پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
نوکيسگي فرهنگي و فرهنگ نوکيسگي؛
جولان “نوکیسهها” در جامعه با برندهایی که بدجور روی اعصابند!
نوکیسهها قشری هستند که از نظر درآمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپنها بسیار نزدیکند. لمپنهای فرهنگی، علاقه بسیاری به خودنمایی، دیده شدن، عرض اندام و نوچهپروری دارند.
سرویس فرهنگی؛
«شما میخواهی کارگر داخلی را بیکار کنی، کارگر بیگانه را بهرهمند و برخوردار کنی برای پُز دادن! جنسهای دارای نشان خارجی را میآورند، یک عده پولدار هم ـ پولدارهای نوکیسه تازهبهدورانرسیده که متاسفانه در کشور کم نداریم ـ دنبال نشانهای خارجیاند؛ به قول خودشان برندهای خارجی. بنده از این کلمه «برند» هم خیلی بدم میآید. فروش کالای خارجی و مصرف کالای خارجی باید در جامعه بهعنوان یک ضدارزش شناخته بشود». (۱)
سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع کارگران به مناسبت هفته کارگر پیام صریحی بود. ایشان برای چندمین بار در سالهای اخیر از مسئله ترویج بیحد برندهای خارجی در کشور انتقاد کردند. مسئلهای که بهنظر میرسد گیرنده برخی مسئولین علاقهای به دریافتش ندارد.
نوکیسگی چیست؟
نوکیسگی را ناصر فکوهی در کتاب پایگاه انسانشناسی و فرهنگ اینگونه تعریف میکند: رسیدن به ثروت زیاد در یک نسل و با حرکت از موقعیتی بسیار پایین، و تمایل به هزینه کردن این ثروت بادآورده به صورتهایی کاملا خودنمایانه.
نوکیسهها قشری هستند که از نظر درآمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپنها بسیار نزدیکند. لمپنهای فرهنگی، علاقه بسیاری به خودنمایی، دیده شدن، عرض اندام و نوچهپروری دارند.
تولد طبقه جدید نوکیسه با ظهور دولت رانتی نفتی
این اصطلاحی است که بعد از جنگ همراه سیاستهای دولت سازندگی و ادامه روند لیبرالیسم اقتصادی و فرهنگی در دوران اصلاحات به اوج رسید. تلاشهای دولت نهم تا حدی روند رشدش را کند کرد، اما متاسفانه با عکس شدن ذهنیت حاکم بر دولت دهم دوباره شاهد رشد قارچی زندگی مبتنی بر برندهای خارجی بودیم. در دوران اعتدال با حاکمیت تکنوکراسی اشرافی، عملا بزرگترین حامیان نوکیسگی به ارکان قدرت تکیه زدند تا جایی که الیاس نادران در برنامه زنده تلویزیونی با بیان اینکه چند وزیر دولت بین ۸۰۰ تا هزار میلیارد تومان ثروت دارند گفت: «آیا وزرا حاضر هستند داراییهایشان را اعلام کنند؟ اگر خیر، پس چرا توقع انصراف مردم از دریافت یارانه و ارائه اطلاعات اقتصادی خود را دارند؟»
نوکیسگی، رویگردانی از طبقه مبدا و نیل به بیطبقگی!
از آنجا که نوکیسهها از طبقه اجتماعی مبدا به طبقه اجتماعی مقصد «پرتاپ» شدهاند و این پرتاب ناگهانی بر اثر یک اتفاق یا استفاده از رانت و شرایط و التهابات اقتصادی رخ داده است، تفاوت فرهنگی بسیاری با طبقه مقصد دارند. برای همین جهت جبران این فاصله فرهنگی، به خودنمایی و به زبان دیگر عرض اندام روی میآورند! آنها منابع مالی جامعه را نه براساس لیاقت، که بهخاطر زدوبندهای مختلف به دست گرفتهاند. به همین دلیل مورد نفرت بسیاری از اقشار جامعه هستند، هر چند که برخی از ایشان با استفاده از پولهای بادآورده، بهسادگی موفق به جذب افراد ضعیفالنفس و محتاج بهعنوان نوچه و ستایشگر خود میشوند!
رویآوری به لوکسنشینی و برندمحوری
گفته شد که طبقهی نوکیسه عمدتا بهدلیل جایگاه قبلی خود نوعی حس حقارت دارد. برای جبران این حقارت، نوکیسهها مجبور به تظاهر هستند. خرید بیاندازه کالاهای لوکس، ماشینهای مدل بالا، لباسهای مارکدار، نمایش میهمانیها و خانههای گرانقیمت در بالای شهر و…، نمونههای بارز این قبیل تظاهر است. رفتار فرهنگی این طبقه، اغلب موجب تعارضات جدی در جامعه میشود. رعایت نکردن حقوق شهروندی و همسایگی، رعایت نکردن قوانین رانندگی، استفاده از عبارات رکیک در رویارویی با شهروندان و…، از نمونه بارز این تعارضات است.
در گذشته، بسیاری از اینکه سراغ برند و برندبازی بروند، کمی ترس داشتند. دلیل این ترس قیمتهایی بود که فروشگاههای خارجی را از دیگر فروشگاهها جدا میکرد. اما در حال حاضر خیابانها پر شده از فروشگاههایی که نام برندهای بزرگ و معروف دنیا را یدک میکشند. خریدارهایی بهوجود آمدند که دیگر مثل سابق از قیمتها نمیترسند و حاضرند گرسنگی را تحمل کنند اما خرید مارکدار کنند.
این مسئله با واردات شدید کالاهای لوکس، مبدل به یک اپیدمی شده است. نگاهی به آمار گمرک نشان میدهد با وجود انتقادات مسئولان دولت از دولت سابق بابت افزایش بیرویه واردات کالاهای مصرفی غیرضروری، همان روند حتی با شدت بیشتری در برخی کالاها ادامه دارد. بهعنوان مثال در سال ۹۳ واردات عتیقهجات ۳۶۲ درصد، فرش ۳۹۲ درصد، آلات موسیقی ۷۷ درصد افزایش یافته است.
شبکههای اجتماعی جدید، رسانه رایگان فخرفروشی
با گسترش رسانههای جدید دو اتفاق مهم به وقوع پیوسته است؛ نخست ظهور نوکیسههای اقتصادی در قامت نوکیسگان فرهنگی است. منظور کسانی هستند که با جملههای کوتاه ۴۰ کلمهای، به جرگه نوکیسگان فرهنگی پیوستهاند. در واقع همان پرتاب شدنی که در قبل به آن اشاره شد در اینجا نیز به وقوع پیوسته است. اینان به اندازه ۴۰ کلمه (دو سطر) درباره همه چیز میتوانند حرف بزنند. از حقوق حیوانات گرفته تا موانع توسعه در ایران، از تفاوت طعم غذاهای هندی با غذاهای مکزیکی گرفته تا تفاوت سینمای فرهادی با کیارستمی! اتفاق دوم، آسانتر شدن به رخ کشیدن است. قبل از رسانههای جدید، فقط با مجاورت فیزیکی، امکان ارسال پیام به دیگران با کالاهای مصرفی وجود داشت. فرد باید سوار بر اتومبیل لوکس خود میشد و در فضاهای عمومی یا محیطهای خانوادگی، داشتههایش را به رخ میکشید. رسانههای جدید این امکان را بهوجود آوردهاند که فرد نوکیسه بدون مجاورت فیزیکی، امکان به رخ کشیدن داشته باشد. رسانههای جدید اعتماد به نفس بیشتری هم به نوکیسگان دادهاند. آنها میتوانند علاوه بر سرمایه اقتصادیشان، سرمایه فرهنگی نصف و نیمهای را که با عجله در حال کسب آن هستند به رخ بکشند؛ آنچه که در مطالعات رسانههای جدید به «ببین! من هم اینجا هستم» معروف است. فرد عکسی تهیه کرده و فورا برای دیگران ارسال میکند؛ عکسهایی از کافهها، سفرهای خارجی، کوه، نمایشگاه، کتابفروشی و عکسهایی در کنار هنرمندان. حتی گرفتن عکس موقع ورق زدن یک کتاب (احتمالا فقط ورق زدن) در مبل راحتی و ارسال به دیگران!
اگر ما بخواهیم با پدیده تفاخر به استفاده از کالای خارجی مبارزه کنیم و آن را تغییر بدهیم، نباید مستقیما بهسراغ خود این مسئله برویم، بلکه باید بهسراغ ریشهها برویم. اگر نظام ارزشی یک جامعه بر مبنای اسلام و بر مبنای «هر کس باتقواتر باشد، نزد خداوند گرامیتر است» شکل گرفته باشد، آن وقت فخرفروشی به داشتن یا استفاده از کالای خارجی، یک وصله نچسب است
منبع: پنجره
نظرات