچه او گفت بگوید همان است و دیگر هیچ انتقادی یا نظر مخالفی که علمی و اصولی است را قبول نکند و نشنود، زیرا تاریخ نشان داده بعضی وقت ها علمای بزرگ نیز اشتباهاتی می­کنند که البته آن را تصحیح می­کند و از آن ابایی ندارند ولی برخی علما نماها حاضر به تصحیح نیستند، یا علما گمان می­کنند مطلبی که به آن اشاره دارند صحیح هست که نباید در این قضیه تعصبی و افراطی عمل شود که باعث گمراهی می­گردد.

ما باید به گونه­ای عمل نماییم که ضمن حفظ وحدت تمام نظرات نهایتاً در حول محور نظر ولایت فقیه جمع گردد و نظر نهایی و جمع بندی­ها همسو با نظر ایشان باشد تا به مملکت آسیبی نرسد زیرا ایشان هم دیده­بان نظام هستند و هم ناخدای کشتی انقلاب اسلامی که در دریای خون شهیدان به حرکت درآمده و با توکل بر خدا از طوفان و موانع ابرنکبت­ها عبور کرده و ان­شاالله با تمام کارشکنی های داخلی و خارجی در نهایت در اسکله ظهور پهلو خواهد گرفت و خود را به صاحبش خواهد رساند.

 یدالله فوق ایدیهم محمد اثری

نویسنده: حجت الاسلام اسماعیل اثری

انتهای پیام/

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
یک دوست
سلام حاج آقا.... بسیار عالی و مفید بود....احسنت ب شما برادر... یکی طلبت
ناشناس
خوب بود فقط. اگه خلاصه تر مینوشتید بهتر میشد
در حاشیه