ماجرای خواندنی کارشناس الهیاتی که عاشق دامداری است؛

دامدار لنگرودی: جوانان منتظر کار اداری نمانند/ ثابت کردم «من می توانم» فقط یک شعار نیست

یکی از کشاورزانی است که علاوه بر اینکه تحصیل را تا مقطع کارشناسی در رشته الهیات و معارف اسلامی ادامه داد ولی به‌جای شغل اداری و رسمی، به دامداری روی آورده است.

دامدار لنگرودی: جوانان منتظر کار اداری نمانند/ ثابت کردم «من می توانم» فقط یک شعار نیست

به گزارش ۸دی به نقل از لنگر خبر، سوم دبیرستان بود که دریکی از روزها با برخورد زشت مدیر دبیرستان ترک تحصیل کرد.

محل زندگی او روستای پیرپشته چمخاله و همچون دیگران به خانواده خود در بخش کشاورزی کمک می‌کرد، بعد از ترک تحصیل هم به دامداری و نوغان‌داری و دیگر کارهای کشاورزی خود را مشغول می‌کرد.

یکی از جوانان پرتلاش محل بود که علاوه بر تحصیل تا مقطع کارشناسی در رشته الهیات و معارف اسلامی به‌جای تلف کردم وقت خود برای پیدا کردن شغل اداری و رسمی، به دامداری روی آورد.

زندگی فراز و نشیبی داشت ولی چون عزم خود را به‌جای مدرک تحصیلی در قدرت بازوی خود می‌دید توانست در منطقه خود به‌ عنوان یکی از کشاورزان نمونه و الگو شناخته شود.

در ادامه می‌توانید متن گفت‌وگوی کوتاه طالب کمالی راد را با خبرنگار لنگرخبر بخوانید.

* لطفاً خودتان رو معرفی کنید.

طالب کمالی راد هستم که در روستای پیرپشته چمخاله متولد و زندگی می‌کنم، لیسانس رشته الهیات و معارف اسلامی هستم.

بعد از ترک تحصیل مدتی به کار کشاورزی مشغول بودم .

در سال ۱۳۷۴ تصمیم گرفتم خدمتی که وظیفه خود می‌دانستم را انجام دهم که مقدمات را انجام دادم، در لوشان آموزش و در پادگان سپاه چمخاله خدمت کردم.

البته خدمت سربازی باعث شد بتوانم ادامه تحصیل هم بدهم.

* ادامه تحصیل از روی میل بود یا مجبور به ادامه تحصیل شدید؟

خیر از روی اختیار بود، بسیاری از دوستانم در خدمت سربازی به دلیل تحصیلات دانشگاهی که داشتند دارای پُست‌های بهتری بودند و وضعیت سربازی آن‌ها نیز بهتر بود.

سید ابراهیم فلاح فرمانده گروهان ما بود، شش ماه به پایان خدمتم مانده بود که از فرمانده خواهش کردم اجازه دهد بتوانم ادامه تحصیل دهم که تا پایان سربازی موفق شدم دیپلم خود را دریافت کنم.

سال ۱۳۷۶ که خدمت من تمام شد برای دانشگاه اقدام کردم که در ۴ سال بعد لیسانس خود را در رشته الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه لاهیجان گرفتم.

بعد از اخذ لیسانس هم حدود ۲ سال دنبال کار دولتی بودم که راه به‌جایی نبردم ولی در همین مدت هم کار کشاورزی را انجام میدادم و بیکار نبودم ولی گوشه چشمی هم به شغل اداری داشتم که در نهایت قسمت نشد.

حدود ۹ ماه دریکی از شرکت‌های قم به همراه همسرم کارکردیم ولی به دلیل مشکلاتی که برای شرکت به وجود آمد مجدد به شهرم برگشتم.

* در زمان دانشگاه ازدواج کردید؟

بعد از پایان خدمت ازدواج کردم، هم‌اکنون نیز دو فرزند به نام‌های فاطمه و امیرحسین دارم.

* زمان برگشت به محل زندگی خود به چه‌کاری مشغول شدید؟

از دوران کودکی به کشاورزی علاقه‌مند بودم، بعد از اینکه مجبور به بازگشت به شهرم شدم تصمیم گرفتم دامداری را ادامه دهم و به‌عنوان شغل اصلی خود فعالیت کنم،‌ در زمینی به مساحت ۱۰۰۰ مترمربع که از پدرم به من رسیده بود درخواست مجوز برای دامداری کردم که سال ۱۳۸۳ مجوز احداث را گرفتم و با مبلغ ۲ میلیون تومان که داشتم ۲ رأس گاو گرفتم و مشغول به کار شدم.

چون زمینه کار دامداری را از قبل تجربه کرده بودم در زمان کوتاهی حدود دو سال تعداد دام‌ها را تا ۲۴ رأس گاو و گوساله افزایش دادم.

البته در کنار دامداری به پیشنهاد اهالی و شورای محل، در سال ۱۳۸۲ دهیار پیرپشته شدم،‌ سال ۱۳۸۵ نیز مسئول بیمه روستایی عشایری شدم که در زمان تحویل ۳۰ عضو داشت و توانستم در همان سال اول اعضا را به ۱۰۰۰ نفر افزایش دهم.

در سال گذشته نیز توانستم ۱۰۰۰ نفر را بیمه کنم که کارگزار نمونه گیلان نیز معرفی شدم.

* ظاهراً سرتان خیلی شلوغ است؟

سعی می‌کنم وقت خود را بیهوده سر نکنم و برای خود و زندگی خود برنامه‌ریزی دقیق داشته باشم.

در کنار دامداری هم‌کارهای جانبی کشاورزی را هم انجام می‌دهم و در هر فصل محصول همان فصل را کشت و پرورش می‌کنم.

خیار، هندوانه، پرورش ماهی، پرورش جوجه، سیفی جات، پرورش گاو و گوسفند و اردک و شالیزار و … ازجمله کارهایی است که در طول سال برای خود برنامه‌ریزی می‌کنم.

از تمام ظرفیت زمینی که دارم نهایت بهره را می‌برم و مثل وقت هایی که به سرعت می گذرد اجازه نمی دهم قطعه ای از زمین بی‌کار بماند.

قطعه زمینی داشتم که بیکار بود که آن را به استخر ماهی تبدیل کردم و پسرم امیرحسین که ۶ ساله بود یک ماهی که حدود ۳ کیلو بود از استخر صید کرد و اشتیاقم را برای این کار هم بیشتر کرد.

سال گذشته از فروش خیارهای محلی حدود  ۲ میلیون تومان و در زمستان از فروش تخم‌های اردک حدود ۳ میلیون تومان کسب کردم.

* از وضعیت درآمدی خود راضی هستید؟

الحمدالله، خدا را شاکرم که نعمت خود را به من هم می‌دهد، من هم در مسیر نعمت‌هایی که به من داده تلاش می‌کنم و بیکار نمی‌نشینم.

تلاش هم می‌کنم تا جایی که در توانم است دستگیر مردم باشم و همیشه هم‌دست خدا را در زندگی خودم مشاهده کردم.

* چقدر از تسهیلات بانکی استفاده کرده‌اید؟

تاکنون برای کار خود از هیچ تسهیلاتی استفاده نکردم، کاری که انجام دادم برنامه‌ریزی بر روی داشته‌های خودم بود، از کمترین مبلغی که در اختیار داشتم بیشترین بهره را با برنامه‌ریزی کسب کردم.

البته دوستان و نزدیکان هم به من لطف داشتند، به‌طور مثال یکی از دوستان دستگاه جوجه‌کشی ۱۸۰ تایی داشت که به‌صورت رایگان در اختیارم قرار داد و از آن نیز بهره بردم. ولی در کنار همه این موارد فقط تلاش و توکل کردم.

* پس در حالت کلی شما بنگاه اقتصادی هم داری؟

بله، همان‌طور که قبل‌تر عرض کردم نه زمینی را بایر می‌گذارم و نه وقت خود را تلف می‌کنم، از طرفی از تمام ظرفیت‌ها هم نهایت بهره را می برم، هم‌اکنون نیز نمونه کوچکی از اقتصاد مقاومتی را انجام می‌دهم، البته کشاورزی و دامداری چون با عشق و علاقه انجام شود برکت خاص خود را نیز خواهد داشت.

برخی فکر می‌کنند چون دارای مدرک فلان در فلان مقطع هستند حتماً باید پشت میز ادارات بنشینند و مدیریت کنند، به نظر من این تصویر غلط است.

بهترین کسی که در رشته کشاورزی می‌توانند فعالیت کنند افرادی هستند که در این رشته تحصیل‌کرده‌اند و آموخته‌های خود را در روی زمین عملی و حتی تولید شغل کنند. امروز عرصه فنّاوری در تمام زمینه‌ها است و کشاورزی نیز از فنّاوری بی‌نصیب نیست ولی می‌توان با فنّاوری، سنتی نیز کار کرد.

نمونه این افراد هم در همین حوالی هم بسیار است، جوانان نباید فقط به مدارک تحصیلی خود بنازند، به‌جای شرکت در آزمون‌های ادارات و انتظارهای چند ماهه و حتی چند ساله، به قدرت بازو خود اکتفا و اعتماد کنند.

می‌گویند افراد باید نصیحتی که می‌کنند را اول خود انجام داده باشد، مدرک تحصیلی من کارشناسی الهیات و معارف اسلامی است و درس من هم خوب بود ولی تا کارشناسی خواندم و تا الان ادامه ندادم ولی به کار کشاورزی و دامداری مشغول شدم و تا امروز هم موفق بودم.

در کنار آن نیز در حد توان در خصوص بیمه روستایی عشایری که خدمات درمان و عمر را دارد به مردم پیشنهاد دادم که تاکنون بسیاری از کشاورزان از این مزیت استفاده می‌کنند و خدا را شاکرم که رضایت هم دارند.

پس خود ثابت کردم که “می‌توانم” فقط یک شعار نیست و فقط به میز ادارات اکتفا فکر نکردم و خود وارد میدان کار و تلاش برای روزی حلال شدم.

*حرف آخر؟

اول‌ از همه پیشنهاد می‌کنم جوانان برای دقیقه‌ به‌ دقیقه خود برنامه‌ریزی کامل داشته باشند و بیهوده وقت خود را اتلاف نکنند.

فکر نکنند که پیشرفت و معروف شدن و حتی سرمایه‌دار شدن فقط در ادارات وجود دارد.

تنها چیزی که عامل پیشرفت انسان در تمام زمینه‌ها می‌شود بعد از توکل به خدا، پشتکار و کار مستمر است.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه