دست نوشته شهید حامد کوچک زاده بر کتاب من زنده ام+ عکس

شهید حامد کوچک زاده پس از مطالعه کتاب من زنده ام بر آن نوشته ای به تقریر در آورده بود که در نوع خود جالب است.

دست نوشته شهید حامد کوچک زاده بر کتاب من زنده ام+ عکس

به گزارش ۸دی به نقل از پایگاه خبری تحلیلی ماسال محتشم سلیمانی در یادداشتی نشوت:

یکی از ویژگی های جالب شهید حامد (مهدی) کوچک زاده از شهدای مدافع حرم گیلانی، که از فعالان فرهنگی استان و از اکران کنندگان مردمی فیلم عمار بود خواندن کتاب و مطالعه بود.

یکی از دوستان شهید درباره این ویژگی شهید کوچک زاده می گوید: حامد کتاب هایی که می خرید پس از مطالعه بر آن نوشته ای به تقریر در می آورد و سپس کتاب را به دوستان خود هدیه می داد.

در یکی از این موارد، وی بر کتاب «من زنده ام» دست نوشته جالب دارد. شهید کوچک زاده در این کتاب نوشته است:

«در این دو روزی که این کتاب در دستم بود همراه با اسوه های ایستادگی و مردانگی و غیرت، زندگی کردم. با خواندن این کتاب، لحظه لحظه به بار مسئولیتمان نسبت به انقلاب اسالمی و ارزشهای آن که هزاران جان فدای آن گشته و چه زجرها و مصیبت ها را مردمان این مرز و بوم تحمل کردند تا پایبند به استقلال ایران اسلامی باشند (افزوده می شود). انشاءالله امام زمان (عج) عزیز در این مسیر ما را مستدام بدارد. به همه عزیزان و دوستان توصیه خواندن این کتاب ارزشمند را می کنم باشد تا با افتخار به این مرز و بوم انقلاب بسازیم.

حامد کوچک زاده ۵/۱/۹۳»

دست نوشته شهید حامد کوچک زاده بر کتاب من زنده ام

حامد جان سلام
نمیدانم از کجا شروع کنم
نمیدانم شادمان باشم از اینکه به آرزویت رسیدی و پیش اربابت و عمه سادات سرافراز شدی و
یا اینکه غمگین باشم از اینکه خانواده ی محترم و دوستانت دیگر مثل تویی را ندارند و
کمبود یک انسان وارسته و نیروی تکرار نشدنی پر کردنی نیست …
راستش را بخواهی به حالت غبطه می خورم
وقتی که در هنگام لحد و تلقین با دم معروف سینه زنی هایت  و با ذکر حسین حسین رهسپار  دیار باقی شدی .
چه لذتی بالاتر از اینکه یک نوکر در خانه اهل بیت  به آرزویش برسد و این گونه عشق بازی کند با اربابش.
نمیدانم چه رازی در این سینه زنی ها و اشک ریختن ها داشتی که این گونه پر کشیدی
و بوی خوش شهادت را به این روزهای بوی غبار گرفته این استان و شهر هدیه دادی
و حتی بعد از نبودنت هم همه جا پر را پر کرده ای از بودن هایت،از اعتقاداتت و پای کار بودن هایت …
هر چند که نیک میدانم که زخم زبان کم نشنیده ای از این و آن!
و شاید هم بسیار سخت و پر مشقت مسیری را طی کردی تا پیامی را برسانی
اما ایستادی و فهماندی که می شود …
که می شود پای آرمان ها ماند …
پای انقلاب ها ماند …
پای رهبر ها ماند…
حامد عزیز
راستش را بخواهی دست نوشته ات را که پس کتاب ی نوشته بودی خواندم
چقدر شبیه حرف ها و شعار هایت بودی
چقدر نزدیک بودی به حرف هایت ، به گفته هایت ، به نگاه هایت …
آخ …حامد عزیز
هر چند از تو دورم
اما دلم برایت تنگ شده است
من مثل تو نیستم
اما فقیر نوازی کن
و دست این جا مانده را هم بگیر .

 

 

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه